کوله بار امید سینماگران ایران در بازار جهانی
فرهنگ و هنر
بزرگنمايي:
راه ترقی- همین یک جمله «کنت ارو» (Kenneth Arrow) کافی است تا برای رهیافت به پاسخ
پرسش این نوشتار یک بله یا خیر قاطع بگوییم! هرچند ناگفته پیداست که برای
رسیدن به همین پاسخ نیازی به سندی از جملات نظریهپردازان علم اقتصاد در
حوزه بینالملل نداریم. چرا که آمار، اطلاعات و شواهد عینی ما نیز بر این
حکم، رای قاطعی میدهد که شاید سینمای ایران برای خروج از چتر اقتصاد ملی و
تنفس در آسمان اقتصاد صنعتی و تجاری جهان گامهایی را برداشته باشد؛ اما
برای رسیدن به دروازه اقتصاد بینالمللی هنر هنوز راه بسیاری در پیش دارد.
ظریفان
نکتهبین شاید بر این مساله تاکید کنند که عمر سینمای حرفهای و تجاری
ایران حتی هنوز به دو دهه نیز نرسیده و برای این سن و سال کم، ترسیم حضور
در افق سینمای صنعتی و تجاری جهان، بسیار بلندپروازانه و به دور از منطق
علم اقتصاد - منطق گام به گام - است؛ اما نباید این مهم را فراموش کرد که
جامعه قرن بیست و یکم و ماشین عظیم و هولناک اقتصاد آن به پیشینهها کاری
ندارد. برای رسیدن به سرعت و شتاب آن باید مسیر رو به جلو را ولو به حکم
زیر پا گذاشتن یا نادیده گرفتن منطق کهن اقتصاد در پیش گرفت.
چه آنکه
«ژان فرانسوا لیوتار» فیلسوف شهیر فرانسوی و از نظریهپردازان فلسفه پست
مدرن تاکید دارد که برای رسیدن به مقصدهای جدید گاهی باید به سنتهای کهن
پشت کرد و سیاست «جهش هیجانی» را جایگزین «منطق گام به گام» کرد.
بر
همین اساس و در این نوشتار از قول و زبان فعالان سینمای ایران در حوزههای
تولید و توزیع به دنبال پاسخی بر این پرسش هستیم که آیا با چشماندازهای
موجود میتوان اقتصاد هنر هفتم ایران را در مسیر تجاری و صنعتی شدن نامید
یا باید به همین نگاه ملی دل بست و به آرزوهای جهانی به چشم امید نگریست؟
** ضلع اول؛ کپیرایت
«جایگاه
سینمای ایران هرچند در بین کشورهای صاحب سینما، جایگاه شناختهشده و مشخصی
است، اما باید مرز میان جایگاه سینما و حضور آن در ابعاد اقتصاد هنر
بینالمللی را از هم تمیز داد. مساله اصلی اینجاست که شناخت از سینمای
ایران در جهان مختص و منحصر به جشنوارهها و رویدادهای بینالمللی است و به
هیچ وجه عموم مردم و مخاطبان سینما شناختی از فیلمها و فیلمسازان ایرانی
به معنای جهانی ندارند.»
اینها بخشهایی از صحبتهای «سعید سعدی»
تهیهکننده شناختهشده کشورمان است که از قضا در کنار
تولید آثار سینمایی به عنوان مدیرعامل شرکت «فیلمیران» کار توزیع آثار
سینمای ایران را نیز بر عهده دارد.
سعدی با تاکید بر این که جایگاه و
تصویر سینمای ایران به عنوان سینمایی پویا، خلاق و جریانساز به تمامی
قلههای رویدادهای سینمای جهان چون جوایز جشنوارههای معتبری چوم «کن»،
«اسکار»، «برلین»، «ساندنس» و بسیاری دیگر از جشنوارهها دست پیدا کرده
است؛ اما در مساله اکران بینالمللی با اما و اگرهای فراوانی دست به گریبان
است میافزاید: سینما هنر مردمی است و تنها و تنها در مواجهه با مخاطبان
است که میتواند به اثربخشی ایدهآل خود دست پیدا کند اما در این مسیر،
سینمای ایران دچار آسیبهایی است. در حقیقت سینمای ایران تا مرز جهانی شدن و
ورود به باشگاه صنعتی و تجاری شدن پیش میرود؛ یعنی با حضور در جشنوارهها
و رویدادهای بینالمللی و اثبات هنر هنرمندان خود توفیق ابتدایی را به دست
میآورد اما برای اکران جهانی با آسیبهای مختلفی روبهروست که مهمترین آن
مساله حضور نداشتن ایران در «کنوانسیون بِرن» (حق مالکیت معنوی) است.
دقیقاً به دلیل مهمترین کلید واژه جهانی شدن که همان کپیرایت است، سینمای
ایران نتوانسته از دروازه جهانی شدن در اقتصاد هنر عبور کند.
تهیهکننده
فیلمهایی چون «خشم و هیاهو»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و «50 قدم آخر» با
اشاره به این که به همان اندازه که سینماداران ایرانی به نپرداختن حق رایت
فیلمها و بیتوجهی به قاچاق آثار سینمایی جهان برای اکران در داخل کشور
بیتوجه هستند، شرکتهای توزیع بینالمللی هم تمایلی به خرید رایت آثار
سینمایی ایران ندارند خاطرنشان میکند: تجارت امری دو طرفه است؛ وقتی ما به
عنوان یک طرف تعهدی بر رعایت حق مالکیت معنوی هنرمندان جهانی در اکران
آثارشان نداریم و نمیتوانیم فیلمهای آنها را در ایران اکران کنیم، چگونه
میتوان چنین انتظاری را از آنها داشته باشیم.
وی میافزاید: پس پُر
واضح است که با وجود میل مخاطبان جهانی به کشف مرزهای جدید هنر سینما که بی
هیچ شکی در آثار سینمای ایران وجود دارد، اما به سبب عدم الزام به رعایت
تعهدی به نام «کپیرایت» ما از این مساله محروم میشویم. طی چهار پنج سال
اخیر حرکتهای ابتدایی برای اکران قانونی فیلمهای ایرانی در جهان صورت
گرفته است؛ اما به سبب محدودیت هنوز نمیتوانیم بگوییم که سینمای ایران
وارد باشگاه تجارت و صنعت این هنر در بعد بینالمللی شده است. به زبان
سادهتر برای حرکت رو به بالا و متعالی ما هنوز از نردبان استفاده میکنیم
در حالی که رقیبان ما با آسانسور در حال طی همین مسیر هستند.
** ضلع دوم؛ استاندارد
«سید
جمال ساداتیان» دیگر تهیهکننده نامدار سینمای ایران و مدیر پردیس سینمایی
قلهک در بررسی دلایل عدم صنعتی و تجاری شدن سینمای
ایران بر یکی از کلیدی و حیاتیترین شریانهای ورود به اقتصاد بینالمللی
هنر دست میگذارد و میگوید: یکی از مهمترین معیارهای پذیرش جهانی محصولات
هنری مساله استاندارد جهانی است. سینمای ایران شاید در داستان، مضمون،
بازیگری، کارگردانی و نظایر آن از سطح کیفی مطلوبی برخوردار باشد؛ اما
نباید فراموش کنیم سینما هنر تصویر است و در نهایت اثر سینمایی با متر و
معیار تصویر و اکران در پرده نقرهای به مخاطب ارائه میشود. مخاطبی که
تصمیم میگیرد برای این کالای هنری هزینه کند انتظاراتی را دارد که محصول
نهایی باید از آنها بهرهمند باشد.
وی تصریح میکند: مقوله کیفیت
تصویر، ابزارها و سیستمهای زیرساختی تولید آثار سینمایی مانند دوربین،
نور، صدا و جلوههای بصری رایانهای در آثار سینمایی ایران با سطح
استانداردهای جهانی فاصله دارد. عدم دستیابی به چنین استانداردهایی باعث
میشود تا شرکتهای توزیع و پخش آثار سینمایی در بعد بینالمللی با خرید
آثار سینمایی ایران برای اکران در کشورهای جهان مخالفت کنند. چرا که آنها
میدانند سطح توقع مخاطبانشان از کیفیت یک اثر سینمایی در چه جایگاهی قرار
دارد و در مواجهه با کیفیت بصری آثار سینمایی ایران بیشک دست به انتقاد
خواهند زد و عدم حضور آنها در سالنهای سینمایی و نخریدن بلیت در گیشه به
معنای ضرر شرکتهای سینمایی است.
تهیهکننده آثاری چون «جامهدران»،
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و «برف روی کاجها» با اشاره به اکران جهانی
تعدادی از آثار سینمایی ایران یادآور میشود: وقتی خبر اکران فیلمی از آثار
سینماگران ایرانی در خارج از مرزهای ایران رسانهای میشود باید به این
مساله هم توجه داشت که اکران یک یا دو شهر در یک کشور مانند کانادا،
استرالیا و یا حتی ایالات متحده آمریکا، به معنای اکران بینالمللی و ورود
به باشگاه صنعتی و تجاری سینمای جهان نیست. اصلیترین دلیل این اکرانها در
تک شهرها و کشورهای یاد شده، حضور ایرانیانی است که مشتاق دیدن فیلمی
تولید شده و با حضور هنرمندان کشور مادریشان است و این علقه قلبی به معنای
توفیق در اکران جهانی و ورود به جلگه سینمای تجاری در بُعد بینالملل
نیست.
** ضلع سوم؛ بازاریابی
«سید ضیاء هاشمی» تهیهکننده و
دبیر کمیته انضباطی کارگروه اکران با تایید صحبتهای
سعدی و ساداتیان مبنی بر اهمیت توجه به کپیرایت و همسطحسازی کیفیت آثار
نمایشی ایران با استانداردهای جهانی، مهمترین مسیر ورود سینمای ایران به
بازار و باشگاه صنعتی و تجاری اقتصاد هنر هفتم در جهان را توسعه چتر ملی
اقتصاد هنر میداند و میافزاید: سینمای ایران در مساله اکران و اقتصاد این
هنر در آغاز دهه نود خورشیدی گامهای مثبت و امیدوارکنندهای برداشته است.
توفیق اکران داخلی و گسترش چتر اقتصاد هنر سینما در ایران بر گستره عظیم
مخاطبان داخلی نخستین گام برای ورود به بازار جهانی و قرار گرفتن روی یکی
از سکوهای سینمای تجاری و صنعتی در بُعد اقتصاد هنر در جهان است. اما در
این میان نکته مهم برداشتن گامهایی منطقی است. مساله اصلی اینجاست که
سینمای منطقه را رها کردهایم و برای اولین گامها به اکران و اقتصاد جهانی
در کشورهای غربی چشم دوختهایم. مسلم است که برداشتن چنین گامهایی نه
تنها ما را به هدف غایی نمیرساند که ممکن است به قیمت سقوط ما تمام شود.
تهیهکننده
آثار سینمایی چون «زمهریر»، «روز شیطان» و «پرونده هاوانا» با اشاره به
توفیق اکران فیلم محمد(ص) ساخته مجید مجیدی در اکران گسترده در ترکیه، آن
را نمونه خوبی برای شناخت بازار هدف آثار سینمایی و تطبیق کیفیت اکران در
کشورها میداند و تصریح میکند در کنار محتوای این فیلم که برای مخاطبان
مسلمان از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است، انتخاب کشور ترکیه، انتخاب
شایستهتری بود و همین توفیق در اکران است که باعث شد درهای بخشی از
کشورهای غربی - مسیحی برای اکران فیلمی با درونمایه زندگی پیامبر
عظیمالشان اسلام باز شود. این در حقیقت نشان از سیاست گام به گام
توزیعکنندگان این فیلم دارد که نشان میدهد بازار را به خوبی میشناسند.
بی شک مساله بازاریابی و تبلیغات ضلع سوم مثلث تجاری و صنعتی شدن سینمای
ایران و عبور از چتر اقتصاد ملی آن به سمت بازارهای جهانی است.
** به جای موخره
گفتههای
سعید سعدی، سید جمال ساداتیان و سیدضیاء هاشمی هرچند هرکدام بازگوکننده
یکی از اضلاع مثلث قدرت در بازار تجاری و صنعتی اقتصاد سینما در بُعد
بینالمللی به شمار میرود؛ اما نباید از خاطر دور داشت که سینماگران ما
برای تصاحب بازار جهانی فیلم و ورود به باشگاه اقتصاد بینالملل سینمای
صنعتی و تجاری جهان در کنار توجه به لزوم رعایت کپیرایت، روزآمد کردن
استانداردهای فیلمسازی و دقت در بازاریابی و تبلیغات، برای به نشانه نشستن
تیرشان در بازار هدف مخاطبان جهانی نیازمند پوستاندازی از نگاههای سنتی
پیشین و نو کردن قبای سینمای ایران در حد و اندازههای بینالمللی هستند.
سینمای
ایران هنوز هم زخمهایی از روزگاران پیشین اتکای صد در صدی به بودجههای
نفتی - دولتی داشته اما سینماگران امروز در قامت همراهی دولت و همیاری بخش
خصوصی نشان دادهاند که در کاروان هنر ایران شاهد ظهور بازرگانانی هستیم که
محصول آنها نه تنها درد و زخمهای گذشته نیست که کوله باری از امید برای
فتح بازارهای جهانی را در ره توشه کالاهای هنریشان دارند. پس میتوان برای
حضور ایران در مسیر تجارت و صنعت سینما در عرصه بینالمللی بسیار
امیدوارتر از پیش بود.
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/52783/