بزرگنمايي:
راه نو- به اين اميد که حج امسال در کمال امنيت و آرامش، حداکثر دستاورد معنوي و
روحي را براي هموطنانمان به همراه داشته باشد، در قسمت اول پاسخهاي امام
خامنهاي در رابطه با موضوع "استطاعت" را مرور خواهيم کرد.
** کسي که از وجوه شرعي نظير خمس و
زکات ارتزاق ميکند، اگر از آن خمس يا زکات اضافه آيد که به قدر مخارج حج
باشد، آيا با وجود ساير شرايط مستطيع خواهد بود يا نه؟
اگر استحقاق دريافت را به وجه شرعي داشت و باقيمانده وافي به هزينه حج بود و ساير شرايط را هم دارا بود، مستطيع است.
** با توجه به اينکه موقع اعزام
زائران به حج معاينات پزشکي صورت ميپذيرد و کساني که توانايي جسمي ندارند
در معاينات پذيرفته نميشوند، آيا مردودين معاينات پزشکي که تاکنون هم راه
براي آنان باز نبوده، استطاعت شرعي هنوز دارند؟ يا آنکه با پذيرفته نشدن
استطاعت هم تحقق نمييابد؟
در فرض مرقوم استطاعت ندارند.
** در مسأله مهر مدتدار زوجه که بر
زوج هنگام توانايي در پرداخت واجب است آن را بپردازد، ولي زوجه هنوز مطالبه
نکرده و به مهريه احتياج ندارد؛ آيا پرداخت مهريه مدتدار بر انجام حج
واجب مقدم است؟
اداي مهريه بدون مطالبه زوجه، واجب نيست و در فرض مذکور اداي حج بر آن مقدّم است.
** آيا با پسانداز کردن پول در مدت چندين ماه، شخص مستطيع ميشود؟ بهويژه زماني که بداند جز از اين طريق، مستطيع نخواهد شد.
ايجاد استطاعت از اين طريق واجب نيست، اما اگر به قدر هزينهي
حَجّةالاسلام پسانداز نمود و مستطيع شد، انجام حَجّةالاسلام بر او واجب
است و نيز کسي که ميخواهد حَجّةالاسلام بهجا آورد، ميتواند از هر راه
مشروع، مال کسب کند.
** آيا ديدار پدر و مادر يک ضرورت
اجتماعي يا شرعي و يا شخصي به شمار ميآيد؟ و اگر چنين است، آيا شخص مستطيع
ميتواند حجّ را به تأخير اندازد و مال خود را براي اين کار هزينه کند؟
(با فرض اين که لازمهي ديدار پدر و مادر، انجام سفر و مانند آن باشد.)
بر شخص مستطيع واجب است حجّ بهجا آورد و جايز نيست خود را با کاري حتي
با صلهي رحم از حال استطاعت خارج سازد. صله رحم نيز تنها به ديدار منحصر
نميشود، بلکه ميتواند نامه بنويسد يا تماس تلفني برقرار کند، ولي اگر
ديدار والدين در شهر ديگر بر حسب حال آنان يا حال خودش بر او لازم باشد
بهنحوي که از نيازهاي عرفي او محسوب شود، و مال کافي براي ديدار والدين و
هزينهي حجّ نداشته باشد، در اين حالت مستطيع نيست.
** اگر زني که به نوزاد خود شير
ميدهد مستطيع شود، چنانچه رفتن او به سفر حج براي کودک شيرخوارش ضرر داشته
باشد، آيا ميتواند به حج نرود؟
اگر ضرر به گونهاي باشد که شيردهنده بايد در کنار کودک باقي بماند، يا
بهنحوي باشد که شيردهنده با رفتن به سفر حج دچار عسر و حرج گردد، حج بر
او واجب نيست.
** زني که مقداري زيورآلات طلا براي
زينت داشته باشد، که در صورت فروش آن مستطيع ميشود و مال ديگري ندارد، آيا
زيورآلات زنان از حکم استطاعت خارج است، يا بايد آنها را بفروشد و مستطيع
شود؟
اگر به زيورآلات نياز داشته باشد و اضافه بر شأن او نباشد، با داشتن آن مستطيع نيست و واجب نيست آن را براي هزينهي سفر حجّ بفروشد.
** اگر زن براي بهجا آوردن حج مستطيع باشد، اما شوهرش به او اجازه ندهد، زن چه وظيفهاي دارد؟
اجازهي شوهر براي انجام حجّ واجب شرط نيست، اما اگر رفتن زن به حج بدون
کسب اجازهي شوهر، موجب عسر و حرج براي زن شود، مستطيع نخواهد بود و حج بر
او واجب نيست.
** شوهرم هنگام عقد ازدواج به من قول داده که مرا به حج ببرد. آيا حج بر من واجب شده و بر ذمهام خواهد بود؟
با چنين وعده و قولي، حج بر شما واجب نميگردد.
**آيا جايز است که انسان در نيازهاي ضروري زندگي بر خود سخت بگيرد تا براي حج استطاعت کسب کند؟
جايز است، اما شرعاً واجب نيست. البته جايز بودن اين کار تنها در مورد
خود انسان است، اما سخت گرفتن بيش از حدّ متعارف بر خانواده که نفقه دادن
به آنها واجب است، جايز نيست.
** من در گذشته چندان به مسائل ديني
پايبند نبودم و اموالي نيز داشتم که براي انجام سفر حج کافي بود (مستطيع
بودم)، اما به سبب شرايطي که در آن دوره داشتم، به حجّ نرفتم. در حال حاضر
وظيفهي من چيست؟ لازم به ذکر است که اکنون مبلغ کافي براي رفتن به حجّ را
در اختيار ندارم و از طرفي، براي اين کار دو روش وجود دارد؛ يکي از طريق
ثبتنام در سازمان حجّ، و ديگري با صرف هزينهي بيشتر. آيا ثبتنام در
سازمان حجّ کفايت ميکند؟
اگر در گذشته تمام شرايط استطاعت شرعي را داشتهايد، حج بر ذمهي شما
قرار گرفته و بايد به هر روش ممکن و مشروع، البته در صورتي که به عسر و حرج
دچار نشويد آن را به جا آوريد، اما اگر در گذشته از تمام جهات مستطيع
نبودهايد، در فرض مذکور حج بر شما واجب نيست.
** شخصي با فيش ميّت اگر از ساير
ورثه اجازه بگيرد، ميتواند به حجّ مشرف شود، آيا استجازه از ساير ورثه به
عنوان مقدمه واجب (مثل ثبتنام و تهيه بليط و امثال آن) واجب است يا نه؟ و
نيز با فرض عدم استجازه چنانچه با همان فيش به حجّ برود و ساير شرايط را
داشته باشد، حجّ او صحيح است و کفايت از حَجةالاسلام ميکند يا نه؟
در استفاده از فيش ميّت اجازه ورثه لازم است، و چنانچه بدون اجازه از آن
استفاده نمايد، اگر از ميقات به بعد هم استطاعت از ناحيه فيش باشد، حجّ او
حَجةالاسلام محسوب نيست ولي اگر از ميقات به بعد خودش هزينه حجّ را داشته
باشد و ساير شرايط هم متحقّق باشد حجّ او مُجزي از حَجةالاسلام است.
** کسي که ثبتنام کرده و فيش گرفته و
وصيت کرده بعد از او پسرش با آن فيش به مکه رود و به نيابت از پدر حج
انجام دهد، و بعد از فوت پدر فرزند استطاعت مالي پيدا کرده ولي راه رفتن با
فيش پدر براي او باز ميشود، آيا با استفاده از فيش مزبور و رسيدن به
ميقات بايد به نيابت پدر حج انجام دهد يا خودش استطاعت پيدا ميکند و بايد
براي خودش حج بهجا آورد؟
در فرض سؤال که راه با فيش مورد وصيت براي پسر باز شده و وصيت نسبت به
زائد بر حج ميقاتي، از ثلث بيشتر نيست، يا ورثه اجازه کردهاند، بايد پسر
حج را به نيابت از پدر بهجا آورد.
** در مسأله قبل اگر وصيت نباشد، ولي
ورثه فيش را به يکي از فرزندان که خود استطاعت مالي پيدا کرده بدهند که به
نيابت پدر به حج برود، آيا با استفاده پسر از فيش و رسيدن به ميقات، بايد
حج به نيابت بهجا آورد يا خودش مستطيع ميشود و بايد براي خودش حج بهجا
آورد؟
در اين فرض هم حج نيابي مقدم است.
** در دو مسأله قبل اگر وظيفه او حج به نيابت پدر است، چنانچه حج را براي خودش بهجا آورد کفايت از حجةالاسلام ميکند يا خير؟
کفايت از حجةالاسلام محل اشکال است.
** کسي که پدرش فوت شده و پدر مستطيع
بوده و با فيش او به قصد حج براي پدر حرکت کرده و به ميقات رسيده و در آنجا
خودش هم مستطيع است چه کند؟ توضيح آنکه نه وصيتي بوده و نه از او خواسته
شده که نيابت کند مثلاً وارث منحصر است و راه براي او باز نبوده مگر به
اينطور؟
در فرض مرقوم بايد براي خودش حج بهجا آورد و براي پدر نايب بگيرد.