درختان خیابان ولیعصر دلتنگ گذشته
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی- این خیابان از زمانی که «جاده مخصوص پهلوی» بود تا به «خیابان پهلوی» تغییر
نام یافت و سپستر یک بار هم «خیابان محمد مصدق» نامیده شد تا آنکه نامش
بعد از گذر از پیچ وخمهای تاریخ به «خیابان ولیعصر» تثبیت شد، همیشه نقطه
وصل تهرانی ها بود.
چه بسیار قرارها و دیدارها از ابتدا تا
انتهای این خیابان رخ داد و چه قهر و آشتیهایی را این خیابان به چشم دید. و
این خیابان به چشم دید که چه شخصیتهایی با کالسکه یا خودروهای آخرین مدل
با هویتهای ایرانی و غیر ایرانی، از آن گذر کردند و بسیاری از آن
رفتوآمدها در سینه تاریخ هم ثبت شده است.
خیابان ولیعصر هم بخشی
از تاریخ تهران و ایران است و خود تاریخی پرفراز و نشیبی دارد. این خیابان
طولانی که طولش به حدود 18 کیلومتر میرسد، شمال و جنوب تهران را به هم
متصل میکند. گویی نقطه وصل فقر و غناست، بین هوای لطیف شمال تهران و شلوغی
جنوب شهر. خیابان ولیعصر به تنهایی شاید فقط نامی باشد، اما این خیابان با
درختهای زیبا، بلند و قطور خود تهران را به دو نیم میکند. درختانی که
براساس نوشتهها در ابتدای جوانی تعدادشان به 60هزار اصله میرسید و انگار
که با توسعه شهر و شروع مدیریت افسارگسیخته شهری بخصوص در یکی دودهه اخیر،
این تعداد درخت به زیر 10هزار اصله رسیده است و حال همان درختانی که
روزگاری هوای تهران را تلطیف میکردند وایستاده بودند که شهر را از آلودگی
نجات دهند، خود نتوانستند زیر بار آلودگی های سوء مدیریتی و بیآبی و
بیتوجهی دوام بیاورند و یکی پس از دیگری جای خود را به شاخه های کوچکی
دارند که یقینا این شانس را نخواهند داشت که بسان سلف خود به عمری شصت
هفتاد ساله برسند.
خیابان ولیعصر همیشه به بلند بالایی درختان خود
مینازید و تهرانی ها را زیر سایهسار شاخههای گسترده چنارش،
فرامیخواند، اما چند سال است که این خیابان هر روز در هر قدمش یک درخت
بلند و تنومندش را از دست میدهد. اگر همین روند ادامه یابد چه بسا این
خیابان تا یکی دو دهه آخر، در مقابل آلودگیهای دودی، بیآبی و بیتوجهی
قافیه خود را ببازد و آنگاه به گذشتههای زیبا و مشجر خود هم غبطه بخورد و
هم بنازد.
زمستان که پا پیش کشید خیابان ولیعصر حالا تنهایی خود را
بیشتر احساس میکند، زیرا حتی خبری از پوشش برگ های خشک پاییزی نیست که
مانع عریانی و افتادگی درختان تاریخی این شهر شود.
از میدان تجریش
تا میدان راهآهن، در هر چند متر بین درختان غمگین و نزار چنار، میتوان
جای تنه درختان قطوری را دید که روزگاری هم به شهر هویت میبخشیدند و هم
باعث زیبایی دوسوی خیابان میشدند. علاوه بر این، درختان خیابان پهلوی در
بین ساختمانهای عریض و طویل اطراف خیابان احساس غربت میکنند و بسیاری از
آنها با تماشای جای خالی همراهان خود، از آن میترسند که اره های برقی
روزگاری کاسه صبرشان به سر برسد و بخواهند آنها را روانه کارخانههای
چوببری کنند.
سالها این درختان بیآنکه مزاحم کسی بشوند، مامن و
آشیانه هزاران پرنده بودند، اما امروز جای بسیاری از آنها را یا موزاییک
ها و سنگفرش های غیراصولی شهر پر کرده است و کسی هم نبود که از مسئولان
بپرسد یا آنها را بازخواست کند که به چه دلیل باعث خشک شدن این همه درختی
شدند که هر کدام برای شهروندان تهرانی حکم نگهبانان هوا را داشتند. همه
چشمهای خود را در مقابل خشک شدن یا قطع این درختان بستند، حال اگر کسی یکی
از این درختان را در جنگل قطع میکرد، چه بسا در مقابل قانون قرار
میگرفت. درختان تهران بیپناهترین درختان از جنس خود بودند و هستند.
خیابان
ولیعصر بدون درختانش یقینا نشان و هویت پایتخت ایران نخواهد بود. برای حفظ
زیباییهای پایتخت باید درختان شهر و خصوصا درختان خیابان ولیعصر را برای
بهار آینده شاداب کرد. درختان با شادابی خود، شادی و شور را به مردم شهر
هدیه میدهند و باعث میشوند که مردم حس بهتری در شهری که زیست میکنند،
داشته باشند.
حتما تهرانیهایی که با درختان خیابان ولیعصر سالها نجوا
کردهاند، از مجسمههایی که با پیکرهای ایستاده درختان ساخته میشود،
خوشحال نخواهند شد، چرا که تماشای درخت زنده و حیاتمند بیتردید لذتبخشتر
از پیکرههای چوبی است.
امید میرود که مدیریت شهری جدید به صورت
اصولی راههایی را برای نجات درختان خیابان ولیعصر بیابد و بتواند جلوی خشک
شدن بقیه درختان را بگیرد و آن تعداد از درختانی را که در معرض آسیب قرار
دارند، به سامان برساند.
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/52634/