راه ترقی

آخرين مطالب

پروژه پاساژها؛ پاتوق‌های اروتیستی شهرهای جدید ایران نوشتارها

  بزرگنمايي:

راه ترقی- «توریستین وبلن»، اقتصاددادن و جامعه‌شناس آمریکایی با طرح «نظریه طبقه تن‌آسا» و پیوندی که میان «مصرف» و «تظاهر» برقرار کرد مقوله‌ای را پیش کشید که در آن ما با شکلی از «مصرف تظاهری» روبرو هستیم. «تظاهر» پیش از هر چیز ارتباط فعالی با امر ملموس، ظاهری و عینی دارد و هنگامی که آن را در خصوص موجود انسانی به کار می‌بریم، با عینی‌ترین و ملموس‌ترین وجه این موجود یعنی «بدن» سر و کار پیدا می‌کنیم. تظاهر از طریق ظاهر و بدن در آدمی دارای سطوح مختلفی است که در مراحلی از آن خواه ناخواه وارد حوزه اروتیسم خواهیم شد. بدین وجه، وقتی از مصرف حرف می‌زنیم از وجوه بسیاری در حال ورود به بحث‌ بدن‌مندی و اروتیسم هم هستیم که حلقه واسط آن همان مصرف تظاهری مد نظر وبلن است.

بر مبنای این بدن‌مندی مبتنی بر مصرف است که می‌توان بسیاری از اجزاء فرایندهای بحرانی جامعه ایرانی را فهم کرد؛ از جمله بخش مهمی از بحران جنسی موجود را که طی آن ما ورم آن بسیاری از حوزه‌ها را احاطه می‌کند و تا حد بسیار زیادی آن حوزه‌ها را از درون تهی می‌سازد. امروزه بسیاری از حوزه‌های غیرظاهری و غیربدن‌مند ما دچار چنین تورمی شده‌اند که منجر به تهی‌شدن آنها از محتواهای اصلی شده است؛ به عبارتی، بسیاری از حوزه‌های زندگی روزمره و حتی حیات فرهنگی ما که بدواً عاری از هرگونه وجه بدنی، مادی و جسمانی بوده‌اند، به طور گسترده آلوده به تظاهرات بدن‌مندانه‌ای شده‌اند و در نتیجه وجوه اروتیستی پیدا کرده‌اند؛ از حضور تظاهری و بدن‌مند دانشجویان و اهالی فرهنگ در عرصه‌های مختلف آموزشی و هنری و... بگیرید تا استحاله بسیاری از برنامه‌های معنوی و شعائر مذهبی مانند عزاداری‌های ماه محرم و... که وجوه بدن‌مند آنها بر منبای مشاهدات عینی به راحتی قابل تشخیص است.

حال، وقتی این‌گونه بسترهای ذاتاً غیرکالایی در یک فرایند مصرفی، محملی برای ایجاد روابط کالایی و بدن‌مندانه می‌شود، چطور می‌توان انتظار داشت مراکز خرید، پاساژها و مال‌ها که واجد جنبه‌های صریح مصرفی، کالایی و مادی هستند، تبدیل به محمل روابط کالایی و بدن‌مندانه نشود! امروزه این مراکز در قالب مصرف محیطی را مهیا می‌کنند که در آن می‌توان به سطحی از نیازهای تظاهری بدن‌مندانه و اروتیستی پاسخ داد و بخش قابل توجهی از «تفریح شدن» پاساژگردی‌ها هم از همین‌جا ناشی می‌شود.

آنچه در ادامه می‌آید، حرف‌های مردم در خصوص پاساژگردی یا شاپینگ در مال‌ها است و نشان می‌دهد که درک این وجه از بدن‌مندی و اروتیسم وابسته به آن، چندان نیازمند درک عجیب و غریب از مسائل نظری ندارد؛ این گزارش نشان می‌دهد که مردم به خوبی از این موضوع باخبرند و حتی چیز عجیبی هم در آن نمی‌بینند؛ تنها امر عجیب در این خصوص شاید سیاست‌های یک بام و دو هوای ارزشی – اقتصادی در جامعه ما باشد که از یک سو برای ترویج حجاب و عفاف و تفکیک جنسیتی و دیگر شکل‌های افراطی برنامه‌ریزی می‌کند، ولی از وجوه دیگر، با دامن زدن به مصرف، رو به روز محملی آماده‌تر برای رشد فزاینده بدن‌مندی و اروتیسم از رهگذر مصرف تظاهری را فراهم می‌کند.

کل‌کل‌، مخ‌زنی و کالایی‌شدن روابط در پاساژها

مینا 32 سال سن دارد و لیسانسه علوم اجتماعی است. او مجرد، کارمند و ساکن شهرک اکباتان است. می‌گوید از شاپینگ کردن و پاساژگردی بدش نمی‌آید، اما قطعا چنین کاری جزو اولویت‌ها و امور مورد علاقه‌اش نیست. آنگونه که می‌گوید تقریبا ماهی یک بار به خرید کردن یا شاپینگ می‌پردازد که البته همیشه هم با نیت خرید کردن هم نیست، بلکه جنبه تفریحی دارد.

مینا توضیح می‌دهد: «بسیاری از اوقات وقتی از چیزی ناراحت می‌شوم، برای تغییر حال و هوا به پاساژها سر می‌زنم؛ اما گلاهی هم نیتم خرید کردن است. بدین ترتیب نمی‌توانم بگویم ماهی یک بار خرید می‌کنم. در حقیقت من هر وقت که چیزی لازم داشته باشم، خرید می‌کنم».

می‌پرسم اینکه هر وقت ناراحتی به پاساژ می‌روی معنایش این است که پاساژها چیز آرامش‌بخشی برای تو دارند؟ مینا جواب می‌دهد: «در واقع هر وقت حوصله ندارم و نیاز به دیدن چیزهای مختلف و تنوع دارم این کار را می‌کنم و به دیدن پاساژ می‌روم. خدا را شکر پاساژهای ما هم آنقدر تنوع و چیزهای خوب دارند که حال آدم را عوض می‌کنند. مثلا در پاساژها با انواع مدلها و مدها آشنا می‌شوید و وسایل بسیاری را می‌بینید و می‌توانید انتخاب کنید و... . از سوی دیگر در موارد زیادی هم با دوستانم برای رفتن به سینما یا دورهمی به پاساژها یا پردیس‌ها می‌رویم».

درباره فضای حاکم بر پاساژها و تاثیراتی که این مراکز و مالها بر روند مصرفی زندگی مردم می‌گذارد از مینا می‌پرسم و او در پاسخ می‌گوید: «می‌دانید من زیاد در این اماکن راحت نیستم و وقتی در آن فضا قرار می‌گیرم به نوعی حس می‌کنم که چقدر دنیای من با دنیای آدمهایی که در آنجا سرخوش هستند، فرق دارد؛ از این بابت حتی حس سرخوردگی به من دست می‌دهد».

او ادامه می‌دهد: «مردم عموماً در این فضاهای خیلی شاد بوده و با حضور در چنین جاهایی انگار از همه دنیا فارغ هستند. حتی از نظر ظاهری خود را شدیداً آراسته می‌کنند و نوع پوشش و نوع عطر و ادکلنی که استفاده می‌کنند نشان می‌دهد که تا چه حد این اماکن برای آنها خاص است، ولی برای من اینطور نیست. همه اینها باعث می‌شود زمانی که من می‌خواهم به این مراکز و مالها بروم احساس راحتی نکنم و نتوانم خودم باشم. چون باید کلی از قبل زمان بگذارم و آماده شوم؛ یعنی برای حضور در چنین جاهایی باید اقداماتی انجام دهم که شاید هیچ ضرورتی ندارد. همه اینها به نظر من به آن زندگی مصرفی دامن می‌زند».

مینا توضیحاتش را اینگونه تکمیل می‌کند: «مثلا وقتی قرار باشد با دوستانم برویم پاساژ و مرکز خرید، حداقل از 2 روز قبل باید برای رنگ مو و مدل لباس و... فکر و برنامه‌ریزی کنم تا مناسب با آن شرایط باشد. اما نکته این است که ما قرار است به خرید برویم، نه مهمانی! در حقیقت امروزه رفتن به مراکز خرید و پاساژها از رفتن به مهمانی هم سخت‌تر شده است. چون قرار است در چنین جاهایی شما را با ظاهرت قضاوت کنند و به نوعی این کار یک "دوئل" است و تو نباید در آنجا اصطلاحاً "کم بیاوری"! در موارد زیادی خودم شاهد بودم که این اقدامات به شکل یک "کَل‌کَل" میان دختران و پسران شده است؛ سر چی؟ سر اینکه چه کسی می‌تواند، تعداد بیشتری از آدمها را شیفته خودش کند!».

به گفته مینا در پاساژها «مخ زدن» از اهمیت زیادی برخوردار است؛ «رقابتی در این حوزه وجود دارد که بر مبنای آن هر کسی می‌خواهد نشان دهد که بیشتر مخ زده است! کلاً من معتقدم که مال‌ها به صحنه نمایشی تبدیل شده که قرار است در آن همه به این نوع مسائل توجه نشان دهند. این مراکز جاهایی شده‌اند که انگار قرار است همه همرنگ بشوند و رقابتی سخت بین آنها حاکم شود و بخواهند از هم برتری پیدا کنند یعنی اصطلاحا بشوند "شاخ"!»

از مینا نظرش را درباره نتیجه و هدف این فرایند می‌پرسم و او می‌گوید: «نتیجه‌اش این است که دنیایی برای ما ساخته می‌شود که همه چیز حول پرستیژ و خودنمایی و... شکل می‌گیرد و باعث می‌شود همه دنبال "کلاس گذاشتن" باشند؛ یا مثلا فرهنگ و نظام ارزشی‌ای ایجاد می‌شود که اگر من معمولی و ساده بروم به پاساژها و نتوانم اصطلاحاً "مخ بزنم" سرخورده شوم».  

تاثیر پاساژها بر بدن و بدن‌مندی!

مهدی 38 ساله، متاهل و کارمند است، او به پاساژگردی و شاپینگ در مراکز بزرگ خرید علاقه دارد و می‌گوید: «اگر تنها به خرید بروم و قصدم صرفاً خرید باشد حدود 2 یا 3 ساعت در پاساژ می‌گردم ولی زمانی که با دوستان برای دور زدن و گشت و گذار به پاساژ می‌روم زمان بیشتری را در آنجا می‌گذرانیم، مثلا 4 یا 5 ساعت. البته همه اینها به شرایط اقتصادی و روحی و وسایل مورد نیازم در آن برهه بستگی دارد».

به مهدی می‌گویم «فضای پاساژها و مالها را چگونه دیده است، چون به نظر می‌رسد مردم جوری در پاساژها حاضر می‌شوند که انگار به مهمانی رفته‌اند!» مهدی هم در پاسخ می‌گوید: «در مراکز خرید غریبه‌ها بیشترند، ولی در مهمانی‌ها آشناها بیشترند. بعضی از افراد هستند که برای پیداکردن دوست - معمولاً دوستی از جنس مخالف - به پاساژها می‌آیند و احتمالاً دنبال رابطه هستند. برای این است که فضای پاساژها و مالها در ایران اینطور شده است».

مهدی این مسائل را تقریبا طبیعی و عادی می‌داند و می‌گوید: «به نظر من باید این پاساژها را در قالب چند طبقه یا چند بخش طراحی کنند و مردم به طور جداگانه در هر بخش یا طبقه حضور پیدا کنند. به نظر من اینطوری عالی می‌شود؛ مثلا طبقه‌ای باشد برای خرید کردن و بخشی هم باشد برای رفع خستگیهای روحی و روانی و جسمی و حتی جنسی و... . اینکه در یک فضای واحد همه چیز با هم مخلوط شود، خوب نیست. البته این فضاها باید به نوعی خصوصی باشند، نه عمومی. مثلا طبقه‌ای صرفا برای خرید باشد، طبقه‌ای برای خورد و خوراک غذا و بستنی و...، طبقه‌ای برای فعالیت‌های فرهنگی مثل سینما و... و یک طبقه خصوصی هم باشد که تفریحات روحی و جسمی را آنجا انجام دهند، حالا چه به طور تک‌نفره، یا به طور زوجی؛ من معتقدم این طبقه باید به نوعی جداگانه و خصوصی باشد و با رعایت اصول و مقررات و حق انتخاب پیش برود»!

از مهدی در خصوص افراطی که مردم در نمایش دادن خود در پاساژها و مالها دارند می‌پرسم، او می‌گوید: «به نظر من کلاً مردم لباسهایشان شیک شده و زیاد به خودشان و ظاهر و لباسهایشان اهمیت می‌دهند، این به نظر من خیلی خوب است که همه تمیز و شیک و مرتب باشند، ولی به هر حال نوع پوششها حالت افراط و تفریط پیدا کرده و شاید چشم و هم‌چشمی زیاد شده است. من فکر می‌کنم مردم می‌خواهند آزاد باشند و این شکلهای افراط و تفریطی که ما می‌بینیم برای نشان دادن این نیاز به آزادی است».

او تاکید می‌کند: «امروزه اکثر مردم با تزیینات فراوان به خرید می‌آیند، البته خود آن فضای مراکز خرید و مالها آدمها را به‌روز می‌کند؛ یعنی دیدن افراد مختلف ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و پوشش و حتی استایل بدن آنها را هم متاثر می‌کند. یعنی مردم حتی تلاش می‌کنند چاق نشوند، چون فکر می‌کنند، زشت است! یعنی همه به نوعی تلاش می‌کنند بهتر به نظر برسند، به‌روز باشند، جمع وجور و با اندامی زیبا در این اماکن ظاهر شوند»!

به او می‌گویم خودتان چطور؟ این تلاش در شما هم وجود دارد؟ می‌گوید: «بله، من هم از نظر نوع پوشش روی خودم کار کرده‌ام که مثلا چاق نباشم یا خودم را جوانتر و سالم‌تر نگه دارم و کلا به‌روز باشم. چون الان دیگر مثل زمان قدیم نیست، ما امروز با صدها برند و انواع کیف و کفش و البسه و... روبرو هستیم و باید به‌روز باشیم؛ باید به خودمان اهمیت بدهیم، چون عصر ارتباط و پیشرفت تکنولوژی انسان را به حرکت درآورده و می‌تواند ما را به بهترشدن و به‌روز شدن سوق دهد و به ما روحیه و انگیزه بدهد. ما باید به خودمان توجه کنیم، نه لزوما به خاطر توجه مردم، بلکه  به خاطر دل خودمان».

پاتوق‌های اروتیستی طبقات خاص!

مهسا  34 سال سن و مدرک ریاضی دارد. او کارمند است و صراحتاً می‌گوید که دوست دارد اهل خرید کردن باشد، ولی هیچ‌وقت توان خرید کردن ندارد؛ «از جنبه مالی هیچ وقت اوضاعم طوری نبوده که بتوانم اهل خرید و مصرف باشم. البته اینطور نیست که اصلا خرید نکنم، هر وقت که نیاز واجب و ضروری داشته باشم خرید می‌کنم».  

او شاپینگ کردن و پاساژگردی را برای خودش کاری بیهوده و زایدی می‌داند و می‌گوید: «دلیلی نمی‌بینم که وقتم را صرف این کار کنم. وقتی قرار نیست خرید کنم، چرا باید به تماشای پاساژها و مال‌ها بروم یا بروم بگردم و از مدهای روز سر در بیاورم. این چیزها برای من کمترین اهمیتی ندارد. هر زمان که قصد خرید داشتم، می‌روم و می‌بینم و خرید می‌کنم».

به او می‌گویم این کار برای بسیاری از مردم لذت‌بخش است و جنبه تفریحی دارد! او می‌گوید: «پاساژها برای من لذت‌بخش نیست، اما خرید کردن را دوست دارم، به دلیل اینکه وقتی چیزی را که لازم دارم می‌خرم، جدید و نو بودن آن چیزی که خریده‌ام، حالم را تغییر می‌دهد و این را دوست دارم».  

می‌گویم معمولاً برای خانمهای جوان زرق و برق‌ پاساژها و انواع مدلها و مدهایی که در آنجا وجود دارد جذاب است، چرا برای شما چنین چیزی جذاب نیست؟ مهسا در پاسخ می‌گوید: «این به سلیقه آدمها برمی‌گردد؛ چنین چیزهایی برای من اصلا لذت‌بخش نیست. شلوغی‌های الکی و اینکه در چنین فضاهایی هیچکس خودش نیست و همه درگیر خودشیفتگی و خودنمایی و... هستند، برای من خسته‌کننده و حتی حال‌به‌هم‌زن است. آنچه من در این فضاها دیدم این بوده که همه به نوعی خودنمایی می‌کنند، ماسکی به چهره زده‌اند و برای اثبات خودشان از هر شیوه‌ای استفاده می‌کنند، بدون آنکه دلیل این بازی‌ای را که در آن قرار گرفته‌اند، بدانند».

از او می‌پرسم «چه فکت‌هایی را دیده‌اید که به این نتیجه‌رسیده‌اید که همه به نوعی خودنمایی می‌کنند، یا خوشیفته هستند؟» او اظهار می‌کند: «ببینید زمانی که شما برای رفتن به خرید، کلی وقت صرف خودتان می‌کنید تا به چشم بیایید و باعث بشوید همه چشم‌ها به سمت شما باشد و از خود واقعیتان دور شوید، معنایش این است که کل این فرایند، یک فرایند نمایشی و خودنمایی افراطی است. به نظر من، اینکه شما به هر شیوه‌ای متوسل می‌شوید برای اثبات خودتان معنایی جز این ندارد»!

به مهسا می‌گویم «کسانی که این کار را می‌کنند، تفسرشان این است که این کار یعنی تمیز و مرتب و زیبا بودن!» ولی مهسا با قاطعیت بیشتری می‌گوید: «مرتب و زیبا بودن به این نیست که من برای رفتن به یک مرکز خرید برای تهیه مایحتاج زندگی‌ام حتما مجبور باشم موهایم را براشینگ کنم و فلان مانتو گرانقمیت را بپوشم و لاک ناخنم را تمدید کنم و فلان کفش و بهمان کتانی و... را بپوشم. این‌ها کارهایی است که برای مهمانی‌های خاص انجام می‌شود، نه خرید کردن»!  

او ادامه می‌دهد: «می‌دانید مسئله چیست؟ مسئله این است که با وجود این مالها و پاساژها دیگر مرز تمایز بین یک مهمانی و یک فضای عمومی به عنوان محل خرید، از بین رفته است؛ حتی احتمالاً چند صباح دیگر فرق بین مراسمی مانند عروسی و مرکز خرید هم از بین خواهد رفت! به نظر می‌رسد ما هر چه جلوتر می‌رویم این مراکز خرید و مالها و... ارزش بیشتری پیدا می‌کنند و این یعنی کالایی شدن و مادی شدن زندگی اجتماعی و طبقاتی شدن هر چه بیشتر آن. به نسبت با این ارزشمندی، ارزشهای فرهنگی و معنوی و اخلاقی و شعور و معرفت انسانی و... هم هر چه بیشتر ارزش خود را از دست می‌دهند».

مهسا تاکید می‌کند: «در این شرایط ما می‌بینیم که چقدر آسیب‌های روحی و روانی و سرخوردگی از همین مسئله ایجاد می‌شد. مثلا اگر شما در یک سطح بالای مالی قرار نداشته باشید، یعنی شانیت اقتصادی خاصی نداشته باشید، نمی‌توانید در خیلی از این پاساژها و مالها از جمله پالادیوم، سام سنتر، مرکز خرید مدرن الهیه، سنتر روشا و... حتی قدم بگذارید! چون در آنجا همه از بهترین برندها استفاده می‌کنند و میزان تظاهر آنها به حدی است که اگر شما از یک طبقه متوسط و معمولی به آنجا بروید، شدیداً دچار سرخوردگی می‌شوید. این مسئله برای خود من ایجاد شده است و از آنجا که جنس من به جنس آن آدمها نمی‌خورد نمی‌توانم به آنجا بروم. البته در مراکز خرید دیگر و سطح پایین‌تر هم عرض اندام و تظاهر وجود دارد. به طور کلی پاساژها از نظر طبقاتی سطوح مختلفی را در بر می‌گیرند و مسئله این است که دیگر انسانها و زندگی انسانی اهمیت ندارد، بلکه کالاها و زندگی لوکس و لاکچری اهمیت پیدا کرده است».

او با اشاره به وجه نمایشگرانه و خودنماینه حضور مردم در مراکز خرید توضیحش را اینگونه تکمیل می‌کند: «من معتقدم که اگر قرار بود مردم برای خرید به مراکز خرید بروند دیگر نیازی نبود که این همه قبل از رفتن به خودشان برسند. می‌توانستند خیلی ساده و با معمولی‌ترین لباس‌هایشان بروند و مایحتاجشان را بخرند و برگردند. اما الان رفتن به مراکز خرید، بویژه برای طبقه معمولی و قشر پایین جامعه خیلی سخت شده، چون دیگر نمی‌توانید ساده و معمولی به این مراکز بروید، اگر ساده باشید نگاه‌هایی که به شما می‌شود، نگاه‌های غیرمعمول و عجیبی است و تصور می‌کنند که شما "اُمّل" هستید»!

از او می‌پرسم به چه دلایلی این مراکز تبدیل به چنین جاهایی شده است؟ مهسا جواب می‌دهد: «ما باید قبول کنیم که مراکز خرید ما بیشتر از اینکه مرکز خرید باشد، مرکز تعاملات و ارتباطات بین دختران و پسران و اصطلاحاً جایی برای "مخ زنی" زنان و مردان شده است؛ حتی پاتوقهای دوستانه‌ای که در این مراکز شکل می‌گیرد و حجم عمده‌ای از برنامه‌های فرهنگی‌ای که در آنجا اجرا می‌شود وجوه اروتیکی و جنسی پیدا کرده است. چه ما بخواهیم قبول کنیم، چه نخواهیم».  

مهسا با بیان اینکه فرهنگ ما از بین رفته است، ادامه می‌دهد: «بی‌فرهنگی باعث شده که ما به مردمانی مصرف‌گرا تبدیل شویم؛ آدمهایی که بدون فکر فقط به خرید و کالا اهمیت می‌دهیم. مثلا اگر امروز اعلام کنند قرار است فلان وسیله گران بشود، به جای اینکه ما آن را نخریم، آنقدر آن را می‌خریم و انبار می‌کنیم که قبل از آن قرار، آن وسیله گران می‌شود. ما امروز به کالاها بیشتر از خودمان اهمیت می‌دهیم».

او اظهار می‌کند: «البته بخش زیادی از این معضل به نهادهای کشور و سیاستهای ما برمی‌گردد؛ مثلا چرا باید در جامعه‌ای که بسیاری از مردم ما جای خواب ندارند، خیلی راحت اجازه ساخت چنین مالهای بزرگ و مجللی را بدهند؟ مثلاً نمی‌شد هزینه ساخت این مالها را صرف ساخت سرپناهی برای افراد بی‌پناه شهر می‌کردند؟ یا با پولش سیاست‌هایی را پیش می‌بردند که به جای دامن زدن به فاصله طبقاتی بیشتر، فاصله طبقاتی را کم کند؟»

تفریحگاهی به عنوان «پاساژ لوکس»!

نعیمه، فوق‌لیسانس شیمی و خانه‌دار است. او به شاپینگ علاقه دارد و در ذهنش کالاها و وسایل زیادی را ثبت کرده که میل دارد بتواند آنها را بخرد! او به وسایل مدرن و باکیفیت خارجی علاقه دارد و می‌گوید حتی آرزو دارم یک هواپیمای شخصی برای خودم بخرم! نعیمه همچنین به برندها هم اهمیت خاصی می‌دهد و دلیل حضورش در بسیاری از مراکز خرید، تهیه همین برندها است. در کنار چند برند برجسته خارجی که ذکر می‌کند، می‌گوید: «از کالاهای ایرانی برخی از محصولات چرمی‌اش را می‌پسندم و همچنین به لباسها و تن‌پوشهای سنتی ایرانی علاقه دارم و گاهی از آنها خرید می‌کنم».

او معتقد است که پاساژگردی و حضور در مراکز خرید و شاپینگ کردن به طور کلی وجهی تفریحی و لذت‌بخش دارد؛ می‌گوید: «دقیقا خرید کردن برای من جنبه سرگرمی دارد؛ مثلا من عاشق کفش و لباس‌های متنوع، یا زیورآلات کار دست هستم و خریدشان برای من تمامی ندارد. همچنین در خصوص خرید لباس‌های مجلسی اینگونه هستم و برایم خیلی مهم است. اما در بقیه چیزها، قانع‌تر هستم و خود را زیاد درگیر برند نمی‌کنم».

نعیمه خود را اهل تشریفات نمی‌داد و می‌گوید: «من اهل تشریفات نیستم، مثلاً خیلی از کالاهای تزئیناتی گران‌قیمت، اصلاً چشمم را نمی‌گیره، مگر اینکه کار دست باشد. من به طور کلی خیلی برای کالاهای تزئینی هزینه نمی‌کنم، مگر اینکه جنبه کاملاً مصرفی داشته باشند».

به نعیمه می‌گویم «بسیاری از خریدها و مصرف‌ها به دلیل تمایزجویی و خودنمایی صورت می‌گیرد تا یک پرستیژ خاص را برای خریدکننده یا مصرف‌کننده رقم بزند، شما چقدر درگیر این فضا هستید؟» او پاسخ می‌دهد: «دوست ندارم با کالاها برای خودم اعتبار و پرستیژ کسب کنم، از طرفی چون آدم تنوع‌طلبی هستم، زیاد دنبال کالاهای گران‌قیمت نیستم. بیشتر زیبایی و کالای باکیفیت برایم جذاب است».

او ادامه می‌دهد: «از نظر من کسی که به کیفیت کالاهای مصرفی‌اش توجه می‌کند، در حد زندگی خودش اعتبار و پرستیژ دارد و نیازی نیست لوکس و لاکچری به نظر برسد. با این حال در خصوص لباس‌ها و زیورآلات شاید این جنبه نمایشی بیشتر باشد، ولی در بقیه کالاها خود من زیاد به این مسائل توجهی ندارم. به طور کلی من با جنبه تظاهری اگر برای جلب توجه دیگران باشد، مخالفم و برایم مهم است که از نظر زیبایی و راحتی در شرایط خوبی قرار داشته باشم».

نعیمه ترجیح می‌دهد خریدهایش را بیشتر از پاساژها و مراکز خرید انجام دهد، ولی در این خصوص یک ملاحظه دارد: «سعی می‌کنم بیشتر از پاساژهایی خرید کنم که اجناس باکیفیت داشته باشند، نه پاساژهای لوکسی که آدم را مجبور می‌کنند پول ویترین به آنها بدهیم. از این گونه پاساژهای لوکس بیشتر برای تفریح استفاده می‌کنم».

لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/36190/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

ادعای ستاره سابق لیورپول درمورد جانشین کلوپ

مدیرعامل مس: مشخص شد مشکل ما بازیکنان نبودند

رکورد سنگین‌ترین مشت جهان شکسته شد

عبدولی در فینال جام تختی؛ هدایت به محمودی رسید

پوچتینو: در چلسی فقط من نباید خودم را ثابت کنم

هدیه به حسینی قبل از پرسپولیس

آلگری: اول صعود به چمپیونزلیگ، بعد قهرمانی جام حذفی

تشکیل جلسه در مازندران درخصوص ضرب‌وشتم داور کشتی

پوستکوگلو: نمی‌خواهیم اجازه بدهیم آرسنال قهرمان شود

اعتراف پپ: انتظار نداشتم برای قهرمانی بجنگیم

پیشنهاد وزارت ورزش برای تعیین مدیریت پرسپولیس و استقلال

تناقض سازمان‌ لیگ و سردرگمی تیم‌ها

ربات انسان‌نمای تسلا در آستانه عرضه به بازار

آغاز ثبت‌نام برنامه‌های روز و هفته جهانی نجوم از فردا

آیا ماه به زمین نزدیک است؟

تشخیص نارسایی قلبی توسط هوش مصنوعی با اسکن پا

فرود زیبای مجدد فالکون 9

چرا با افزایش سن سرعت حرکت ما کم می‌شود؟

شاعرانه/ چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

یک جهان راز درآمیخته داری به نگاه

عشق زندگی می بخشد

اکنون کجاست؟ کسی که فراموشش کردم

با آنکه دلم از غم هجرت خون است

داستانک/ راه نجات

سیگنال مثبت به بورس تهران

هشدار بانک جهانی درباره نفت 100 دلاری

علت گرانی شدید قیمت پیاز

کندوی پول ساز | چطور محصولی مثل عسل را صادر کنیم؟

گل برتر هفته 30 لیگ برتر پرتغال

منافی: انتخاب سرمربی پرسپولیس باید به پایان فصل موکول شود

جعفری: استقلال لحظه آخر شانس آورد

واکنش رئیس لالیگا به ماندن ژاوی

پیام وزیر ورزش به‌ مناسبت روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای

موسیالا: اگر به من بود می‌گفتم امباپه به بایرن بیاید

پیروزی فاینورد با حضور کوتاه مدت علیرضا جهانبخش

دردسر توخل؛ غیبت دوباره دو ستاره بایرن مونیخ

پوستر فدراسیون فوتبال برای دیدار امروز فوتسال ایران و ازبکستان

تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد

گزارش رسانه روسی از دوران طلایی سردار آزمون در زنیت

آغاز بازی های انتقامی پرسپولیس و اوسمار

راز لگد تاریخی کلینزمن؛ مقابل تراپاتونی گریه کردم!

توئیت مهدی فضائلی درباره سردار بلندپایه سپاه

تصاویر جدید از سردار قاآنی با پوشش غیرنظامی

پیام رئیسی در پی درگذشت عروس امام خمینی

اظهارات وزیر کشور درخصوص دور دوم انتخابات مجلس

فرمانده سپاه با خانواده شهید حاجی‌رحیمی دیدار و گفت‌وگو کرد

رئوفیان: هر کس رئیس مجلس شود شورای وحدت با او همکاری می‌کند

مصباحی مقدم: دشمنان شکست خورده در حال تدارک استراتژی جدید برای ضربه زدن به نظام هستند

موضع دولت درخصوص انتخاب رئیس مجلس دوازدهم

معاون اجرایی ارتش: هر تهدیدی علیه ایران را در نطفه خفه خواهیم کرد