بنفش سر آبی را برید
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - وطن امروز / متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
مهدی طاهرخانی| هواداران استقلال از همان چیزی که میترسیدند، عدل در بدترین زمان ممکن به سرشان آمد. تنها چند روز از صدرنشینیشان بعد از چند فصل سکونت در خانههای میانی جدول گذشته بود که ناگهان «ستون» تیمشان رفت. استراماچونی که پیش از این تصور میشد تنها برای ترساندن و گرفتن امتیازاتی در حال تهدید مدیریت استقلال است، همانطور که وعده داده بود رفت، بیآنکه حتی به مدیران آبی اجازه یک دیدار خشک و خالی را بدهد. این خروجی مدیریت ورزش ما است؛ مشت نمونه خروار! تکهای کوچک از مدیریت کشور که حالا در بیتدبیری تمام، عینیت پیدا کرده است. آنهایی که حتی کوچکترین سررشتهای از کشورداری و مدیریت ندارند، با پوست و استخوان خود میفهمند و درک میکنند سوءمدیریت یعنی چه. استراماچونی رفت همانطور که پیشتر برانکو رفته بود. اتفاقات به فاصله 5 ماه به صورت باورنکردنی برای 2 باشگاه زیرمجموعه وزارت ورزش تکرار شد تا ثابت شود هیچ چیزی اتفاقی نیست. به صراحت میگوییم مقصر هیچ نهاد و مسؤولی نیست جز وزارت ورزش و جوانان. آدرس غلط تحریم و FATF را به توده ندهید که آنها معلول هستند و شما خودتان تمامقد علت. تحریمها بدون هیچ شک و شبههای تاثیر فراوانی در مدیریت کلان کشور و حتی ورزش گذاشتهاند اما این به آن معنا نیست که یک باشگاه با چند مدیر و دهها کارمند و صدها رابط و میلیونها هوادار نتواند از راه درست و بیخطر تنها مبلغ
100 هزار یورو را بدون دردسر به یک خارجی برساند. چطور برانکو در 4 سال گذشته پولش را گرفت؟ کیروش چگونه بدون آنکه متهم به پولشویی شود همه مطالباتش را دریافت کرد؟ داستان برای دیگر مربیان خارجی کشور، از جمله ایگور کولاکوویچ مربی مونتهنگرویی تیمملی والیبال چگونه است؟ چرا هیچکس متهم به پولشویی توسط پلیس کشورش نشد و تنها این مشکل برای استراماچونی وجود داشت؟
* آدرس غلطی به نام تحریم
مدیر استقلال به چشم هوادار زل میزند و آدرس غلط تحریم را میدهد. بله! کار در وضعیت شبهجنگی (تحریمهای سخت خارجی) بسیار سخت است اما مقصر وزارت ورزش است که این مهم را درک نکرد و برای مدیریت سرخابیهای پایتخت به جای مدیرانی که نمرهشان دستکم 18 از 20 است، سراغ افرادی رفت که با تبصره باز هم نمرهشان تکرقمی است. تحریم نه برای امروز است نه دیروز.
کشور چندین سال است با این معضل دست و پنجه نرم میکند و مقصر افرادی هستند که سراغ مدیریت قوی برای حل این مشکل بزرگ نرفتند. اگر تا پیش از این وزرای ورزش و روسای سازمان تربیتبدنی، تصور میکردند پستهای «نامآور» و «نانآور»ی مثل مدیریت سرخابیها را میتوانند به هر دوستی که به آن بدهکار هستند هبه کنند، اینک باید به فکر انتخاب «بهترینها»ی کشور برای این پستها باشند. در دورهای که هیچ مشکلی اعم از تحریم و بسته شدن حسابهای بانکی و این دست از مشکلات نبود، میشد هر فردی را بدون هیچ کارنامه مرتبطی پیدا کرد و در عرض یک سال او را از یک گمنام مطلق، مبدل به معروفترین چهره روز کرد. اگر همین امروز یکی از وزرای کمترشناخته شده کابینه بخواهد کنار مدیر عامل استقلال یا پرسپولیس با پای پیاده حد فاصل چهارراه ولیعصر تا سهراه جمهوری تهران را طی کند، چند درصد مردم او را میشناسند و چند نفر مدیران سرخابی را؟ جواب قطعا روشن است و همه میدانند مدیران سرخابی چه چهرههای شناخته شدهای بین توده هستند. شاید همین شهرت و درآمدن از گمنامی، خیلی از مدیران پاییندستی را وسوسه کند تا با فشار و ابزارهای موجود بخواهند وزارت ورزش آنان را در رأس مدیریت بگذارد. این دقیقا نطفه و نقطه شروعکننده همه مشکلات کلان فوتبال است. اما حالا وضعیت تغییر کرده و باید همانگونه که برای پستهای حساس مثل مدیریت یک نهاد مهم، دقت و وسواس به خرج داده میشود، برای مدیریت باشگاههای پرهوادار نیز این وسواس را به خرج داد. اگر بیاهمیتی شود، نتیجه همانی میشود که امروز در باشگاه استقلال میبینیم و دیروز در باشگاه پرسپولیس شاهدش بودیم.
* مدیریت به روش صرافی و بازاری
از همان روز نخست که باشگاه استقلال سراغ مربی ایتالیایی رفت، باید همه راهکارهای موجود را برای پرداخت مبلغ 750 هزار یورویی او و 3 دستیارش پیشبینی میکرد. سراغ راهکارهای دمدستی رفتن مثل صرافی در کشورهای همسایه و این دست از ابزارهای کوچه بازاری، نتیجهاش میشود همینی که امروز شاهدش هستیم. استراماچونی میرود چون مدیرعامل و اعضای هیاتمدیره استقلال طی این چند ماه اخیر، هرگز تهدیدهایش را جدی نگرفتند و تصور کردند او در حال فشار آوردن است و هرگز راضی به ترک تهران نمیشود. اثبات این ادعا سخت نیست. سرمربی آبیها در حالی شنبه و یکشنبه تمرین را تحریم کرد که هیچ تلاشی برای دیدنش نشد و تازه شامگاه یکشنبه که نامه فسخ قراردادش را رسانهای کرد، مدیران به تکاپو افتادند. تازه یادشان آمد ساعت 10 شب جلسه ویژه در هتل کنار بازیکنان تیم تشکیل دهند و از همه آزاردهندهتر اینکه آن جمع ساعت 12 شب به خانه استرا رفتند و 2 ساعت تمام پشت در خانه او منتظر ماندند و موفق به دیدنش نشدند! وقتی کارد به استخوان سرمربی استقلال رسید، تازه همان کاری را کردند که باید 4 ماه قبل به صورت جدی فکری به حالش میشد. این، مدیریت مردانی است که وزیر ورزش شخصا برای استقلال انتخاب کرد. در حالی که هواداران استقلال ماهها علیه فتحی شعار میدادند و اعتقاد داشتند او مدیر مناسبی برای باشگاه محبوبشان نیست، وزیر ورزش به صورت آشکارا مقاومت کرد و گفت هیچ برنامهای برای تغییر فتحی ندارد! اما حالا که هواداران استقلال همانند تماشاگران پرسپولیس، مقابل ساختمان باشگاه تجمع میکنند و شعار میدهند، خبر تغییرات احتمالی شنیده میشود. فتحی بزودی میرود همانطور که عرب رفت اما تا وقتی که وزارت ورزش نخواهد موضوع مدیریت سرخابیها را جدی بگیرد، از این دست اتفاقات باز هم رخ میدهد؛ شک نکنید!
* چرا زودتر کاری نکردید؟
همانطور که پیشتر مترجم استراماچونی در مصاحبه با «وطن امروز» افشا کرده بود، این مربی ایتالیایی با اولین پرواز روز دوشنبه، خاک ایران را ترک کرد. پس از رسانهای شدن این خبر و تجمع 500 نفری هواداران استقلال مقابل ساختمان باشگاه بود که مسؤولان بالادستی وزارت ورزش به صرافت افتادند و هر یک مدعی شدند با کمک وزارت امور خارجه و دولت سعی میکنند این مشکل را به گونهای حل کنند. حتی عراقچی میگوید ما او را بازمیگردانیم. اما باید پرسید چرا این مدیران و مسؤولان در تمام 4 ماه گذشته که سرمربی استقلال مرتب نسبت به مشکلات مالی گله میکرد، برای حل معضل پا پیش نگذاشتند؟ باید همیشه یک گره کوچک و ساده را آنقدر کور و سردرگم کرد که سرانجام پای همه بالادستیها برای بازکردنش به مسأله باز شود؟! امروز اسماعیل خلیلزاده به عنوان رئیس هیاتمدیره استقلال حرفهای تازهای را میزند و مدعی میشود نیمی از قرارداد استراماچونی و دستیارانش پرداخت شده است اما باید سوال کرد چرا تا وقتی این مربی در ایران بود این حرفها به هواداران زده نشد؟ او در تهران بود و هیچکس برای حل مشکل پا پیش نگذاشت اما حالا وزارت امور خارجه و باقی مدیران ماموریت بازگرداندنش را دارند!
با این وجود به نظر میرسد همه این تلاشها مشابه همانی است که پیشتر قرار بود برای حل مشکل برانکو انجام شود اما با گذشت زمان دیگر هیچ خبری از هیچ مسؤولی نشد. امثال برانکو و استراماچونی میروند و این هزینه کلانی است که میلیونها هوادار باید برای انتخابهای غلط وزارت ورزش با پوست و استخوانشان بدهند. زیر بار فشار گرانی و مصائب بیپایان اقتصادی، برای بخشی از مردم، فقط همین «دلخوشی فوتبالی» مانده بود که دولت آن را هم از آنان گرفت. آقای رئیسجمهور مچکریم!
-
سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۷:۲۳
-
۹۳ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/88641/