ايران يک استثناست/ ترامپ بايد چندين موضوع را درباره ايران بداند
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه نو- وبسايت هافينگتن پست در مطلبي به قلم سيد حسين موسويان، رئيس اسبق کميته
سياست خارجي شوراي عالي امنيت ملي ايران نوشت: رهبران جهان هر اندازه هم که
از انتخاب ترامپ نگران و مضطرب شدند، چارهاي جز همکاري با رئيسجمهور
آمريکا ندارند. البته در اين ميان، ايران يک استثناست؛ کشوري که در عرصه
بينالمللي خصمانهترين روابط را با آمريکا دارد.
نکته شگفتانگيز
ماجرا اينجاست که آيتالله علي خامنهاي، رهبر معظم انقلاب، پيروزي ترامپ
بر هيلاري کلينتون را پيشبيني کرد؛ آنجا که پيش از انتخابات متذکر شد
ترامپ به دليل صراحتش درباره واقعيات آمريکا، در ميان مردم اين کشور
هواداران بيشتري دارد. ايشان معتقدند آمريکا نظام سياسي فاسدي دارد، به
ظهور گروههاي تروريستي نظير داعش و القاعده کمک کرده است، و از طريق
مداخلات نظامي بيثباتي را در خاورميانه گسترش داده است؛ به همين دليل،
براي ايران مذاکره با چنين کشوري ارزش اندکي دارد و روابط ديپلماتيک رسمي
با آن نيز به شدت مضر است.
البته هم آيتالله خامنهاي و هم حسن روحاني
– رئيسجمهور ايران – همه را در پي انتخاب ترامپ به آرامش دعوت کردند.
روحاني اندکي پس از انتخاب ترامپ در يک سخنراني گفت: "اگر رئيسجمهوري
اينجا و آنجا تغيير کند، اين امر تأثيري بر اراده ايران نخواهد داشت.» وي
همچنين متذکر شد ايران به توافق هستهاي پايبند ميماند. آيتالله خامنهاي
نيز خاطرنشان کرد ايران درباره انتخابات آمريکا قضاوتي ندارد؛ اما براي هر
رخداد احتمالي آماده است.
در ادامه اين مطلب آمده است: اظهارات ترامپ و
ساير کانديداهاي رياستجمهوري در اثناي مبارزات انتخاباتي، جنبههاي مهم
ديدگاه آيتالله خامنهاي را درباره آمريکا تأييد کرد. اما بايد ديد آيا
اين تفکر مشترک درباره نظام سياسي آمريکا به اصلاح سياستهاي گذشته از سوي
ترامپ و پايان قطع رابطه 38 ساله آمريکا و ايران منجر ميشود يا خير؛
موضوعي که ميتواند «موفقيت قرن» لقب گيرد. اما در نقطه مقابل، ترامپ
ميتواند به آساني سياست تعامل با ايران را متوقف کند و واشينگتن و تهران
را در مسير يک منازعه تمامعيار قرار دهد. مخالفان توافق هستهاي در
واشينگتن، همين حالا هم به دنبال تصويب و اجراي مجدد تحريمهاي نامرتبط با
توافق هستهاي هستند تا مقامات ايران را به کنار گذاشتن برجام ترغيب کنند.
از زمان آغاز فعاليت کنگره صد و پانزدهم آمريکا (پس از آغاز سال 2017)،
قانونگذاران چندين طرح ضد ايراني را مطرح کرده اند؛ از جمله طرحي براي
اعمال تحريم در خصوص برنامه موشکهاي بالستيک ايران. ترامپ هر نگرش و مسيري
را که درباره تهران انتخاب کند، بايد چندين موضوع را درباره ايران بداند.
برخي از آنها عبارتند از:
1. آمريکا در مختل شدن دموکراسي در ايران،
ايفاگر نقش بود. به باور نگارنده، آمريکا دموکراسي را در ايران در گهواره
خفه کرد. «سيا» به کمک سازمانهاي اطلاعاتي انگليس، کودتايي را عليه محمد
مصدق، نخستوزير ايران ترتيب دادند؛ آن هم به اتهام ملي کردن صنعت نفت.
نتيجه اين اقدام، پايان جنبش دموکراسي در ايران و ديکتاتوري 25 ساله شاه
بود. انقلاب سال 1979 ايران، واکنش مردم اين کشور به دهها سال خفقان و
غلبه آمريکا بر کشورشان بود.
2. سياست تغيير رژيم، پيش از اين نيز
ناکارآمد بود. آمريکا پس از انقلاب ايران، سياست تغيير رژيم را در خصوص
ايران اتخاذ کرد و از هر ابزاري براي تشديد فشار بر دولت ايران بهره برد.
اين سياست، حمايت از صدام حسين – ديکتاتور عراق – در زمان تجاوزش به ايران
را در پي داشت. صدام حتي از سلاحهاي شيميايي عليه ايرانيها استفاده کرد.
آمريکا پس از آن از نخستين سلاح سايبري عليه ايران استفاده کرد و تحريمهاي
متنوع و تنبيهي را عليه اين کشور به اجرا گذاشت. ايران نيز از تمامي
ابزارهايش براي مقابله با آمريکا استفاده کرد. عليرغم تمامي اين اقدامات،
ايران حالا يکي از قدرتمندترين و باثباتترين کشورهاي منطقه است در حالي
که متحدان آمريکا، که سالها از حمايت اين کشور برخوردار بوده اند، يا سقوط
کرده اند و يا به دليل اشکالاتِ خودشان، اوضاع نابساماني را تجربه
ميکنند.
3. توافق هستهاي، بزرگترين پيروزي در حوزه منع گسترش
سلاحهاي اتمي محسوب ميشود. اين نکته از اهميت زيادي برخوردار است که
ترامپ متذکر شده است سياستهاي گذشته آمريکا براي تغيير رژيم در منطقه،
اشتباه بوده اند و نبايد تکرار شوند. اما او در قبال توافق هستهاي ايران
نگرشي خصمانه دارد و حتي آن را به تازگي در يک توييت، «وحشتناک» قلمداد
کرد. برعکس، اين توافق کمسابقه، جامعترين قراردادي محسوب ميشود که در
تاريخ منع گسترش سلاحهاي هستهاي به امضا رسيده است و بهترين استانداردهاي
بينالمللي را در خصوص شفافيت هستهاي و مسدود کردن تمامي مسيرها به سمت
يک «بمب» در بر ميگيرد. ترامپ ميتواند يا اين توافق را نابود کند و يا از
طريق تلاش براي اجراي اصول و مباني آن در منطقه، به تقويت برجام بپردازد؛
موضوعي که ميتواند به تحقق رؤياي 50 ساله يک منطقه عاري از سلاحهاي
هستهاي در خاورميانه کمک کند.
4. جنگهاي آمريکا در خاورميانه، منبع
بيثباتي هستند. جنگهاي چهار دهه اخير – شامل تجاوز عراق به ايران (1980) و
حمله بغداد به کويت (1990)، هجوم آمريکا به عراق و افغانستان (2001 و
2003)، سقوط دولت ليبي به دست ناتو (2012)، حمله عربستان به يمن (2015) و
روانه شدن جنگجويان خارجي از مناطق مختلف جهان به منطقه، خاورميانه را در
آستانه سقوط قرار داده است. ترامپ و اوباما در حقيقت در اين خصوص اشتراک
نظر دارند که اشتباهات گذشته آمريکا و متحدان منطقهاي واشينگتن در ظهور
اين گروهها نقشي مهم ايفا کرده اند. ترامپ اعلام کرده است هدف اصلياش در
منطقه نابودي داعش است نه سرنگوني دولت سوريه. اين نگرش، احتمال همکاري
روسيه و آمريکا را در منطقه افزايش ميدهد. ايران و آمريکا همچنين
ميتوانند جبههاي مؤثر عليه داعش تشکيل دهند؛ آن هم با توجه به اين که
ايران مهمترين قدرت منطقه است که با اين گروه ميجنگد.
5. همکاري، بر
خلاف منازعه، به موفقيت منجر ميشود. گرچه ممکن است اين نکته در ظاهر با
واقعيات موجود در تعارض باشد، کنترل همزمان جمهوريخواهان بر کنگره و کاخ
سفيد ميتواند فرصتي براي ديپلماسي موفق ايران و آمريکا فراهم کند. آمريکا
حالا ميتواند در قالبي يکپارچه وارد عمل شود و امکان دستيابي به راهکارهاي
نويني را در قبال منطقه به وجود آورد که احتمالاً پيشتر به لحاظ سياسي
امکانپذير نبود. ترامپ گزينه تعامل با ايران و برقراري ثبات در منطقهاي
را در اختيار دارد که دههها با آن بيگانه بوده است. گرچه پس از امضاي
توافق هستهاي بياعتمادي عميق همچنان ميان دو کشور پابرجا مانده است، کليد
همکاري فراگيرتر کنار گذاشتن ديدگاههاي خودويرانگر براي تغيير رژيم و
کاربرد ديپلماسي بر مبناي احترام متقابل، منافع مشترک و عدم مداخله در امور
سياسي يکديگر است.
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/8158/