بزرگنمايي:
راه ترقی- ساعتی بعد از انفجار دو نفتکش در دریای عمان، آمریکا شتابزده و بدون
ارایه هیچگونه مدارک و شواهد مستدلی و تنها با ارایه فیلمی مبهم از تردد یک
قایق در نزدیکی کشتی ژاپنی، سعی کرد ایران را عامل این انفجار معرفی کند
اما مدیران شرکت ژاپنی که خود دخیل در این داستان هستند خیلی زود با ارایه
دلیل و مدرک این توطئه آمریکا را خنثی کردند.
ژاپن تایمز: حمله به نفتکشها در دریای عمان کار ایران نبوده است
ژاپن
تایمز نوشت: نگاهی گذرا به سود و زیان حمله به نفتکشها، ایران را به
سهولت از دایره متهمین این ماجرا بیرون میراند. در حقیقت اگر برای هر
اقدامی سودی منظور کنیم، کتمانناپذیر نیست که حمله به نفتکشها در شرایط
فعلی سودی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد. این مایه اصلی تحلیل جولین لی،
نویسنده، کارشناس و تحلیلگر بلومبرگ و ژاپن تایمز است که در مطلبی که
درباره این حملات نوشته، آورده است: «از حمله به نفتکشهای دریای عمان چیزی
عاید ایران نمیشود».
ماجرای حمله به دو نفتکش در دریای عمان یک بار
دیگر دشمنان جمهوری اسلامی ایران را متحد کرده و آنها در رسانههاشان
انگشت اتهام را به سوی ایران گرفته و قصد دارند ایران را مسبب اصلی تنشها و
تشنجات موجود در منطقه نشان دهند.
ژاپن تایمز نوشت: اما نگاهی حتی گذرا
به سود و هزینههای این عملیات ایران را به سهولت از دایره متهمین این
ماجرا بیرون میراند. در حقیقت اگر برای هر اقدامی سودی منظور کنیم،
کتمانناپذیر نیست که حمله به نفتکشها در شرایط فعلی سودی برای جمهوری
اسلامی ایران ندارد. این مایه اصلی تحلیل جولین لی، نویسنده، کارشناس و
تحلیلگر بلومبرگ و ژاپن تایمز است که در پیشانی مطلبی که درباره این حملات
نوشته، آورده است: «از حمله به نفتکشهای دریای عمان چیزی عاید ایران
نمیشود».
جولین لی در مطلبش که در واقع ادعانامهای است علیه رقبای
منقهای ایران مینویسد:دو کشتی نفتکش حامل محمولههای نفتی که قرار بود
خلیجفارس را به مقصد شرق آسیا ترک کنند، در جریان یک تهاجم ناگهانی در
آبهای میان ایران و امارات متحده عربی دچار آسیب شدند. این حادثه که در
چهار هفته اخیر دومین حمله علیه نفتکشها به شمار میآید، این پرسش را
ایجاد میکند که «چه کسی از این اتفاقات سود میبرد»؟
تاکنون بیتردید
خیلی از رسانهها و کشورها انگشتهای اتهام را بهسوی ایران گرفته و این
کشور را باعثوبانی و حداقل مغز متفکر این رخدادها نامیدهاند. بسیاری هم
که تاکنون این کار را نکردهاند، تحت تاثیر فضای موجود بیشک در روزهای
آینده این کار را خواهند کرد. اما نگاهی به شرایط منطقه نشان میدهد که
ریسک چنین اقدامی برای ایران بسیار بسیار بیشتر از منافع احتمالی آن بوده
است. بهخصوص که بیشک خیلیها در تهران این نکته را میدانستند (و
میدانند) که حتی اگر هم شواهد کافی مبنی بر دست داشتن ایران در این قضیه
بهدست نیاید، اما باز هم تهران مجبور به تحمل تبعات این اقدام خواهد بود.
چه کسی از حملات سود میبرد؟
خیلیها
در پاسخ به این پرسش ممکن است ایران را نام ببرند. در واقع به باور
معتقدین به این پاسخ؛ ایران از طریق مورد هدف قرار دادن (چه مستقیما و چه
از طریق متحدان منطقهایش) نفتکشهایی که از خلیجفارس میگذرند، میخواهد
این پیام را منتقل کند که عبور و مرور نفتکشها از مهمترین تنگه نفتی دنیا
بدون رضایت این کشور قرین امنیت نخواهد بود. یا اینکه اگر اقتصاد ایران
قرار است توسط تحریمهای شدید و چند مرحلهای دچار شدت و دشواری شود، این
کشور ساکت نخواهد ماند و این بار را به تنهایی تحمل نخواهد کرد. به عبارت
بهتر، دیگر کشورهای منطقه خلیجفارس هم باید بابت ممانعت آمریکا از فروش
نفت ایران هزینه بدهند؛ در حالیکه خود آمریکا و شرکای منطقهایش هم
بیتردید باید با نوسانات قیمت نفت و اختلال در تولید و عرضه نفت مواجه
خواهند شد.
از سال 2005 به اینسو، هیچگاه خلیجفارس تا بدینحد برای
شرکتهای نفتی و بیمهای ناامن نبوده و برای نفتکشها تا بدینحد خطرناک
نبوده است. البته به گزارش سازمان دریانوردی ایالات متحده آمریکا، هنوز تا
تنشها و خطرهایی که در دهه هشتاد در دوران موسوم به جنگ نفتکشها در این
منطقه وجود داشت (و باعث شد 451 کشتی که 259 تای آنها نفتکشهایی بودند که
نفت یا محصولات نفتی را حمل میکردند، با حملاتی مواجه شوند) فاصله بسیار
داریم. آن حوادث البته در دورانی رخ دادند که جمهوری اسلامی ایران با عراق
در جنگ بود و هر دو کشور به نفتکشهای مرتبط با دولت متخاصم حمله میکردند.
بعد
از آن بود که نیروی دریایی آمریکا تصمیم گرفت نفتکشهایی را که قصد داشتند
از خلیجفارس عبور کنند، اسکورت کند. تکرار چنین عملیاتی میتواند بسیار
پرهزینه و گران باشد و البته موجب شود کشتیهای آمریکا و متحدانش در
خلیجفارس حضور مستمر داشته باشند. چنین شرایطی کاملا در جهت امال آمریکا و
در متن برنامه فشار مضاعف دونالد ترامپ میتواند تعریف شود- که بعد از
خروج ترامپ از توافقنامه موسوم به برجام در سال 2018 آغاز شده و شرایطی
بحرانی را برای منطقه رقم زده است.
روز پنجشنبه اندکی بعد از انتشار
اخبار فوری حمله به نفتکشها در دریای عمان قیمت نفت برنت حدود چهارونیم
درصد بالا رفت. این در حالی است که صنعت نفت ایران بهرغم تمام مقاومتها،
اما بههرحال در چند وقت اخیر از تحریمهای آمریکا صدمه دیده است. این صدمه
از اینجاست که تهران ناچار است برای دور زدن تحریمها نفت خود را با
تخفیفهای زیاد و با اقساط طولانیمدت عرضه کند. دیگر کشورهای نفتی
خلیجفارس اما از این تحریمها سود بردهاند و به بهانه تنظیم قیمت نفت
تولید خود را افزایش دادهند.
دیگر گروهی که از حمله به کشتیها سود
میبرند کسانی هستند که آرزومندانه در پی این هستند که آمریکا از کمپین
سیاسی و تحریمهای اقتصادی گامی فراتر گذاشته و جنگ اقتصادی را به جنگ
نظامی تبدیل کند. این افراد را هم در آمریکا، هم در بین متحدان آمریکا در
منطقه خلیجفارس و هم در عرصهای وسیعتر در خاورمیانه میتوان ردیابی کرد.
زمان حملات هم موضوع سوالبرانگیز دیگری است که انگشت اتهام را از ایران دور میکند.
حمله
به کشتیهای فرانت آلتر و کوکوکا درست زمانی رخ دادند که نخستوزیر ژاپن،
شینزو آبه حامل پیامی از دونالد ترامپ به تهران سفر کرده بود. روز چهارشنبه
آبه از تهران خواست از درگیری اجتناب کرده و درواقع تلاش کرد از تنشهای
موجود بکاهد. نفتکشها هم در روز پنجشنبه مورد حمله قرار گرفتند. جالب
اینکه به گفته هیروشیگه سکو، وزیر اقتصاد، تجارت و صنعت ژاپن هر دوی
کشتیها در حال انتقال محمولههایی به مقصد ژاپن بودند.
در شرایطیکه یک
روز قبل از این حملات تهران یک شهروند آمریکایی زندانی متهم به جاسوسی را
آزاد کرده بود (که میتوانست گامی در جهت تنشزدای محسوب شود)، انتساب این
حملات به ایران تناقضآمیز و غیرمنطقی جلوه میکند. برای کشوری که قاعدتا
باید به دنبال ایجاد آرامش و کاستن از اجماع جمعی دیگر کشورها با هدف عدم
همراهیشان با تحریمهای آمریکا باشد، انجام چنین عملیاتی میتواند حکایت
از زمانبندی شلختهوار و بیمنطق سیاستگذارانش داشته باشد، که با
تصمیمسازیهای ایران که نشان داده که با دقت و هوشمندی در حال پیشبرد
اهدافش است، همخوانی چندانی ندارد.
اما در سوی دیگر ماجرا، برای کسی یا
کشوری که هدفش از بین بردن تلاشهای تنشزدایانه دیگر کشورها و ایجاد
تنشهای مضاعف بین دو کشور متخاصم است، انجام عملیاتی چنین خیلی هم قابل
درک و منطقی است. در واقع هر کسی که پشت این عملیات بوده، دوست جمهوری
اسلامی ایران نبوده است!
بمب گذاری هایی که برای بسیاری سود آورد است
به
گزارش اسپوتنیک روسیه ،در بسیاری از شرایط با تحلیل اینکه چه کشور و یا
کدام کشورها از یک حادثه سود می برند بدون نیاز به اسناد و مدارک می توان
متوجه شد که کدام کشور پشت ماجرا است، اما حمله به کشتی های نفتکش در منطقه
خاور میانه به نفع بسیاری از کشورها می باشد و به همین دلیل اکثرا سردرگم
مانده اند که کدام طرف پشت ماجرا است.
مقامات ایرانی مکررا تهدید کرده
بودند که اگر آمریکا تلاش کند صادرات نفت ایران را به صفر برساند کاری می
کند که صادرات نفت از کل منطقه متوجه شود.
طبیعتا این ماجراها یعنی حمله
به کشتی ها در بندر فجیره و سپس حمله به لوله های نفت منطقه شرقیه عربستان
به بندی ینبع و حمله به کشتی های حامل مواد سوختی می تواند ثابت کند که
اگر فشارها بر علیه ایران بخواهد ادامه یابد ایران این توان را دارد که
تولید نفت کل منطقه را به صفر برساند، وتصور اینکه قدرت ایران محدود به
تنگه هرمز است بسیار اشتباه می باشد، ایران توان آن را دارد که کل منطقه را
به آتش بکشد و هم تولید نفت و هم صادرات آن از منطقه را به صفر برساند،
وجالب تر اینکه این ماجرا ها ثابت می کند هیچ نیرویی ، حتی نیروی ایالات
متحده توان جلوگیری از این ماجرا را ندارد.
آمریکایی ها بخوبی می دانند
آنکه می تواند نفتکش را غرق کند می تواند ناو هواپیما بر را نیز غرق کند و
یا حد اقل به آن آسیب برساند و به همین دلیل هم ناوهای هواپیمابرشان را از
آبهای خلیج فارس دور نگه داشته اند.
البته طبیعتا بسیاری از کشورها که از ماجرا می توانند متضرر شوند دست به کار شده اند تا ایران را آرام کنند.
حال که صحبت از متضرر شدگان است باید تاکید کرد که بیشترین کشورهای متضرر از این ماجرا کشورهای شرق آسیا و اروپایی می باشند.
بهره
برنده دیگر این ماجرا را می توان کشورهای صادر کننده نفت دور از خلیج فارس
و خاورمیانه مانند روسیه و کشورهای شمال آفریقا ودریای شمال دانست که به
دلیل افزایش قیمت نفت و قابل اطمینان تر بودن منابع نفتی آنها طبیعتا
بسیاری به سمت خرید نفت از آنها روی خواهند آورد.
اما اکثرا باور دارند
که بزرگترین استفاده کننده از این ماجرا همانا ایالات متحده است که هم حالا
می تواند تسلیحات بیشتری به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بفروشد وهم اینکه
ثابت کند که اگر نیروهای آمریکایی در منطقه نباشند این کشورها علیرغم همه
تسلیحاتی که در اختیار دارد یکی دو هفته بیشتر در مقابل ایران دوام نمی
آورند و ایران می تواند آنها را به قول معروف لقمه چپ خود کند.
ایالات
متحده همچنین با استفاده از این شرایط می تواند از کانال مجامع بین المللی
بر علیه ایران فشار وارد آورد تا بلکه امتیاز بگیرد و همچنین برخی از
کشورهایی را که به نوعی با ایران همراه هستند را دچار چالش کند، به هر حال
کشورهای شرق آسیا و اروپا بسیار دلواپس مساله تامین انرژی خواهند بود.
نکته
قابل تامل که بسیاری شاید متوجه آن نباشد این است که منطقی وجود ندارد که
ایالات متحده در این شرایط به سمت جنگ با ایران پیش بروند چون به این ترتیب
امتیازهایی را که می تواند از کشورهای عربی بگیرد از دست خواهد داد.
همچنین
با توجه به این شرایط ایالات متحده می تواند هم نفت خود را گرانتر بفروشد
هم اینکه مجددا تولید نفت صخره ای اش را راه اندازی کند و هم اینکه به
کشورهای عرب خلیج فارس فشار بیاورد باج بیشتری پرداخت کنند تا حمایت شان
کند.
مشاهده می کنید که ماجرا برای آمریکا همه سو برد است.
از سوی
دیگر می توان گفت گروهی که تلاش داشتند و تلاش دارند ایران و آمریکا را
درگیر کنند از این ماجرا سود زیاد می برند چون می توانند رئیس جمهوری
آمریکا را تحت فشار قرار دهند تا بر علیه ایران وارد عمل شود.
مجموعه ای
که آقای ظریف از آنها به نام مجموعه بی 4 نام برد (بنیامین نتانیاهو، جان
بولتون، محمد بن زاید و محمد بن سلمان) از این ماجرا سود زیادی می برند.
مشاهده
می کنیم که نتانیاهو در انتخابات اخیر در اسرائیل شکست خورد و نتوانست
حکومت تشکیل دهد و به همین دلیل به سمت انتخابات جدید پیش می رود ونیاز
دارد با ایجاد جنگ در خارج و رعب و وحشت در داخل گروه های تندروی یهودی را
دور خود هب عنوان تنها منجی جمع کند.
همچنین جایگاه جان بولتون در
ایالات متحده در خطر است، بن زاید و بن سلمان هم تلاش کردند که رئیس جمهوری
آمریکا را مجاب کنند تا آخرین سرباز آمریکایی بر علیه ایران برایشان بجنگد
(خودشان جرئت مقابله با ایران را ندارند)، اما تا به حال ناکام مانده اند.
سه
اجلاسی که اخیرا عربستان سعودی در مکه راه اندازی کرد نیز ناکام ماند و
این کشور نتوانست آن اجماعی که مد نظر اش بود را در مقابل ایران ایجاد کند.
از
سوی دیگر بسیاری از کشورها تلاش دارند میان ایران و ایالات متحده میانجی
گری کنند و طبیعتا موفقیت سیاست های ایران و کاهش تنش میان این کشور و
ایالات متحده به نفت طرح نقشه آنها نیست.
شاید برخی توجه نداشته باشند
اما اینکه رئیس جمهوری آمریکا از دو کشور ژاپن و آلمان تقاضای میانجی گری
با ایران را کرده خود یک پیغام سمبلیک نیز دارد.
سی ان ان: متحدان اروپایی آمریکا، ایران را در ماجرای نفتکش ها مقصر نمی دانند
شبکه
خبری تلویزیونی «سی ان ان» گزارش داد: هرچند متحدان اروپایی آمریکا موافق
با ارزیابی این کشور هستند، اما آنها آنطوری که واشنگتن می گوید، ایران را
مقصر ماجرای اخیر نفتکش ها نمی دانند.
سی ان ان روز شنبه گزارش داد: با
انتشار تصاویری ویدئویی، ایران از سوی آمریکا متهم به از بین بردن شواهد
شده و در این تصاویر نشان داده میشود که قایق متعلق به سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی تلاش به برداشتن یک مین عمل نکرده از بدنه یکی از دو نفتکش
دارد.
یک مقام ارشد آمریکایی (در این گزارش اشارهای به نام وی نشد) به
سی ان ان گفته که ایران با خروج آمریکا از توافق هستهای، با تحریمها و
قدرت نمایی نظامی آمریکا در منطقه مواجه است و تلاش میکند به آنها پاسخ
دهد، اما تا کنون شاهد تغییر رفتار ایران و بازگشت این کشور به میز مذاکره
نبودهایم.
سی ان ان افزود: اما این درحالیست که رئیس جمهوری آمریکا تاکید دارد سیاست وی در قبال ایران جواب داده است.
این
رسانه تصویری آمریکایی ادامه داد: منابع خبری به سی ان ان گفتهاند که
شواهد نشان میدهد که ایران، تنگنای مالی و اقتصادی را با کاهش درآمدهای
نفتی که مورد تحریم قرار گرفته است، احساس میکند.
سی ان ان ادامه داد:
ایران هرگونه دست داشتن در این خرابکاری را رد میکند و میگوید که آمریکا
شواهد محدودی دارد اما آمریکا بر این باور است که این مدرک کاملاً واضح و
روشن است.
خبرنگار سی ان ان افزود: مشخص نیست که آمریکا پس از این قرار
است چه اقدامی انجام دهد اما سرپرست پنتاگون (پاتریک شاناهان) گفته خواهان
ایجاد یک اجماع بین المللی است که تاکید کند ایران در پشت این قضیه قرار
داشته است.
اما آنچه از متحدان آمریکا در این رابطه میشنویم این است که
هرچند با برآورد آمریکا خود را موافق نشان میدهند، اما آنطوری که آمریکا
میگوید، ایران را البته اینچنین مقصر در این ماجرا نمیدانند.
به گفته
سی ان ان، به خاطر داشته باشید که طرفهای اروپایی همچنان خواهان حفظ توافق
هستهای هستند و تحقیقاتی که درمورد واقعه قبلی نفت کشها (الفجیره) به
عمل آمد، کشورهایی که درگیر در این تحقیق بودند، اعلام کردند که بازیگران
حکومتی در این قضیه دخیل بوده، اما حاضر نشدند نامی از ایران ببرند.
گاردین: آتش سوزی در نفتکشها میتواند تبدیل به حریقی بزرگ در خاورمیانه شود
گاردین
در گزارشی تحت عنوان «ایران و آمریکا در مسیر برخورد» نوشت: حملات به
نفتکش ها در دریای عمان اتفاقی شوم است، ایا می توان جلوی تشدید تنش ها را
گرفت؟
پس از حمله به دو نفتکش در دریای عمان، یک چیز مشخص بود: خطر جنگ
در منطقه واقعی است و تنش ها به سرعت در حال افزایش است. مقامات امریکایی
پس از این حملات گفتند که «به احتمال زیاد» ایران به کشتی نروژی و نفتکش
دیگر در دریای عمان حمله کرده است. امریکایی ها پیش از این، ایران را مسئول
حملاتی به کشتی های نفتکش در ماه گذشته معرفی کرده بودند.
پس از این
حوادث، جواد ظریف وزیر خارجه ایران این توییت را کرد و گفت « مشکوک بودن
برای توصیف آنچه که امروز صبح اتفاق افتاده، کفایت نمیکند.» اشاره او به
کشتی هایی بود که مقصدشان ژاپن بود و مورد حمله قرار گرفته بودند، آن هم
درحالیکه شینزوآبه نخست وزیر ژاپن در حال دیدار با رهبر عالی ایران بود.
در
واقع، در دل این سئوال که چه کسی مسئول این حملات است، دو سئوال دیگر نیز
وجود دارد: چه کسی مقصر معرفی می شود و چه کسی زمینه را برای این حملات
ایجاد کرده است.
ایران باید به سئوالات زیادی در مورد منطقه پاسخ دهد،
که عمده ی آن مربوط به سوریه است. اما این امریکاست که از برجامی که ایران
به آن متعهد بود، بیرون رفت. با حضور جان بولتون ستیزه جو در راس دولت
آمریکا، و درخواست های عربستان و امارات، واشنگتن تصمیم به اعمال فشار
حداکثری گرفت. امریکا همزمان با ضربه به اقتصاد ایران و ارسال سیگنال های
تهدید می گوید مذاکره هم می کند. تنها مانع اما در مقابل رئیس جمهور ترامپ،
قول او به رای دهندگان به جلوگیری از جنگ هزینه ساز دیگری در خاورمیانه
است و همینطور علاقه اش به اثبات این موضوع که او معامله گر بهتری نسبت به
اوباماست.
با این حال، همانطور که افزایش قیمت جهانی نفت پس از حملات
دیروز نشان می دهد، ایران ممکن است تنها کشوری نباشد که در میانه ی تنش ها،
ضربه می بیند. تصمیم امریکا به خروج از برجام و تضعیف آن، باعث تقویت
اصولگرایان و ضربه به اعتدالگرایان است.
در این میان، چین که درگیر
مشکلات خود با امریکاست، انطور که باید و شاید به پر کردن خلا، آنطور که
تهران امیدوار بود، مبادرت نکرده است. ایران به طور فزاینده ای در حال
کلافه شدن نسبت به اوضاع پیش آمده است. این درحالیست که اروپا سعی در حفظ
برجام دارد و مکانیزم اینستکس را راه اندازی کرده، اما این سامانه بیشتر
شبیه به یک بیانیه سیاسی می ماند تا مکانیزمی اجرایی. ایران اما به دنبال
تضمین های جدی است.
در امریکا، کنگره قدرت محدودی برای مهار دولت دارد،
اما می تواند و باید از توانایی اش برای شفاف سازی نسبت به هزینه ی رویه
فعلی دولت آمریکا، استفاده کند.
در نهایت بعید به نظر می رسد که ایران
علاقه ای به درگیری مستقیم داشته باشد. در حال حاضر، هیچ نشانه ای وجود
ندارد که نشان دهد طرفین حاضر و اماده برای توقف تنش ها هستند. آتش بر روی
نفتکش «فرانت التیر» در دریای عمان، می تواند به مثابه نشانه ای از حریق
بزرگی در منطقه باشد که پیامدهای آن محدود به ایران نخواهد بود.
نیویورک تایمز: آمریکا حملات اخیر به نفتکشها را «جنگ در سایه ایران» میداند
«نیویورکتایمز»
گزارش داد دولت امریکا گفتگویی جدی را آغاز کرده تا بر سر چگونگی پاسخ
گفتن به آنچه که مقامات آمریکایی «جنگ در سایه ایران» میدانند، تصمیمگیری
کند.
دونالد ترامپ به ایران اعلام کرده که ایالات متحده قدرت خود را
نشان خواهد داد، اما جزییاتی از برنامه و استراتژی کشورش در این زمینه
ارائه نکرد. او در عین حال اعلام آمادگی کرد که با مقامات ایرانی مذاکره
کند.
به گزارش نیویورکتایمز، مقامات در پنتاگون بعد از حملات اخیر،
پاسخهای تاکتیکی مختلف را مورد بررسی قرار دادند: از اسکورت نفتکشها
گرفته تا اعزام 6٠٠٠ نیروی بیشتر دریایی، هوایی و پرسنل نظامی به خلیج
فارس. هنوز هیچ تصمیمی نهایی نشده است.
سرپرست وزارت دفاع آمریکا نیز
انفجار دو نفتکش در دریای عمان را «مشکل جهانی» خواند و در ادامه گفت که
امریکا به دنبال ایجاد اجماع جهانی در برابر این مشکل جهانی است.
به
گزارش خبرگزاری رویترز، شاناهان اعلام کرد که به همراه مایک پمپئو، وزیر
امور خارجه امریکا، جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید این موضوع را
پیگیری میکند.
به گفته سرپرست وزارت دفاع امریکا، واشنگنتن اطلاعاتی که درباره این اقدام در اختیار دارد را با متحدانش در میان خواهد گذاشت.
به
نوشته لس آنجلس تایمز، شاناهان همچنین گفت: «در صورتی که تعداد بیشتری
از نفت کش ها مورد حمله قرار بگیرند یا اختلالی در مسیر ترانزیت تنگه هرمز
ایجاد شود، ما آمادگی لازم برای انجام اقدامات نظامی احتمالی را خواهیم
داشت».
به نوشته لس آنجلس تایمز، یکی از مقامات وزارت دفاع هم
احتمال اسکورت شدن نفت کش های تجاری توسط ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس
را پایین دانست. او تاکید کرد که آمریکا برای پیاده سازی چنین عملیاتی به
کمک متحدان خود نیاز دارد. اما در حال حاضر به نظر می رسد که تشکیل یک
ائتلاف نظامی کار آسانی برای دولت ترامپ نخواهد بود.