بزرگنمايي:

راه نو- ماکيا فريمن، در گزارشي در گلوبال ريسرچ (آمريکا) نوشت: نشانه هاي شوم حاکي از آن هستند که برنامه قديمي جنگ با ايران در دولت ترامپ شتاب مي گيرد. اين احتمال وجود دارد که اين برنامه با آگاهي کافي مردم از آن و دروغ هايي که براي پيشبرد آن گفته مي شود، متوقف شود در غير اين صورت، ممکن است از جنگ با ايران نيز مانند جنگ سوريه براي به راه انداختن جنگ جهاني سوم استفاده شود؛ زيرا هر گونه درگيري با ايران به ناچار آمريکا، روسيه و چين را وارد رويارويي نظامي مستقيم مي کند.

يازده نشانه شومي که حاکي از حرکت پرشتاب ما به سوي جنگ با ايران است
چرا ايران؟
پيش از آن که وارد بحث درباره نشانه هايي شوم که نشان مي دهند جنگ يکي از گزينه هاي پيش رو است، يادآوري علت توجه آمريکا و سرزنش ايران حائز اهميت است.
علت نخست اين است که ايران دشمن بزرگ ائتلاف سعودي - اسرائيلي است؛ چرا که ايران تنها کشوري است که از نظر نظامي و اقتصادي به اندازه اي قدرت دارد که بتواند سلطه آنها را بر منطقه خاورميانه به چالش بکشد. هيچ علقه اي ميان اسرائيل و ايران وجود ندارد و اين دو سال هاست که يکديگر را آماج اتهام و تهديد قرار داده اند؛ در همين حال، عربستان سعودي و ايران نيز هر يک سرزمين اصلي يکي از دو جبهه مهم جهان اسلام در اختلاف شيعه و سني هستند (عربستان سعودي براي اهل سنت و ايران براي شيعيان). گوشت و پوست و استخوان ترامپ و سلول سلول وجود او صهيونيست است و از رويارويي با عربستان سعودي واهمه دارد؛ کشوري که آشکارا نام آن را در فهرست ٧ کشوري که ورود اتباع آنها به آمريکا ممنوع است، نمي بينيم.
دوم، ايران (با کمک مالي به «حزب الله» در لبنان) آشکارا از جنگ با صهيونيسم حمايت کرده و با «داعش»، گروه افراط گراي اهل سنت (و ساخته دست آمريکا که اکنون به دشمن اين کشور تبديل شده) جنگيده است. اکنون آمريکاي ترامپ، ايران را متهم مي کند که بزرگ ترين حامي تروريسم در جهان است؛ اما اين اتهام کاملاً ناروا است. ايران همواره وزنه مقابل اسلام سني بنيادگرا، افراطي گري و خشونت بوده است.
سوم، ايران به سرپيچي از نظم نوين جهاني صهيونيستي – انگليسي – آمريکايي که به دنبال تحميل يک حاکميت جهاني تک قطبي زير نظر بانکداران بين المللي در جهان است، ائتلاف محکمي را با روسيه و چين تشکيل داده است. ايران همچنان يکي از معدود کشورهاي جهان است که بانک مرکزي روشيلد در آن حضور ندارد. اين کشور زير بار تسليم در برابر خواست آمريکا نرفته و به اين کشور اجازه نداده است پايگاه نظامي امپرياليستي خود را در خاک ايران مستقر کند.
يازده مورد زير نشان مي دهد که اگر مردم به سرعت از نقشه بازي آگاه نشوند، متأسفانه جنگ با ايران به سرعت در حال شکل گيري و تحقق است:
نخستين نشانه جنگ با ايران: تا ايران، از کدام مسير؟ آمريکا تابع برنامه اتاق فکر صهيونيست ها است.
«مؤسسه بروکينگز» يکي ديگر از اتاق هاي فکر «طرح آمريکاي قرن جديد» - نو محافظه کاري – صهيونيستي است که (ارتباطاتي با زبيگنيو برژينسکي دارد ) و سياست خارجي آمريکا را پيش مي برد. اين مؤسسه در گزارش تحليلي سال ٢٠٠٩ خود با عنوان «کدام راه به ايران؟ گزينه هايي براي راهبرد جديد آمريکا درباره ايران» ابتدا از توافق آمريکا با ايران حمايت کرد و سپس به توافق پشت کرد (آن را طوري نمايش داد که اين طور به نظر برسد ايران موضوع بسيار معقولي را رد مي کند) و سپس با حمايت جامعه بين المللي به ايران حمله مي کند:
به احتمال زياد هر گونه عمليات نظامي بر ضد ايران در سراسر جهان منفور خواهد بود و نيازمند بستر بين المللي مناسب (هم براي تأمين حمايت لجستيکي از عمليات و هم براي به حداقل رساندن ضربه حاصل از عقب نشيني از آن) است؛ بهترين راه براي به حداقل رساندن رسوايي بين المللي و جذب بيشترين حمايت ممکن ( اگر چه با اکراه يا پنهان) از آن، حمله در زماني است که اين باور در همه جا فراگير شود که به ايراني ها پيشنهاداتي عالي عرضه شد و آنها زير بار نرفتند (پيشنهادي آن قدر خوب که فقط حکومتي که مصمم به دستيابي به جنگ افزار هسته اي و استفاده از آن به دلايل نادرست باشد، مي تواند آن را رد کند). در چنين شرايطي، آمريکا (يا اسرائيل) مي توانند عمليات خود را عملياتي نشان دهند که نه از روي خشم که از سر تأسف انجام مي شود (دست کم برخي در جامعه بين المللي نتيجه گيري کنند که ايراني ها با مخالفت با توافق بسيار خوب «خود مسبب بروز جنگ شده اند») (به توني کارتالوچي به خاطر هشدار چندين سال پيش خود به مردم در اين باره اداي احترام مي کنم.)
نشانه دوم جنگ با ايران: ايران در فهرست کشورهايي قرار دارد که ورود شهروندان آنها به آمريکا ممنوع است، اما نام عربستان سعودي در اين فهرست ديده نمي شود.
من در مقاله پيشين خود، درباره «ممنوعيت ورود مسلمانان [به آمريکا]» سخن گفته ام؛ در آن مقاله به اين نکته اشاره کردم که از نظر فني، اين ممنوعيت براي مسلمانان نيست. اما در اينجا مي خواهم تأکيد کنم اگر هدف اصلي ممنوعيت سفر [به آمريکا] ممانعت از ورود تروريست ها به اين کشور باشد، پس چرا نام عربستان سعودي در اين فهرست نيامده است؟ ترامپ در سخنان خود درباره اين ممنوعيت به حادثه ١١ سپتامبر اشاره کرد؛ حتي بر اساس گزارش رسمي حادثه ١١ سپتامبر (که بي ترديد بيشتر به داستاني تخيلي شبيه بود، اما برخي از مردم به درستي آن باور دارند) ١٥ نفر از ١٩ متهم هواپيماربايي از عربستان سعودي آمده بودند! با وجود اين، آمريکا و عربستان سعودي در حوزه جنگ افزار، نفت و دلارهاي نفتي، پايگاه هاي نظامي آمريکا، کمک مالي و آموزش «داعش» و مواردي از اين دست با يکديگر قراردادهايي بسته و توافق هايي داشته اند؛ بنا بر اين به نظر من قرار دادن سعودي ها در فهرست به دور از صداقت و نامناسب مي بود. اسرائيل هم همين طور. عربستان سعودي و اسرائيل بيشترين تروريسم را صادر مي کنند؛ اما اين نام ايران است در فهرست قرار مي گيرد. ...
سومين نشانه جنگ با ايران: ايران به ارزش دلار آمريکا ضربه زده است.
نظام اقتصادي آمريکا متکي بر دلارهاي نفتي است؛ يعني کشورهاي خارجي علاقه دارند نفت را با دلار آمريکا معامله کنند و در نتيجه آنها بايد دلار آمريکا داشته باشند و در مبادلات خود از آن استفاده کنند که اين ضرورت، تقاضاي جهاني براي دلار را افزايش مي دهد. آمريکا از اين نظام بهره بسيار زيادي مي برد. وقتي بسياري از معاملات به دلار آمريکا انجام مي شود و آمريکا بر ميزان دلاري که در بازار در گردش است، نظارت دارد؛ آنها مي توانند در واقع چيزي را که بدهکارند يا ديگران به آنها بدهکارند کنترل کنند. ايران به طور رسمي اعلام کرد، از ٢١ مارس سال ٢٠١٧، دلار آمريکا را براي معاملات نفتي کنار مي گذارد. اين خبري بسيار بزرگ بود! بسياري گزارش داده اند که علت واقعي تهاجم به چند کشور شرق خاورميانه در ٢٠ تا ٣٠ سال گذشته، تمايل اين کشور ها به کنار گذاشتن دلارهاي نفتي بود (براي نمونه طلاي ليبي در سال ٢٠١١ ميلادي).
چهارمين نشانه جنگ با ايران: فلين، مشاور امنيت ملي ترامپ، به ايران درباره اقدام اين کشور به آزمايش موشک «هشدار داد» (دروغ ١)
مايکل فلين، مشاور امنيت ملي ترامپ، تلاش کرد که نشان دهد آزمايش اخير موشک بالستيک توسط ايران نقض توافق هسته اي اين کشور با گروه کشورهاي ١+٥ است؛ توافقي که شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز از آن حمايت کرده است. فلين تلاش کرد که ادعا کند ايران قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت سازمان ملل متحد را که به «برجام» («برنامه جامع اقدام مشترک» معروف است) نقض کرده است. در اين قطعنامه آمده است:
از ايران خواسته مي شود تا هشت سال پس از «روز پذيرش برجام» يا زماني که «آژانس بين المللي انرژي اتمي» گزارشي بدهد که نتيجه گيري کلي تر را تأييد کند (هر کدام که زودتر فرا برسد)، هيچ فعاليتي در ارتباط با موشک هاي بالستيک (از جمله پرتاب با استفاده از چنين فن آوري در موشک هاي بالستيک) انجام ندهد که هدف از طراحي آنها حمل جنگ افزارهاي هسته اي باشد.
تهران اين پرتاب را تأييد، اما هر گونه نقض توافق را در نتيجه اين آزمايش رد کرد؛ زيرا موشک بالستيکي که آزمايش شد، غير هسته اي است و جزء جنگ افزارهاي متداول به شمار مي رود و بنا بر اين قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را شامل نمي شود. محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران، گفت: «موضوع موشک جزء توافق هسته اي نيست.» وي گفت موشک هاي ايران «براي برخورداري از توانمندي حمل کلاهک هسته اي طراحي نشده اند» بلکه هدف از طراحي آنها «حمل کلاهک هاي متعارف در زمينه دفاع مشروع است.»
جنگ ها معمولاً با فريبکاري و دروغ شروع مي شوند. اعلام اين خبر از سوي فلين (که هيچ شاهدي دال بر اين که ايران نه از موشک هاي متداول، که از موشک هسته اي استفاده مي کند، ارائه نکرد) نخستين دروغ در مسيري است که جهانخواران خواستار آن هستند: يعني جنگ با ايران.
پنجمين نشانه جنگ با ايران: آمريکا درباره انهدام ناوچه عربستان سعودي دروغ مي گويد (دروغ ٢)
دومين دروغ زماني گفته شد که کاخ سفيد حمله موشکي به کشتي سعودي را به شورشيان حوثي يمني نسبت داد. سين اسپايسر، وزير اطلاعات آمريکا به اشتباه ايران را به حمله به شناور نيروي دريايي آمريکا متهم کرد. اين اتهام که در واقع دروغي آشکار است، فقط چند مشکل (خيلي بزرگ) دارد. نخست اين که شناور در واقع کشتي سعودي بود، نه آمريکايي. دوم اين که، مهاجمان شورشيان حوثي يمني بودند نه ايراني ها و اشتباه سوم اين بود که کاخ سفيد هيچ مدرکي دال بر کمک ايران به حوثي هاي يمن ارائه نکرد. اعلام حمله ايران به يک کشتي آمريکايي در زماني که حوثي ها به کشتي سعودي حمله کردند، دروغي محض و فاحش بود.
نشانه ششم جنگ با ايران: ايران «بزرگ ترين حامي تروريسم» جهان است (دروغ ٣)
ژنرال «سگ ديوانه» ماتيس، وزير دفاع جديد آمريکا، با دروغ سوم وارد مسير جنگ با ايران شد و کار خود را با ناميدن جمهوري اسلامي به عنوان «بزرگ ترين حامي تروريسم دولتي» شروع کرد. متأسفانه عربستان سعودي و اسرائيل (همان طور که پيشتر اشاره شد) پس از خود آمريکا، براي کسب اين عنوان با يکديگر رقابت دارند. فقط نگاهي بياندازيد به تعداد کشورهايي که «سازمان سيا» از طريق براندازي، کودتا و ترور ثبات آنها را بر هم زده است.
نشانه هفتم جنگ با ايران: تحريم هاي تازه اي بر ضد ايران تصويب شد.
ترامپ در سوم فوريه سال ٢٠١٧، تحريم هاي جديدي بر ضد ايران برقرار کرد اما با اين که ترامپ و ديگر اعضاي دولت او به شدت ايران ستيز هستند، اما تصويب تحريم ها پيش از روي کار آمدن او داشت روال خود را طي مي کرد.
کاخ سفيد روز جمعه اعلام کرد تحريم هاي ايران پيش از اين که ترامپ در ٢٠ ژانويه سوگند رياست جمهوري ياد کند، روال خود را طي مي کرد؛ اما به علت رويدادهاي اخير شتاب گرفت. سين اسپايسر، سخنگوي کاخ سفيد به خبرنگاران گفت: «اين نوع تحريم ها با اين سرعت تصويب نمي شوند. اما به نظر من، زمان بندي آنها کاملاً در واکنش به اتفاقاتي بود که در دو سال گذشته شاهد آن بوده ايم. ... ما مي دانستيم اين گزينه ها را در اختيار داريم، زيرا آنها در اين مسير نتيجه بخش بوده اند ... تحريم ها داشت روال خود را طي مي کرد.»
نشانه هشتم جنگ با ايران: نيکي هيلي ، فرستاده جديد آمريکا در سازمان ملل متحد، موضعي به شدت ضد روسي اتخاذ کرد.
اگر چه دولت ترامپ در ظاهر پيامش را درک نکرده است ، اما خود وي به دفاع از پوتين و روسيه ادامه مي دهد؛ بي ترديد روسيه و ايران به همراه چين با يکديگر ائتلاف نظامي دارند؛ بنابراين، حمله به هر يک از آنها حمله به همه آنها است. هيلي، فرستاده آمريکا در سازمان ملل، که گويا سناريوي ضد روسي را که به وي داده شده بود، از بر مي خواند، از سخنراني افتتاحيه خود در سازمان ملل متحد براي تکرار دروغ هاي گذشته استفاده و روسيه را به «الحاق» کريمه محکوم کرد (مي دانيد که بيش از ٩٦ درصد مردم کريمه داوطلبانه به پيوستن به روسيه رأي دادند). او حتي بخشي از سخنراني خود را در صفحه توييترش قرار داد تا مطمئن شود اربابانش ديده اند که او وظيفه شناسانه اوامر آنها را اجرا کرده است.
نشانه نهم جنگ با ايران: تيلرسون، وزير امور خارجه جديد: آمريکا بايد مانع از استفاده چين از درياي جنوب چين شود.
جنگ طلبي دولت ترامپ محدود به ايران و روسيه نيست. چين نيز چنين تهديد هايي دريافت کرده است. رکس تيلرسون، وزير امور خارجه آمريکا، اعلام کرد نبايد به چين اجازه دسترسي به جزاير مصنوعي واقع در درياي جنوب چين داده شود (با وجود اين واقعيت که آنها مدعي مالکيت در اين منطقه هستند و بديهي است که آمريکا از هيچ مالکيتي در آنجا برخوردار نيست). در ادامه سخنان تيلرسون نقل مي شود:
به نظر من، ساختن جزيره در درياي جنوب چين، از بسياري جهات، جزيره سازي و سپس قرار دادن تأسيسات نظامي در آن جزاير همانند تصرف کريمه از سوي روسيه است ... ما قصد داريم پيام روشني براي چين بفرستيم که نخست، ساختن جزيره متوقف مي شود و دوم اين که قرار است اجازه دسترسي شما به آن جزاير گرفته شود.
دهمين نشانه جنگ با ايران: استيو بانون، استراتژيست ترامپ: در ١٠ سال آينده جنگي با چين در خواهد گرفت.
بسياري استيو نانون، استراتژيست برجسته را، مغز متفکر ترامپ مي دانند. در سخناني که در ادامه از وي نقل مي شود، او در اصل ترامپ را وسيله مي خواند و پيش بيني مي کند در ٥ تا ١٠ سال آينده با چين جنگ در خواهد گرفت:
بانون به «ونيتي فر» گفت: «ترامپ ابزاري کند ذهن در دست ما است. ... من نمي دانم او واقعاً درک مي کند يا نه»
بانون در راديو بريتبارت مي گويد:
بانون: «اکنون حزب کمونيست چين نزديک به ٨٩ ميليون عضو دارد ... [که هنوز باور دارند] قدرت سياسي با سر نيزه تعيين مي شود. وقتي آن را فهميديد، متوجه مي شويد چرا آنها تلاش مي کنند اين جزاير را در درياي جنوب چين بسازند، چرا تفنگ هايشان را به صدا درآورده اند و تايوان را هدف گرفته اند.»
مجري راديو: «ما قصد داريم در ٥ تا ١٠ سال آينده در درياي جنوب چين وارد جنگ شويم؛ اين طور نيست؟ ...»
بانون: «بي ترديد و اعزام ناو هواپيمابر به درياي جنوب چين يکي از دلايلي است که من به اين دولت [اوباما] اداي احترام مي کنم.»
بانون به «چرخش به سوي آسيا» اشاره مي کرد که چين را هدف گرفت.
نشانه يازدهم جنگ با ايران:" سه شاخه متحد" – تمرين هاي نظامي آمريکا در کنار ساحل ايران
از همه بدتر، چهار کشور (آمريکا، انگليس، فرانسه و استراليا) عمليات دريايي مشترکي با نام «سه شاخه متحد» درست در کنار ساحل ايران انجام دادند. يکي از فرماندهان نيروي دريايي انگليس تلاش کرد زمان بندي و مکان اين عمليات را کاملاً تصادفي بخواهد:
والاس گفت: «اين عمليات به هيچ وجه نمايش قدرت عليه ايران نبود. علت اين که ما اين رزمايش را انجام مي دهيم، و من بارها و بارها تأکيد خواهم کرد، اين است که انجام دادن آن در اينجا راحت تر از نقاط ديگر بود. اين فرصتي مهم براي کنار هم جمع کردن کشتي ها، تمرين آنها در کنار هم و عمليات با يکديگر است. اين که اين رزمايش در خليج فارس انجام مي شود، در واقع اتفاقي است.»
نشانه هاي شوم حاکي از آن هستند که برنامه قديمي جنگ با ايران در دولت ترامپ شتاب مي گيرد. اين احتمال وجود دارد که اين برنامه با آگاهي کافي مردم از آن و دروغ هايي که براي پيشبرد آن گفته مي شود، متوقف شود در غير اين صورت، ممکن است از جنگ با ايران نيز مانند جنگ سوريه براي به راه انداختن جنگ جهاني سوم استفاده شود؛ زيرا هر گونه درگيري با ايران به ناچار آمريکا، روسيه و چين را وارد رويارويي نظامي مستقيم مي کند.