بی نظمی در بی نظمی
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی- فردی به خاطر گرما کفشهایش را درآورده تا پاهایش هوا بخورد و اصرار
دارد جورابهایش هرگز بو نداده و بو نمیدهد، بغل دستی او وعده میوه
روزانهاش و دوستش هم ساندویچ با بوی تند را با طیب خاطر میخورند و دیگری
ناگهان اسپری از کیفش درمی آورد و وسط جمعیت خودش را عطرباران میکند. اما
شخص دیگری مطمئن است که آزاری برای کسی ندارد، هندزفری در گوشش گذاشته و
صدای ویز ویز آن تا پایان سفر، همراه بغل دستی اش است و کودکی با کفش روی
صندلی بالا و پایین می پرد. در این بین همهمه دستفروشان، تمرکز دانشجویی را
برهم میزند و اعتراض میکند که همه باهم به دفاع از دستفروش برمی خیزند
که بیچاره در این شرایط اقتصادی چه کار کند. جوان است و جویای کار. در همین
حین، متکدیان از کوچک و بزرگ سر و کله شأن پیدا میشود. مردم بی توجه به
این مساله که نباید به کودکان کار کمک نقدی کرد، از روی ترحم و دلسوزی پول
میدهند. بین این همه بی نظمی، ایستگاه بعدی نیز مأموران مترو برای پاک
کردن مساله دستفروشان، آنان را به زور به میان جمعیت داخل قطار میفرستند
تا در ایستگاه نباشند.
بی نظمی به اوج خود رسیده و دو پسرجوان در واگن ویژه زنان گیتار میزنند
و میخوانند و مرد دیگری فلوت های ساخته دست خودش را امتحان میکند، این
همه بی نظمی بس نیست که دو مرد در واگن بغل دستی با هم گلاویز میشوند.
البته بسیاری، بی نظمی را در برخی برهههای زندگی اجتناب ناپذیر میدانند و
یک تئوری در علم فیزیک و ریاضی نشان میدهد که در نظم نیز بی نظمی وجود
دارد و بی نظمی منجر به نظم و نظم منجر به بی نظمی میشود اما معلوم نیست
در شرایط فعلی اجتماعی که بی نظمی در بی نظمی پیچیده شده، پیامد آن چیست.
منظور البته بی نظمی اجتماعی است، بی نظمی اجتماعی عبارت از وضعیتی است
که مردم بین عموم، رفتاری کنترل نشده، پرسر و صدا، آزاردهنده، غیرمعمول یا
خطرناک یا خشونت آمیز دارند. توصیف بی نظمی در قطارهای مترو فقط مثالی از
برخی بی نظمیهای حاکم بر فرهنگ جامعه است، به طورمثال این بی نظمی را در
قوانین راهنمایی و رانندگی نیز میتوان دید، بی نظمی قبلی در فرهنگ تردد با
خودرو، شاید فقط منجر به سبقتهای غیرمجاز میشد اما اکنون بی نظمیهای
دیگری مانند حرکت خودروها کنار یکدیگر دقیقاً به فاصله یک تار مو نیز به آن
افزوده شده است و با بی نظمیهای چندلایه ای مواجه شدیم. این بی نظمیها
همه جا دیده میشود که از جمله آنها میتوان فرهنگ آپارتمان نشینی از دویدن
و توپ بازی کودکان در حیاط مشترک تا مبهم بودن هزینههای شارژ آپارتمان
اشاره کرد؛ همچنین این بی نظمیها حتی در نظمهای اداری رخنه کرده است؛
همایشهایی که با دقیقهها و ساعتها تاخیر برگزار میشوند و ارباب رجوعانی
که با ایجاد یک بی نظمی مانند خراب شدن دستگاه فیش نوبت دهی بانک، خودشان
بی نظمی دیگری را در صفها رقم میزنند.
نکته تاسف برانگیز اینجاست که بسیاری از مردم نیز مدافع بی نظمی شدهاند
و با زبان بی زبانی فریاد میزنند زنده باد بی نظمی! از روی ترحم به حمایت
از موتورسواری برمی خیزند که تخلف کرده و در مسیر بی. آر. تی حرکت میکند،
از روی دلسوزی به حمایت از دستفروشی برمی خیزند که عرصه را بر مسافران تنگ
کرده است، با نیت خیرخواهی پول نقدی به کودک کار میدهند تا پدیده کودک
کار گسترش یابد، با رقت قلب مدافع بازی کردن کودکان در حیاط مشترک آپارتمان
هستند اما دلشان برای بیماران و شاغلان خسته ای که در همان آپارتمان
میخواهند استراحت کنند، نمی سوزد. با شفقت از سالمندان میخواهند پاهایشان
را با کفش روی صندلیهای قطار دراز کنند و خودشان هم با صمیمیت و گفت و
گوهای پر سر و صدا میخواهند محیط خانه را در اماکن عمومی بازسازی کنند. از
دست رانندگانی که قوانین را رعایت میکنند و به طورمثال با سرعت مطمئنه
حرکت میکنند، عصبانی میشوند و بر سرآنان فریاد میزنند چون به «رانندگی
باعجله» و بی نظمی عادت کردهاند. حتی اخیراً دیده شد برخی افراد جامعه با
مهرورزی از یک قاتل حمایت کردند و سبقه پاک او را مثال زدند.
بلبشو و بی نظمی در این اماکن و رویدادهای اجتماعی منجر به ایجاد اختلال
در زندگی اجتماعی میشود و با این همه به آن بی توجهیم. ایجاد هرج و مرج،
پایمال شدن حقوق دیگران و از دست رفتن فرصتها فقط گوشهای از پیامدهای بی
نظمی است. بی نظمیهایی که شاید برخی از آنها موجد شرایط باشند اما بسیاری
از آنها را خود ما مردمانی ایجاد کردهایم که مدعی داشتن برترین تمدن جهانی
هستیم. نباید فراموش کرد که این بی نظمیها رفتار اجتماعی ما را شکل
میدهند و زندگی اجتماعی آینده را تهدید میکنند.
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/69185/