بزرگنمايي:

راه نو- روزنامه وال استريت ژورنال در مطلبي جانب‌دارانه و خصمانه به قلم «مايکل مکافسکي»، مقام سابق وزارت دفاع آمريکا در زمان جرج دابليو بوش و مدير ارشد اجرايي «نهاد امور امنيت ملي يهوديان آمريکا» نوشت: دولت جديد آمريکا مي‌تواند دوباره درباره توافق هسته‌اي ايران از موضع قدرت مذاکره کند. در حالي که مخالفان توافق هسته‌اي ايران از هر دو حزب براي رسيدگي به اشکالات مختلف آن آماده مي‌شوند، بايد مراقب باشند سهواً برخي از اشتباهات باراک اوباما را تکرار نکنند. آن‌ها بايد به جاي وابستگي به تحريم‌هاي بيشتر براي لغو برجام يا مذاکره مجدد در خصوص آن، اعتبار و عزم آمريکا را براي مقابله با تجاوزات ايران و تلاش اين کشور در جهت تغيير ساختار خاورميانه بازسازي کنند.
به ادعاي اين تحليلگر که نگاهي خصمانه به ايران دارد، دو برداشت و قضاوت اشتباه به امضاي "توافق هسته‌اي مصيبت‌بار" منجر شد. نخست، اوباما از تهديد‌هاي نظامي باورپذير فاصله گرفت و براي فشار بر ايران به منظور مذاکره، به تحريم‌هاي تجاري مصوب کنگره وابسته شد. دوم، او فقط بر برنامه هسته‌اي ايران متمرکز شد و "رفتارهاي نامطلوب" اين کشور را در منطقه ناديده گرفت. تهران بدون اين که متحمل فشار خاصي شود يا تحت نظارت نهاد خاصي قرار گيرد، بند‌هاي توافق هسته‌اي را تعيين کرد و بر نفوذش (در منطقه) افزود.
در ادامه اين مطلب ضدايراني آمده است: دولت ترامپ براي تعيين سياست خود در خصوص تقابل با توافق هسته‌اي، مي‌تواند از پنج راهکار استفاده کند تا به ايران هشدار دهد و برتري استراتژيک آمريکا را بازيابد.
1. دستور به پنتاگون به منظور به‌روزرساني طرح‌هاي احتمالي براي استفاده از نيروي نظامي عليه ايران، از جمله تأسيسات هسته‌اي اين کشور، به‌خصوص در صورت نقض آشکار توافق يا خروج ايران از توافق.
2. تغيير قواعد تعامل براي کشتي‌هاي نيروي دريايي آمريکا در خليج فارس. نبايد بيش از اين با نيروهاي تحريک‌کننده ايران مدارا شود و – به قول ترامپ – بايد «آن‌ها را از آب بيرون انداخت.» آمريکا بايد براي بازيابي اعتبار خود و تعديل رفتار ايران و ارسال پيامي مناسب به ساير کشورها، در نخستين مورد از چنين تماس‌هايي به اقدامي قاطع متوسل شود.
3. تقويت ائتلاف منطقه‌اي ضد ايران. به جاي دور نگاه داشتن متحدان سنتي‌مان در منطقه – مانند کاري که اوباما انجام داد، بايد آن‌ها را بپذيريم و با اين کشورها همکاري نزديکي داشته باشيم. اين به معناي حمايت بدون قيد و شرط از ائتلاف عربستان در جنگ يمن است.
4. اعلام طرح‌هايي براي ايجاد يک سامانه موشکي منطقه‌اي با حضور اسرائيل، متحدان آمريکا در خليج فارس و اروپاي شرقي. بخش بزرگي از زيرساخت‌هاي مورد نياز اين سامانه هم‌اکنون موجود است. اين امر مي‌تواند به خنثي‌سازي تهديد موشک‌هاي بالستيک ايران منجر شود؛ موضوعي که توافق هسته‌اي به آن جنبه‌اي کاملاً قانوني بخشيده است. ترامپ بايد دستور دهد اين سپر، تمامي موشک‌هاي ايران – حتي موشک‌هاي آزمايشي – را ساقط کند.
5. قطع نفوذ هلالي‌شکل و سنتي ايران، از تهران تا بيروت. اين مورد در قياس با موارد بالا، چالش‌هاي بيشتري به همراه دارد. ايران در پايتخت‌هاي عراق و سوريه حضور فعالي دارد؛ پايتخت کشورهاي مصنوعي و چندقومي که پس از جنگ جهاني اول و در پي تجزيه امپراتوري عثماني ايجاد شدند. آمريکا بايد از نهادهاي سياسي جديد در منطقه حمايت کند؛ همانند تأسيس کشور مستقل کردها در عراق و استقرار يک پايگاه نظامي آمريکا در آن، و تأسيس نهادهاي مستقل سني، کرد و شيعه در سوريه در قالب يک کنفدراسيون فدرال.
در پايان اين مطلب خصمانه آمده است: تحريم‌ها بدون باورپذيري گزينه نظامي، مفهوم چنداني ندارند. آن‌ها نمي‌توانند به تنهايي مانع از آن شوند که ايران، توافق هسته‌اي را به استهزا بگيرد يا منطقه را شعله‌ور کند. اما تحريم‌ها به همراه يک استراتژي متمرکز مي‌توانند محاسبات تهران را تغيير دهند. اين شرايط مي‌تواند به مذاکرات مجدد در خصوص توافق مصيبت‌بار هسته‌اي و يا استفاده از ساير ابزارها براي جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح‌هاي هسته‌اي منجر شود. اين تغيير همچنين مي‌تواند منطقه را به سود آمريکا دستخوش تغيير کند.