راه ترقی
ميزان نظارت در برجام کاملا مشخص است/ادعاي نيکي هيلي نادرست است
شنبه 11 شهريور 1396 - 2:26:30 PM
مهر
محمدجواد ظريف وزير امور خارجه دولت يازدهم، با انتخاب رييس جمهور و رأي اعتماد مجدد مجلس شوراي اسلامي، در دولت دوازدهم نيز سکان سياست خارجي کشور را در دست گرفت.

در اولين روزهاي آغاز دولت دوازدهم و به مناسبت هفته دولت با او به گفتگو نشستيم و از برنامه هاي دستگاه سياست خارجي کشور براي 4 سال آينده پرسيديم. مباحث مربوط به برجام، وضعيت منطقه، رابطه با عربستان و تحولات سوريه و سياست هاي اقتصادي از جمله نکاتي بود که در اين گفتگو مورد توجه قرار گرفت.

مشروح اين گفتگو به شرح زير است:

همانگونه که مي دانيد در ايام بزرگداشت هفته دولت هستيم و بهانه اين مصاحبه هم سخن گفتن درباره دستاوردهاي دولت يازدهم و چشم انداز پيش روي دولت دوازدهم است و خصوصا اميدهايي که در اين خصوص به دستگاه ديپلماسي بسته شده است. از سوي ديگر چون در ايام حج ابراهيمي هستيم و بحمدلله با تلاش هايي که از سوي دولت صورت گرفت اخبار خوبي از برگزاري مراسم حج امسال مي رسد، اولين سوال را در خصوص روابط ايران و عربستان مطرح مي کنم؛ آيا اين مي‌تواند پيش درآمدي براي بهبود روابط با عربستان سعودي و ساير کشورهاي عربي همسو با رياض باشد؟

بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هفته دولت را خدمت همه‌ مردم، همکارانم در هيئت دولت و تمام عزيزاني که براي اين مردم خوب در سراسر کشور زحمت مي‌کشند و عنوان کارمند دولت را دارند، تبريک عرض مي‌کنم. ياد و خاطره‌ شهداي بزرگ دولت، شهيد رجايي و شهيد باهنر را گرامي مي‌داريم. فکر مي‌کنم مهم‌ترين افتخار همه‌ ما به‌عنوان اعضاي دولت، به‌عنوان کارمنداني که مستخدم اين مردم هستند آن است که به مردم خدمت کنيم و اميدوارم که خداوند کمک کند که از اين امتحان بزرگ موفق بيرون بياييم.

در پاسخ به سوال تان در مورد عربستان و حج امسال خيلي خوشحال هستيم با تلاشي که برادران خوب ما در بعثه‌ مقام معظم رهبري و در سازمان حج به عمل آوردند  و مذاکرات بسيار خوبي که در طول يک سال گذشته با مسئولين عربستان سعودي داشتند، توافقات خوبي براي برگزاري حج انجام‌شد و تاکنون هم با سربلندي و باعزت اين مراسم برگزار شده و اميدواريم حجاج عزيز کشور ما و ساير حجاج کشورهاي اسلامي از اين مراسم معنوي و از اين گردهمايي بزرگ مسلمانان جهان با معنويت و با بهره‌برداري کامل از اين مراسم به کشورمان و کشورهايشان برگردند. جمهوري اسلامي همواره خواهان روابط حسن هم‌جواري و همکاري در منطقه بوده است.

سياست ما، سياست مبتني بر گفتمان همسايگي است. گفتمان همسايگي بدين معنا است که شما باهمسايگانتان ضرورتاً بايد روابط مبتني بر احترام متقابل داشته باشيد. به خاطر اينکه در يک محله شما نمي‌توانيد در کنار ناامني، امنيت داشته باشيد. ما نياز داريم منطقه‌اي امن و قدرتمند داشته باشيم.

ما معتقد هستيم که قدرت منطقه‌ ما با اتکاي به مردم منطقه، با اتکاي به ارتباطات و هماهنگي‌هاي بين کشورهاي منطقه تأمين مي شود. خارجي‌ها نمي‌توانند براي منطقه‌ ما قدرت و امنيت ايجاد کنند. اعتقاد داريم که هر زمان ‌که همسايگان ما آمادگي داشته باشند، جمهوري اسلامي را يک همکار و يک همسايه قدرتمند و خواهان تعامل و همکاري خواهند ديد.
 

آنگونه که اعلام شده است ساختار وزارت خارجه با تغييراتي مواجه خواهد شد و  دو معاونت جديد اقتصادي و سياسي به اين ساختار اضافه مي‌شود، جدا از اينکه اقتصاد، اولويت اصلي کشور ماست و اينکه وزارت خارجه مي‌خواهد نقش بيشتري را در مسائل اقتصادي بازي کند آيا اين تغييرات حاوي پيام خاصي  هم براي دنيا هست؟ آيا برجام از اولويت اصلي وزارت خارجه کنار گذاشته مي شود؟

در دولت دوازدهم ما در وزارت خارجه دو ابر اولويت خواهيم داشت يکي بحث اقتصاد است و ديگري بحث همسايگان و اين دو ابر اولويت در دو معاونتي که ما ايجاد کرديم يعني معاونت هاي سياسي و معاونت اقتصادي برجسته شده است. يعني ما در معاونت سياسي يک تمرکز ويژه داريم بر ابتکارهاي منطقه‌اي و در معاونت اقتصادي که خب يک معاونتي است با تمرکز هم اقتصاد مقاومتي و هم هماهنگي داخلي براي پيشبرد اهداف اقتصادي.

برجام کماکان يک اولويت جمهوري اسلامي ايران است و فکر مي‌کنم همان‌طور که در بيانات مقامات مختلف خارجي هم اين ديده مي شود. ازجمله صحبتي که خانم موگريني و آقاي مَکرون داشتند و گفتند برجام اولويتي بين‌المللي است. برجام يکي از مهم‌ترين دستاوردهاي ديپلماتيک شايد در دهه‌هاي گذشته باشد و به همين دليل اهميت ويژه‌اي دارد. آنچه براي ما در وزارت خارجه مهم بوده اين است که بتوانيم اولويت‌هايمان را از طريق کارشناس محوري پيگيري کنيم و به همين دليل در ساختار وزارت خارجه هم تغييراتي داديم. يعني در واقع معاونت جديدي اضافه نشده بلکه ما در ساختار معاونتي را هم کم کرديم و سه معاونت منطقه‌اي را تبديل به دو معاونت اقتصادي و سياسي کرديم و در واقع کوچک‌سازي رخ داده است.

از طرف ديگر در ساختار عمودي وزارت امور خارجه لايه‌هاي مديريتي را کاهش داديم تا فاصله‌ي کارشناس و تصميم گير در وزارت امور خارجه کمتر شود و کارشناسان وزارت خارجه که بزرگ‌ترين سرمايه‌هاي ما در دستگاه سياست خارجي هستند بتوانند از نزديک ثمره‌ کار خودشان را در حوزه‌ تصميم‌گيري مشاهده کنند و همين‌طور نزديک‌تر با مسئولين، مقامات ارشد وزارت امور خارجه ارتباط داشته باشند که هم اين تبادل اطلاعات باعث بشود که تجربيات منتقل شود به نسل جوان‌تر در وزارت امور خارجه و هم مديران بتوانند از ديدگاه‌ها و نظرات کارشناسي مخصوصاً ابتکارهايي که خاصيت جوان‌ترهاست بهره‌مند شوند و جوانان بتوانند فکر تازه و نگاه تازه و تحرکي جديد را به وزارت امور خارجه ببخشند.

اميدوارم که اين تجربه که حاصل سال‌ها مطالعه است و سال‌ها تجربه‌ انباشته‌شده‌ي همه‌همکاران من در شوراي معاونين و در ساير مسئوليت‌هاي وزارت امور خارجه است بتواند براي اين وزارتخانه تجربه‌ مفيدي باشد.

برخي منتقدين مي‌گويند اين ساختار معاونت اقتصادي و سياسي درگذشته هم در دستگاه وزارت خارجه وجود داشته و سودمند نبوده است.  چه تمهيداتي اتخاذشده است که ناکارآمدي‌هاي گذشته از بين برود و در عين حال اين ساختارجديد کارآمد باشد؟

ساختار معاونت سياسي و اقتصادي به اين شکلي که ما داريم طراحي مي‌کنيم هيچ‌گاه وجود نداشته است. ما در يک دوره‌اي ساختار معاونت‌هاي منطقه‌اي و معاونت اقتصادي داشتيم و در يک دوره هم يک معاونت سياسي داشتيم که درواقع همان تجميع معاونت‌هاي منطقه‌اي بود. الان اين‌طور نيست؛ الان معاونت سياسي ما مثل معاونت اقتصادي ما دو معاونت موضوعي هستند و بعد ادارات کل منطقه‌اي زير نظر وزير هستند که مستقيماً با هر دو معاونت کار مي‌کنند.

هيچ‌گاه در گذشته چنين شکلي را نداشتيم و به همين دليل بوده است که هميشه بين مديريت منطقه‌اي محور و مديريت موضوعي محور مي‌توانسته برخي اختلافات در حوزه‌هاي کاري پيدا شود که اميدوار هستيم با اين طراحي که بعد از بررسي فراوان صورت گرفته است.

ان‌شاءالله بتوانند هم‌افزايي داشته باشند و درواقع مديريت سياسي و مديريت اقتصادي و همين‌طور مديريت‌هاي ديگر وزارت خارجه مثل معاونت کنسولي و پارلماني، معاونت بين‌المللي، مرکز ديپلماسي رسانه‌اي اين‌ها بتوانند از سفارت‌خانه‌هاي ما و همين‌طور از ادارات کل منطقه‌اي ما براي پيشبرد اهداف کشور استفاده کنند.

متأسفانه عده‌اي در داخل مدعي بودند که سياست خارجه در دولت يازدهم غرب محور است و  به کشورهاي اروپايي و غربي توجه دارد، اما وقتي‌ ميزان ملاقات  ها در سطوح مختلف  را با سران و وزاري خارجه کشورهاي ديگر مي بينيم در مي يابيم که بيشترين ميزان متعلق به کشورهاي اسيايي و شرقي است و حتي نسبت ديدارها با مقامات چين و روسيه نيز نسبت به گذشته بيشتر شده است. آيا در دوره جديد هم همين رويه ادامه خواهد داشت؟

همانگونه که گفتيد، در دولت يازدهم ما بيشترين رفت‌وآمدهايمان با همسايگان و کشورهاي آسيايي بوده و درواقع يک روابط خارجي متوازن داشتيم. شايد علتي که اين تصور ايجادشده که در دولت يازدهم تمرکزش روي اروپا و آمريکا بوده اين است که در دوره‌هاي قبل تنها رفت‌وآمد ايران با کشورهاي آفريقايي و آمريکاي لاتين و در حد بسيار کمي با کشورهاي منطقه‌اي و آسيايي بوده و تقريباً هيچ رفت‌وآمدي با کشورهاي اروپايي نبوده است و در دولت يازدهم که اين ارتباطات فراگير شده، براي برخي تصورات اشتباه ايجاد شده است.

ما همان تمرکزي که بر همسايگان و آسيا و آمريکاي لاتين داشتيم همان تمرکز را هم بر کشورهاي صنعتي و اروپايي داشتيم. اگر به مراسم تحليف رياست جمهوري نگاه کنيد مي‌بينيد که تعداد شرکت‌کنندگان از دو گروه تقريباً برابر است. بله در سال 92 تقريباً ما هيچ نماينده‌اي از اروپا نداشتيم اين بار تعداد نمايندگاني که از اروپا داشتيم معادل تعداد نمايندگاني بود که از آسيا داشتيم.

خب بعضي از دوستان ما اين آمار را نگاه مي‌کنند آن‌که بيشتر برايشان جلب‌توجه مي‌کند حضور بيشتر اروپايي‌هاي است و فراموش مي‌کنند که آن حضور آسيايي‌ها و آفريقايي‌ها تداوم پيداکرده حتي من معتقد هستم که تقويت هم شده. تعداد سفرهاي بنده و سفرهاي رياست محترم جمهوري و همچنين تعداد سفرهايي که به ايران شده نشان‌دهنده‌ي اين واقعيت است که ما يک روابط خارجي متوازن داشتيم.

بنده معتقد هستم که در دنياي امروز ما نمي‌توانيم يک نگرش به يک قسمت از دنيا داشته باشيم و باقي را فراموش کنيم. واقعاً سياست بين‌المللي سياست جهاني شده است. ارتباطات و تحولات هم جهاني است. شما براي اينکه بتوانيد يک سياست خارجي موفق داشته باشيد ناگزير هستيد که باهمه‌ي دنيا ارتباط داشته باشيد. به نفع کشور است که باهمه‌ي دنيا ارتباط داشته باشيد البته بايد يک مباني بر اين ارتباط حاکم باشد.

مقام معظم رهبري در سخنانشان در مراسم تنفيذ فرمودند که تعامل گسترده با جهان؛ باهمه‌ي جهان را در جلسه‌اي که با هيئت دولت در محضر ايشان بوديم تأکيد فرمودند که نبايد به يک منطقه محدود بشود. دقيقاً اين سياستي است که ما دنبال کرديم و همين سياست را ادامه خواهيم داد.

تعامل گسترده باهمه‌ي دنيا موردنظر ما است و ان‌شاءالله با توجه به اينکه برجام توانسته موانع اين تعامل را هم تا حد زيادي رفع بکند اميدواريم که چهار سال آينده، چهار سال گسترش روابط همه‌جانبه‌ي ايران با بقيه‌ي جهان باشد.

يکي از بحران‌هاي منطقه‌اي بحث سوريه است. ما پيشرفت‌هاي خوبي در اين راستا در مذاکرات آستانه داشته ايم اما به نظر مي رسد هنوز تا حل بحران  فاصله زيادي باقي مانده باشد. آينده تحولات را چگونه مي‌بينيد؟

 بحمدالله با مقاومت مردم سوريه و مجموعه نيروهاي مقاومت که به کمک دولت و مردم سوريه آمدند، امروز وضعيت ميداني دولت و مردم سوريه بسيار بهبود پيداکرده و درواقع گروه‌هاي تکفيري و افراطي در شرايط نامساعدي در ميدان قرار گرفتند که خب اين‌يک فرصت تاريخي براي پيگيري يک‌راه‌حل سياسي ايجاد مي‌کند.  چون ما همواره معتقد بوديم که بحران‌هاي منطقه ما به‌ويژه بحران سوريه و يمن و بحران‌هاي بحرين و ساير کشورهاي در منطقه ما، راه‌حل نظامي ندارد. تنها راه‌حل، راه‌حل سياسي است مبتني بر فراگيري و مشارکت مردم در آينده خودشان و در تعيين سرنوشت خودشان و اين‌که دولت‌هاي خارجي حداکثر مي‌تواند اين مشارکت را تصريح بکنند، نمي‌توانند ديدگاه‌هايشان را تحميل کنند.

دولت‌هاي خارجي در موضعي نيستند که خط قرمز تعيين کنند، دولت‌هاي خارجي مي‌بايد ازيک‌طرف هماهنگي داشته باشند و براي مبارزه با افراط و تروريسم مبارزه بکنند به خاطر اين‌که افراط و ترور دو يا حتي يک معضل مشترک جهاني هستند و محدود به يک کشور هم نيستند نخواهند بود.

همان‌طور که ما در سال‌هاي گذشته ديديم افراطي گردي در سرتاسر جهان جنايت آفريده است. متأسفانه کشور ما هم باهمه تلاش‌هايي که مسئولين امنيتي و نظامي کشور داشتند از اين بليه و خطر مصون نبوده و آثارش را در حمله تروريستي به خانه ملت و حرم حضرت امام (ره) مشاهده کرديد، لذا يک معضل جهاني است که نياز به همکاري و پاسخ جهاني دارد. بنابراين کشورهاي خارجي چه از منطقه و چه از بيرون منطقه يک وظيفه مشترک دارند و آن مبارزه با تروريسم و افراط‌گرايي است و وظيفه دومشان تسهيل رسيدن به راه‌حل سياسي است با اين باور که راه‌حل سياسي را فقط مردم سوريه مي‌توانند به آن برسند.

ديگران حق ندارند براي مردم سوريه تعيين و تکليف کنند، ما معتقديم که امروز ما نزديک‌تر به اين واقعيت شديم با شکست‌هايي که داعش و بقيه گروه‌هاي تکفيري در سوريه متحمل شدند، امکان رسيدن به راه‌حل سياسي بيشتر است.

ما در آستانه، تلاش‌هاي خوبي کرديم و اين تلاش‌ها در اجلاس‌هاي آينده ادامه خواهيم داد و اميدواريم که همگام با تلاش‌ها براي کاهش تنش، تلاش‌هاي جدي‌تري براي کمک‌رساني انساني در سوريه شکل بگيرد و بتوانيم شاهد کمک‌رساني گسترده تر و فراگير در سوريه براي همه شهرونداني که در محاصره هستند باشيم و هم‌زمان هم يک‌روند سياسي براي رسيدن به يک حکومت فراگير و مبتني برا آراء مردم باشد که فکر مي‌کنم با تغييراتي که در جهت‌گيري‌هاي سياسي کشورهاي مختلف هم کشورهاي منطقه و هم کشورهاي غربي شکل‌گرفته و پذيرش اين واقعيت که انتخاب مردم سوريه را آن‌ها نمي‌توانند از بيرون تغيير بدهند، ما به اين سمت انشا الله حرکت خواهيم کرد.
 

امروز که با شما گفتگو مي کنيم به طور همزمان دو موضع گيري خيلي تند و عجيب از آمريکا و اسرائيل در رسانه ها منتشر شده است.  يک مقام عالي‌رتبه اسرائيل گفته  اگر ايران به توسعه‌طلبي‌هايش در سوريه ادامه دهد؛ کاخ بشار اسد را بمباران خواهد کرد و هم‌زمان جان بولتون هم که يکي از اصلي ترين مخالفان برجام و يک سياستمدار ضد ايراني است، اعلام کرده که يک طرح جامعي براي ترامپ فرستاده که راه‌هاي خروج از برجام و برهم زدن معاهده با ايران در آن ذکر شده است. اولا شما ارتباطي بين اين دو موضع‌گيري‌ها مي‌بينيد؟ و ثانيا پاسخ شما به اين دو موضع گيري چيست؟

البته بي‌عقلي و تندروي حتماً يک ارتباط منطقي باهم دارد؛ و اين دو نمونه برجسته سياست مبتني بر بي‌عقلي و درواقع منطق زور که شکستش بارها ثابت‌شده است، تلقي مي‌شود. حتماً مردم سوريه از خودشان دفاع کردند و از خودشان دفاع مي‌کنند.

چهل سال است که اين مردم در برابر فجيع‌ترين حملات گروها هاي افراطي مقاومت کردند و اگر خاطرتان باشد در ابتدا بسياري فکر مي‌کردند، از ظرف چند هفته اين حرکت مي‌تواند به شکست مردم سوريه بيانجامد که مي‌بينيم که شش سال گذشت و الان اين تروريسم‌ها و افراطيون هستند که در سوريه شکست خوردند، فکر مي‌کنم ساير سياست‌هاي تهاجمي و درواقع تجاوزکارانه که متأسفانه در منطقه ما رژيم صهيونيستي نمونه بارزش است و اصلاً سياستش بر اساس تجاوز و اشغالگري در طول هفت دهه گذشته شکل‌گرفته، حتماً نتيجه‌اي جز آنچه درگذشته با آن مواجهه بوده را ندارد و آقاي بولتون چون ظاهراً نتوانستند طرحشان را مستقيم براي کاخ سفيد ارسال کنند، آن را منتشر کرده اند.

من اين طرح را خواندم و حتماً اين طرح يک شکست بزرگي براي ايالات متحده آمريکا خواهد بود و باعث انزواي بيشتر اين کشور درصحنه بين‌المللي خواهد شد. البته آقاي بولتون هم اولين بار نيست که چنين مواضعي اتخاذ مي کند، بار قبل هم سياست‌هاي آقاي بولتون که در ابتداي دهه هشتاد شمسي ما دنبال شد نتيجه‌اش را آمريکايي‌ها ديدند.

آقاي بولتون بايد يادش باشد که اگر سياست ايشان موفق مي‌بود ايالات متحده نيازي پيدا نمي‌کرد که 10 سال بعد از پيگيري آن سياست، نهايتاً به‌پاي ميز مذاکره بيايد و با ايران مذاکره کند و به تفاهم برسد.

آقاي بولتون سياست نفي غني‌سازي ايران را براي 10 سال پيگيري کرد و نتيجه‌اش اين شد که ايالات متحده بعد از 10 سال نفي غني‌سازي در ايران، کاري کرد که تعداد سانتريفيوژهاي ايران از 200 عدد به 20هزار عدد برسد. يعني دستاورد آقاي بولتون 19هزار و هشتصد سانتريفيوژ بيشتر براي ايران شد و اين که نهايتا آمريکا بعد از اين‌که مردم در انتخابات سال 92 نشان دادند که فشار و تحريم بر اراده سياسي مردم ما تأثيري نگذاشته است، به‌پاي ميز مذاکره آمد.

فکر مي‌کنم مردم آمريکا هم شکست اين‌گونه سياست‌هايي را که توسط آقاي بولتون و افرادي مثل ايشان دنبال مي‌شود را به‌خوبي اطلاع دارند و براي همين هم است که گوش شنواي زيادي هم براي اين پيشنهاد ها در امريکا وجود ندارد و حتماً جامعه بين‌المللي هم به آمريکايي‌ها نشان داده و بيشتر هم نشان خواهد داد که پيگيري اين سياست‌ها فقط به انزواي ايالت متحده مي‌انجامد و نتيجه خوبي براي آن‌ها نخواهد داشت.
 

در مورد ديدار اخير نيکي هيلي با آمانو بحث‌هايي مطرح شده؛ از جمله اينکه آمريکا به آژانس انرژي اتمي براي بازرسي هاي بيشترو فراتر از تعهد ما فشار بيورد؟ آيا در برجام بازرسي‌هايي از نوع مطرح شده توسط نيکي هيلي پيش بيني شده است؟ برجام در اين خصوص چه مي گويد؟

ببينيد برجام چارچوب کاملي است و در همه زمينه‌ها هم راه‌کارهاي خودش را مشخص کرده و بسيار هم دقيق مذاکره و نوشته‌شده و حالا ممکن است که همه خواسته‌هاي يک‌طرف را نداشته باشد و طبيعي هم است، هيچ توافقي همه خواسته‌هاي، همه طرف‌ها را ندارد وگرنه اسم آن توافق نمي‌شد، بلکه اسم آن را دستورالعمل مي‌گذاشتند.

اين‌که اين توافق بوده نشان‌دهنده اين است که همه در حوزه خواسته‌هايشان به يک حد مياني رسيدند لذا آنچه خانم هيلي مطرح کرده بودند بيشتر نشان‌دهنده بي‌اطلاعي ايشان از متن توافق در همه حوزه‌هايي که در آن اظهارنظر کردند، است. برجام کاملاً صريح و کاملاً روشن است و ميزان نظارت در برجام هم در آن مشخص است. اين‌که ايشان ادعا کرده است که درواقع ميزان راستي آزمايي ممکن براي آژانس و تائيد توسط آژانس بستگي به ميزان نظارت دارد از اصل حرف غلطي است. به خاطر اين‌که برجام کاملاً اين راستي آزمايي را و چارچوب راستي آزمايي و مبنايش را تعيين کرده است.

لذا آنچه برجام خواسته، دارد عمل مي‌شود و آنچه خانم هيلي مي‌خواهند، ممکن است متفاوت باشد. ولي ايشان نمي‌توانند خواسته‌هاي خودشان را و آمال و آرزوهاي خودشان را به‌عنوان ايراد برجام مطرح بکنند. حتماً ايشان هم اگر مثل اسلافشان در جلسه مذاکره حضور مي‌داشتند، مي‌دانستند که آنچه در برجام مورد توافق قرارگرفته يک حد متوازني است که براي همه شرکت‌کنندگان قابل‌قبول بوده نه اين‌که صرفاً خواسته‌ها و اميال يکي يا چند تا از طرفه‌اي برجام باشد. اين بالاخره يک واقعيتي است که ما در اظهارنظرهايي که از طرف ساير مقامات اروپايي و متحدين آمريکا در اين زمينه هم شده کاملاً شاهدش بوديم.

شما  يکي از پيشگامان و پيشروان عرصه استفاده از ديپلماسي ديجيتال، خصوصاً در ايام مذاکرات هسته‌اي بوديد. شما به خوبي مي دانيد که ابرازهاي نوين در ديپلماسي کاربرد بسياري پيداکرده است از جمله اينکه شبکه هاي اجتماعي امروزه در پيشبرد ديپلماسي نقش بازي مي کند. يکي از اين ابزارها در ديپلماسي ديجيتال، استفاده صحيح و به جا از توئيتر است به گونه اي که واژه «توئيپلماسي» در دنياي امروز براي اين منظور رايج شده است. اما باوجود اين‌که توييتر نقش مهمي در ديپلماسي عمومي دارد، متاسفانه استفاده از آن در ايران هنوز با مشکلاتي مواجه است. اولا شما برنامه‌اي براي توسعه استفاده از ديپلماسي ديجيتال براي پيشبرد سياست  خارجي داريد و ثانيا چه اقداماتي مي توان براي توسعه استفاده از اين ابزار براي نشان دادن چهره واقعي کشور به جهانيان انجام داد؟

معتقدم که توئيتر و ساير امکانات فضاي مجازي ابزارهايي هستند که مي‌بايد به‌صورت بهينه مورداستفاده قرار بگيرند و هم درصحنه داخلي و هم بين‌المللي مي‌توانند مؤثر باشند. اين ديدگاه شخصي بنده است.

من از توييتر فعلاً با توجه به مقررات داخلي به‌عنوان ابزار پيام‌رساني، صرفا در سطح بين‌المللي استفاده کرده و به همين دليل هم هيچ‌گاه توييت فارسي نداشته ام و توييت هايم را به انگليسي و عربي ارائه کردم تا در فضاي بين‌المللي با اين رسانه که بسيار هم در فضاي ديپلماسي رسانه‌اي مؤثر است مورد استفاده قرار بگيرد.

البته معتقد هستم که مي‌تواند يک وسيله مؤثر هم براي داخل باشد. براي پيام داخلي تلاش کردم از اينستاگرام استفاده کنم؛ گرچه من در اينستاگرام تازه وارد هستم و مدت‌ها بيشتر در آن توييتر تمرکز داشتم ولي از اول سال 96 در اينستاگرام حضور پيدا کردم که اميدوارم از آن مسير هم بتوانم با استفاده از يک روشي که در ايران مورد قبول است و مورد استفاده است از اين طريق ارتباط خوبي با دوستان عزيز در داخل کشور هم داشته باشم.

 معتقد هستم که امروز استفاده از فضاي مجازي در واقع يک تحول اساسي در دنيا ايجاد کرده است و يک تحول بسيار مبارکي است به خاطر اين‌که امروز امپراتوري‌هاي رسانه‌اي ديگر خيلي معنا نمي‌دهند، هر فرد مي‌تواند با توليد پيام خوب و مناسب در صحنه جهاني تأثيرگذار باشد و اين هم امکان حضور افراد به‌عنوان کنشگران اصلي در جامعه بين‌المللي را افزايش داده و هم مسئوليت افراد را بالابرده است که يک پيام مي‌تواند خيلي سريع درصحنه بين‌المللي و يا درصحنه داخلي تبديل به يک‌روند شود و اين مسئوليت را هم ايجاد مي‌کند که هر پيام‌رسان و هر توليدکننده پيام با احساس مسئوليتي که ناشي از پديد آمدن قدرت جديد است، درواقع پيام را توليد کند و پيام را منتشر کند. اميدواريم که همه ما از اين فضا بهترين استفاده را داشته باشيم. 


http://www.RaheNou.ir/fa/News/10814/ميزان-نظارت-در-برجام-کاملا-مشخص-است-ادعاي-نيکي-هيلي-نادرست-است
بستن   چاپ