بزرگنمايي:
راه نو- مصطفي کواکبيان دبيرکل
حزب مردمسالاري و نماينده ليست اميد در مجلس شوراي اسلامي امروز دوشنبه
96/5/16 گفت و گويي با روزنامه آفتاب يزد انجام داده است که بخش هايي از آن
را در ادامه ميخوانيد:
اگر رفتار روحاني مطابق با مطالبه مردم (24ميليوني) و اصلاحطلبان
نباشد موضع اصلاحطلبان بايد چه باشد؛ سازش، تعامل، انفعال؟ آيا همان
اعتراض علني که برخي اصلاحطلبان با شوراي سياستگذاري انجام دادند با
روحاني انجام ميدهند؟
آنچه ماندگار است خدمت به مردم است. وقتي کسي رئيسجمهور است رئيسجمهور
همه ملت است، بنابراين تعبير کابينه 24 ميليوني را هم قبول ندارم.
اما در هر صورت بايد ببينيم که اکثريت مردم روي کدام مطالبه تاکيد بيشتري دارند.
بالاخره نگفتيد اختلاف بين اصلاحطلبان و روحاني بهصورت جديتري بروز ميکند، مثل اختلاف احمدينژاديها و اصولگرايان؟
بهطور طبيعي اين اختلاف پيش ميآيد، اما هيچکس بناي اختلاف نبايد داشته
باشد. مثلا حزب اعتدال و توسعه قبل از آقاي روحاني چندان اسمي در ميان
احزاب نداشت، اما امروز بهخاطر آقاي روحاني مدعي بيشترين سهم در کابينه
ميشود. اين حزب هم هيچ تناسبي با اصلاحطلبي ندارد، خودشان هم رودربايستي
ندارند و ميگويند که ما يک حزب ميانهرو غيراصلاحطلب هستيم، البته نبايد
هم توقع داشته باشيم که آقاي روحاني تمام مطالبات ما اصلاحطلبان را برطرف
کند، اما آقاي روحاني بايد بداند اگر مشارکت 73 درصدي نبود آقاي روحاني هم
رئيسجمهور نبود.
تحريمهاي جديد کنگره آمريکا اين فضا را براي تريبونداران باز
گذاشته است تا دوباره صحبتهاي ضدبرجام، انجام دهند يا روحاني را به
آمريکايي بودن متهم ميکنند، در چنين شرايطي واکنش دولت بايد چگونه باشد؟
آيا به سمت مسير نقض برجام پيش ميرويم؟
برجام را بايد از تحريمهاي جديد آمريکا جدا کرد. درست است که با توجه به
ماده 26-28-29 برجام، اين تحريمها ناقض برجام است، اما اين تنها آمريکاست
که دست به چنين تحريمهايي زده است، در حالي که برجام متعلق به کشورهاي 1+5
است. در حال حاضر آمريکا نقض برجام کرده است.
پس نقض برجام را قبول داريد؟
مفادي از نقض برجام صورت گرفته است، البته همين آمريکا دوست دارد برجام به دست ما پاره شود.
اما روحاني در مناظرات انتخاباتياش گفت ما ميتوانيم همه تحريمها حتي تحريمهاي غيرهستهاي را رفع کنيم؟
حرف آقاي روحاني اين بود که تحريمهاي هستهاي را که برداشتيم بايد تحريمهاي غيرهستهاي را هم برداريم.
«بايد» را يادم نيست که گفت، بيشتر وعده داد!
مگر آقاي روحاني بهدنبال اين نيست که بايد تحريمها برداشته شود، ولي بايد موقعيتها را نيز بسنجيم.
اين روزها درباره شهرداري گزينههاي نجفي و مهرعليزاده مطرح
ميشوند در اين بين اينکه خانم کولايي بهعنوان يک زن گزينه نمايشي
کانديداي شهرداري است را چگونه مي بينيد؟
هيچ اشکالي ندارد يک خانم توانمند براي شهرداري مطرح شود، اما هر شهردار
بايد سوابق و برنامههايي براي اجرا و توانمنديهايي در اينباره داشته
باشد.
در ديداري که نمايندگان تهران با اعضاي شوراي شهر داشتند گفتم که بايد توجه
داشته باشيم تهران مشکلات جدي دارد وقتي حادثهاي مثل پلاسکو پيش ميآيد
تازه به آن مشکل پي ميبريم. ما نمايندگان تهران يک شب زير پوست شهر تهران
را از 10 شب تا 5 صبح ديديم و دريافتيم که اگر روي پوست شهر هزار مشکل
دارد، زير پوست شهر دههزار مشکل دارد.
يکي از ايرادات جدي که
به نحوه مديريت شهر تهران دارم اين است که قانون ساماندهي امور پايتخت
متاسفانه اجرا نميشود، 4 سال است در اين دولت يک جلسه شوراي ساماندهي امور
پايتخت تشکيل نشده است(!) اگر آن جلسات شکل ميگرفت ميتوانست مطالبي از
اين قبيل که دولت و شوراي شهر و مجلس هر يک بايد چه کنند مشخص شود.
مثلا اعلام شده که تمام پادگانها بايد از تهران بيرون رود يا صنايع
آلاينده نبايد وجود داشته باشد، يا صنايع مزاحم نباشد، حتي گفته شده احتمال
انتقال پايتخت سياسي بررسي شود، ولي جلسهاي که بايد از سوي رئيسجمهور
تشکيل شود اعلام نشده است. جالب است بنده هم که يک سال و چند ماه است
نماينده مجلس هستم و از طرف کميسيون امنيت ملي در صحن علني مجلس انتخاب شدم
که در اين شورا (ساماندهي امور پايتخت) باشم، اما اين شورا يکبار هم تشکيل
نشده است.
به هر حال شهردار آينده بايد بحث مبارزه با فساد را جدي بگيرد. من سه بحث
را در اين زمينه مطرح کردم؛ اولا اينکه گفتهام کسي که به بهشت ميرود به
فکر پاستور نباشد، دومين بحث اين است که
آنقدر در شهرداري پاکدستي را بروز دهد که يک افتخار براي اصلاحطلبان باشد و
هيچ شائبهاي در اين باره که اينها هم آمدهاند تا جيبهاي خودشان را پر
پول کنند و بحثهايي که در گذشته بوده، تکرار نشود. بحث سوم
اهميتدادن به مردم و مطالبات مردم است، يک زماني ميگوييم دولت بايد
مطالبات اکثريت مردم را فراهم کند، اما گاهي به محلهها ميروم و
شوراياريها را ميبينم اينکه شهرداري هم بتواند بخشي از مطالبات مردم را
تحقق بخشد يک نکته بسيار بااهميت است.
ميخواهم کمي هم از خودتان بپرسم، شما شخصيت پرحاشيهاي در مجلس
هستيد، بعضا صحبتهايي مطرح ميکنيد که سوژهاي طنز به دست رسانههاي جريان
راست ميدهد اين عملکرد شما جاي سوال براي من است، از آن جمله معروفتان
راجع به گيلاس و عباس کيارستمي که هنوز هم محفل طنز است بگيريد تا آن يازده
نفر راي رياست مجلس (که البته درباره دلايلش ما توضيحات کامل چاپ کرديم)،
اما به هر حال بسياري از اين ماجراها باعث و بانياش خودتان شديد. اصلا چرا
آن گيلاس را گفتيد؟
درباره آن يازده راي که بايد بگويم من قبل از رايگيري از انتخابات رياست
مجلس انصراف دادم و همه هم آن را فهميدند، پس ديگر اساسا راي من نبايد
خوانده ميشد، ولي بهخاطر کملطفي آقاي لاريجاني و در جهت مانور بيشتر، او
اين آرا را خواند. اما درباره گيلاس بايد بگويم به هر حال در تشييع جنازه
مرحوم کيارستمي شرکت کرده بوديم، منطقه ايشان لواسانات است که در آنجا
گيلاس بهعمل ميآيد، جشنواره گيلاس برپا ميشود، خود او هم در فيلمي به
نام طعم گيلاس بود، بعد فصلي هم که مرحوم شدند فصل گيلاس بود من قصد نداشتم
شوخي بکنم، ولي خبرگزاريهاي اصولگرا همان را گرفتند و تيتر زدند که
اظهارنظر گيلاسي کواکبيان، هنوز هم آن جمله سوژه شده است. آن جملهاي که من
گفتم واقعا بيغرض و بيشيله پيله بود اينکه من گفتم: در فصل گيلاس، فرزند
شهر گيلاس، آفريننده طعم گيلاس به خداي گيلاس پيوست. قصد طنز نداشتم و
نظرم را گفتم.
جر و بحثهاي هميشگي شما با آقاي لاريجاني در مجلس از کجا نشات
ميگيرد، آيا ارتباطي با آن بازي سياسي دارد که در بحث رياست مجلس با شما
انجام داد؟
من معتقدم اگر خوب عمل کنيم آقاي لاريجاني را هم ميتوانيم به آييننامه و
رعايت آن دعوت کنيم آقاي لاريجاني خيلي مبسوط اليد در مجلس شده و هرگونه که
ميخواهد عمل ميکند.
از ماجراي پروفسور کواکبياني که به شما گفت، بگوييد؟
الان که5 ماه از سال گذشته است به حرف آن روز من ميرسيد. من آن موقع به
آقاي لاريجاني گفتم شما نبايد مکاتبه انجام ميداديد. (راجع به برنامه و
بودجه) ايشان گفت من به عنوان «رئيس مجلس نوشتم نه از طرف مجلس، پس حتما
بايد از جناب پروفسور کواکبيان اجازه ميگرفتم.»
من گفتم وقتي دولت برنامهاي را قبول دارد 30 درصد آن را اجرا ميکند.
مثلا در برنامه ششم دولت 34 ماده داده بود، لاريجاني توانست با آن نامه
کاري کند تا بتواند آن را 144 ماده کند. اما من ميگفتم بگذاريد دولت چيزي
که ميتواند را انجام دهد، اما با آن نامه کاري کرديم که اکنون دولت در
حالي که 5 ماه از سال ميگذرد هنوز برنامه ششم را ابلاغ نکرده است. حالا
بنده لقب پروفسور بگيرم يا نگيرم! آن موقع که آن حرف را زدم قطعا اين روز
را ميديدم اينکه باري که بر دوش دولت ميگذاريم را متوجه باشيم، اما آن
تريبون هم دست خودشان است، آن موقع ما ضايع شديم وگرنه کَل کَل خاصي با
لاريجاني ندارم.
کَل کَل که داريد آقاي کواکبيان...
من مسئوليتهاي زيادي در مجلس دارم؛ از اتحاديه بينالمجالس جهاني گرفته،
بحث فراکسيون ديپلماسي منافع ملي گرفته، نماينده در کميته حمايت از انقلاب
فلسطين گرفته، رئيس گروه دوستي گرفته و... و خيلي از مسئوليتهاي ديگر که
در مجلس دارم و آن را همراه با او (لاريجاني) دنبال ميکنم، اما معتقد هستم
که هر کس بر جايگاه رياست مينشيند بايد توجه کند که سخنگوي مجلس است و نه
رئيس به مفهوم مطلق آن، مشکل ما با آقاي لاريجاني در اين است.
پس همه دعواهاي لفظي شما با رئيس مجلس به خاطر آن است که او آييننامه را رعايت نميکند؟
بله! براي هيئترئيسه اين دوره (دوره دوم) قاعدهاي براي فراکسيونها
گذاشتيم تا رئيس و نايبرئيس و... را بهصورت مشترک انتخاب کنيم، ديديم
دوستان غيراصلاحطلب پاي حرفشان نايستادند. من در اين دوره هم ميخواستم
کانديداي رياست مجلس شوم، به من گفتند کانديدا نشو چون در رياست قرار است
اصلاحطلب و اصولگرا راي مشترک بدهند من هم کانديدا نشدم. اگر چنين قرار و
تعهدي نبود من کانديدا ميشدم. ممکن بود راي نياورم، ولي حداقلش آن بود که
هويت اصلاحطلبي خود را به نمايش ميگذاشتيم، ولي ما اصلاحطلبان سر عهدمان
مانديم، ولي آنها نماندند.
صحبتتان درباره اظهارنظر روحانيون مجلس درباره توتال هم جنجال ساز شد، گفتند به روحانيت توهين کرديد.
البته آن موقع دوستان زيادي شلوغ کردند و بعد هم آمدند با ما روبوسي
کردند. من حرف بدي نزدم، من فقط گفتم برخي از روحانيوني که در مجلس هستند و
اکنون نامهاي عليه توتال نوشته و در حال جمعآوري امضا براي آن هستند
تخصص نفتي ندارند(!) اگر به بنده هم بگويند تخصص نفتي نداريد، من ميگويم
نه ندارم(!)، تخصص پزشکي هم ندارم، اينکه توهين نيست من که نگفتم روحانيون
حق اظهارنظر يا امضا پاي ناماي را ندارند، هر کس آزاد است. فقط گفتم تخصص
نفتي ندارند که ظاهرا به آنها برخورد. از طرفي من به خودشان هم گفتم اگر
درسهاي فقهي بيشتر از شما نخوانده باشم کمتر نخواندم(!) بالاخره من غير از
اينکه در دانشگاه امام صادق(ع) فوقليسانس گرفتم در درس آيتالله سيدرضي
شيرازي (از نوههاي ميرزاي بزرگ شيرازي) و آيتالله سيدعلي گلپايگاني درس
خواندم. ما زاويهاي با روحانيت نداريم.
اين را هم بگوييد که بعد از آن صحبت از آن نامه ضدتوتالي که 25 امضا داشت،
13 نفر امضايشان را پس گرفتند و آن موضوع از حد نصاب افتاد، طرح کساني هم
که قصد ردتوتال را داشتند 3 فوريتي بود و خدا را شکر نيمي از طراحان خود
امضايشان را پس گرفتند.
ولي قبول داريد در کل، آدم پرحاشيهاي هستيد؟
نميدانم، ولي خودم دوست ندارم براي خودم حاشيه درست کنم شايد اندکي طبع کاريم باعث شود.
اما درونمايه طنز داريد.
من با همه شوخي ميکنم حتي با اصولگرايان. اما سر مواضع خودم نيز محکم هستم و اين را همه ميدانند.