برای حصر باید در سایه به دنبال پاسخ بود
شنبه 25 شهريور 1396 - 3:07:32 PM
آریا
|
|
راه نو روزنامه اعتماد گفتگویی با دکتر امیر محبیان، مدیرمسئول خبرگزاری آریا انجام داده که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
ارزیابی شما از آرامش نسبیای كه در فضای سیاسی بعد از چینش كابینه ایجاد شده چیست؟
در
هنگام انتخابات انرژی زیادی مصرف شد و آرامش امروز تا حدودی محصول خستگی
آن مدت است؛ ضمن آنكه وزرای جدید در حال ساماندهی و چینش نیروها هستند؛
زمان نقد نرسیده است. احتمالا ظرف چند ماه آینده دوباره فضای سیاسی تا
حدودی داغ خواهد شد. زیاد نگران طولانی شدن آرامش نباشید؛ عمر آرامش معمولا
كوتاه است زیرا نفس انسان در كار خیر معمولا كند و كم فعالیت است و در
هنگام كار شر و به هم ریختن امور و كار دنیا شدیدا بیش فعال میشود.
آیا
در بستر این آرامش نسبی میتوان به حل ریشهای اختلافات جناحهای سیاسی
پرداخت و جلسات رودررو بین فعالان سیاسی برای حل آنها برگزار كرد؟
بهتر
است از این فرصت برای این بازنگری و رفع اختلافات و تفاهم بهره گرفته شود
اما تجربه متاسفانه ما را بدبین كرده است. سیاستمداران ما معمولا در زمان
حال فعالیت میكنند. آینده تا به حال تبدیل نشود به آن توجه نمیكنند.
اختلافات موجود سیاسی بین جناحها هم عمدتا در راستای كسب قدرت شكل
میگیرد؛ گذشت آن زمانی كه مبنای اختلافات تفسیرها و تاویلهای عقیدتی از
وقایع بود. شاید این برداشت خوشبینانه نباشد ولی شوربختانه واقعی است. شخصا
بر این باورم كه مشكل اصلی كشور ما ضعف در كارآمدی است. هر كجا مدیریت
كارآمدانه عمل كرده است ما شاهد جهشهای بزرگ بودهایم اما در موارد بسیاری
ناتوانی بعضی از مدیران همه ظرفیتها را به باد میدهد. این همه تاكید بر
مدیریت جهادی و امثالهم به واقع تاكید بر مدیریت كارآمد است. در اختلافات
سیاسی هم به جای آنكه از طریق رفع اختلافات بیجهت و ایجاد هم افزایی
نیروها؛ اختلاف نظر را روی كارآمدتر كردن و رفع مشكلات توده مردم ببرند
متاسفانه اختلافات را نردبان ترقی سیاسی كردهاند؛ لذا بعضیها توصیه به
رفع اختلافات را معادل قطع رزق و روزی خود میدانند.
حل مساله حصر در این فضا ممكن است؟ ایده شما برای حل این موضوع در فضای كنونی كشور چیست؟
در
فضای بدبینی نسبت به همدیگر درستترین كارها هم نتیجه منفی میدهد. مولانا
میفرماید: گفت هر مردی كه باشد بد گمان/ نشنود او راست را با صد نشان/ هر
درونی كه خیالاندیش شد/ چون دلیل آری خیالش بیش شد.
افعال سیاسی چون
حصر و امثالهم ماهیت امنیتی دارند و تا فضای امنیتی ذهنهای تصمیمگیرنده
تعدیل نشود؛ تصمیمات تغییر نخواهد كرد. البته محصورین هم تلاشی در این
زمینه نمیكنند؛ هنگامی كه آنها خود را محق میدانند لابد مسوولیت آنچه رخ
داده را قبول دارند. در هر حال معمولا پروندههای امنیتی آن هم در این سطح
پیچیده و همچون هزارتویی است كه البته گاه با یك حركت ساده حل میشود و گاه
با هر حركت گره كورتر میشود.
پیشنهاد من این است كه این مساله به محور
مطالبات تبدیل نشود زیرا فلسفه وجودی حصر به خاطر محاسبه خطرات امنیتی است
وقتی آن را محور مطالبات كنید طبعا گرهها محكمتر میشود؛ چون اتفاقا در
حال تایید كردن منطق حصر هستید؛ این بحث باید در حاشیه و در سایه برایش
جواب یافت نه در روی سن نمایش!
به نظر شما علت استعفای علیرضا زاكانی و حسین فدایی از دبیركلی جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران چه بوده است؟
من
معمولا در مورد اشخاص نظر نمیدهم و تلاش دارم افكار و جریانات را تحلیل
كنم. دلیل استعفای این آقایان را باید از خودشان بپرسید. اما بعضی اهل
سیاست (البته سخنم ناظر به این آقایان نیست)، متاسفانه، معمولا به افراد،
نهادها، ساختارها و حتی جریانات با نگاه ابزاری مینگرند. هر فرد و جریان و
تشكیلاتی كه در جهت اهدافشان نبود یا در راستای كسب قدرت به كار نیامد
خودبه خود كنار گذاشته میشود اما در میان سیاستمدارانی كه قدرت را هدف
نمیدانند و احقاق حق را هدف خویش گرفتهاند قضیه جز این است؛ آنها هم
همهچیز را من جمله خود را ابزار میدانند؛ نه هدف اما ابزاری برای احقاق
حق نه كسب قدرت. لذا مسیر احقاق حق پایاننایافتنی است و هر قدرتی جز قدرت
خدا، از منظر سیاستمدار دینی مهذب، توهم و نهایتا در مسیر بتسازی و
بتپرستی و محكوم به نابودی است.
پس از اتمام انتخابات گروهها و احزاب اصولگرا چه وضعیتی دارند؟
آسیبشناسی
جریانات اصولگرا نشان میدهد كه آنها خونسردند و در هنگام كاهش دمای سیاسی
به خواب میروند و در هنگام گرم شدن فضای سیاسی بیدار و فعال میشوند.
بعید نیست اصلاحطلبان نیز چنین باشند ولی در هر حال اصولگرایان باید
بدانند كار برای خدا تعطیلی ندارد. اگر سیاست را با هدف ایجاد جامعه طیبه و
به كرسی نشاندن اراده الهی دنبال میكنند، استراحت و تعطیلی معنا ندارد.
اما اگر برای كسب قدرت دنبال میكنند، همان به كه هماره خواب باشند.
آسیبشناسی
جمنا و نقد آن از سوی برخی چهرههای اصولگرا صورت میگیرد. به نظر شما
اولویتهای سیاستورزی اصولگرایان در حال حاضر چه مسالهای باید باشد؟با چه
دست فرمانی میتوانند از وضعیتی كه به آن گرفتار شدهاند، نجات یابند؟
شناخت
من از اصولگرایان و به عنوان یك اصولگرا باعث میشود برای ایجاد هر تحولی
در اصولگرایی ابتدا این سوال را از خود بپرسیم: ما برای چه وارد سیاست
شدهایم؟ كسب قدرت یا كسب قدرت برای به كار گرفتن آن در مسیر تحقق اوامر
الهی در جامعه و تسهیل مسیر كسب سعادت دنیوی و اخروی برای خلق خدا. اگر كسب
قدرت برای قدرت هدف بود كه انحراف از همان آغاز شكل گرفته است و این عین
ظلم است و هر چه بكوشیم ولو قرآن بخوانیم لا یزیدُ الظالِمین إِلا خساراً.
اما اگر قیاممان برای الله باشد بسیاری از رنجشها و منیتها كه محصول
نفسانیت است نباید در رفتارمان خودنمایی كند. از درخت طیبه الهی و رفتار
خدایی جز زیبایی و احترام و ادب نباید بروید. پس اگر در رفتاری بیادبی و
بیعدالتی و كینهجویی دیدیم نشان از انحراف است. معمولا خطا در آغاز رخ
میدهد. اگر نیت خود را اصلاح كنیم و انگیزه الهی را در كارهایمان
بهكارگیریم، بسیاری از مشكلات و عمده اختلافات به سرعت ناپدید خواهد شد؛
من ریشه بسیاری از اختلافات و مشكلات را در عدم تهذیب اهل سیاست میدانم؛
اهل سیاست در پی جلب قلوب مردم هستند اما مسیر را اشتباه میروند. تایید
نفسانیات مردم تایید موقت ولی نفرتی دایمی را در صورت آگاهی مردم ایجاد
میكند. قلوب در دست خداست. فقط باید مومن باشیم و عمل صالح را انجام دهیم
(إِن الذِین آمنُوا و عمِلُوا الصالِحاتِ سیجْعلُ لهُمُ الرحْمنُ وُدًّا) .
این ناموس الهی است. برای جلب رای و نظر مردم آنها را به سوی خدا و
ارزشهای پاك بخوانیم نه به سوی خود. روی سخن من فقط به اصولگرایان نیست.
این گام نخست را اصلاح كنیم راه برای اصلاح سایر گامها باز میشود.
(یهْدِیالله لِنُورِهِ من یشاء)
ضعفهای پسا انتخاباتی اصولگرایان كجا است؟
ضعفها
را در چند مورد میتوان دستهبندی كرد. ندیدن واقعیت آن چنان كه هست نزد
بعضیها، دیدن واقعیت رخ داده ولی تاویل واقعیت مطابق میل خود نزد بعضیهای
دیگر، بعضی دیگر هم واقعیت را دیده و روحیه را باختهاند و بعضی هم واقعیت
را دیده ولی به دنبال كشف فرد یا جریاناتی هستند كه تقصیر شكستها را به
دوش آنها بیندازند. اما به واقع هر رخدادی علتی دارد و هر عملی دلیلی. عدم
پیروزی اصولگرایان و رفتن آرا به سوی رقیب در حالی كه محبوبیت را تا حدودی
از دست داده بود، دلایلی دارد كه باید با درایت و واقعبینی به تحلیل آنها
نشست. سهم مسوولیتها در شكست را با شجاعت پذیرفت و به جای فرافكنی دلیل
شكست به حل مساله شكست پرداخت.
تا انتخابات مجلس بعدی، اصولگرایان با چه استراتژی و تاكتیكی میتوانند از بن بست خارج شوند؟
ابتدا
باید ببینیم كه بنبست ادعایی كجاست؟ من بنبستی را در مسیر كسب قدرت
نمیبینم. این مسیر ادامه یابد اصولگرایان هم كمكم یاد میگیرند كه در
مسیر تمایلات نفسانی مردم حركت كنند و با توجیه واقعگرایی، آرمانگرایی را
كنار نهند و چند صباحی تعدادی اندك از آنها بر كرسی پست و مقام و قدرت
تكیه زنند و در نهایت اكثریت اصولگرایان در بیابند كه آخرت خود را به بهای
دنیای جمعی اندك به باد دادهاند. مسیر كسب قدرت بسته نیست كه بنبستی برای
آن بدانیم ولی قیمت دارد، آخرت را بدهید این بنبست برای شما باز میشود.
این راه گشوده میشود اما به كجا؟ من برای خروج اصولگرایان از این سرگردانی
كه گرفتار آن شدهاند؛ جز صداقت، جز بازگشت به ارزشها و ایستادگی
خردمندانه بر سر آنها و جز تهذیب درون و راندن قدرتطلبان دنیاگرا از میان
خود نمیشناسم.
هر توصیهای جز اینكه راه را به قدرت دنیوی برای آنان باز كند توصیهای
عمر
و عاص گونه است و از آنان معاویه خواهد ساخت نه پیرو علی(ع). میدانم كم
نیستند كسانی كه توصیه به تهذیب را آن هم در این جایگاه برای خود اهانت
میشمارند ولی باید این تازیانهها را بر آنان زد تا قفل گوشها و
دلهایشان باز شود.
عملكرد اصلاحطلبان مجلس و شورای شهر و دولت را چطور ارزیابی میكنید؟
نمیخواهم
در مورد آنان قضاوت یكپارچهای داشته باشم ولی اگر بخواهم تصویر ذهنی خودم
را سادهسازی كنم، بعضی به مقام رسیده؛ آرام گرفته و وعدهها را فراموش
كردهاند. بعضی به یافتهها قانع نیستند در جوش و خروشند تا بیشتر بیابند؛
بعضی در پی كسب سهم بیشتر از یافتهها هستند؛ بعضی هم حتما نیت كار برای
مردم دارند؛ همه اینها باشد؛ كاری نداریم فقط مردم را فراموش نكنند و
بدانند كه خیلی زود دیر میشود.
آیا به نظر شما روحانی در چینش كابینه از اصلاحطلبان عبور كرد؟
آنچه
جاری است؛ بازی است. اصلاحطلبان گمان دارند با روحانی بازی میكنند تا
دورشان رسد. روحانی هم با آنان بازی میكند و چیزی درخور دستشان نمیدهد.
چرا اقطاب اصولگرا در حال حاضر وضعیت و نقشآفرینی موثرتری نسبت به احزاب اصولگرا دارند؟
كار
تیمی ضعف بزرگ كار سیاسی و حتی اجرایی در كشور ما است. ما در طول تاریخ به
جای منظومهای از ستارگان همیشه در پی خورشیدی بودهایم كه دورش بچرخیم.
اینگونه تربیت شدهایم. سرعت تصمیمگیری برای افراد و به قول شما اقطاب
بالاست و البته كثرت خطا هم؛ ولی چه باك كسی كه مسوولیت اشتباهاتش را
برعهده نمیگیرد! باید دوباره باب تربیت را باز كنیم و نسلی را با تفكر
جمعی بیافرینیم؛ نسلی كه شجاعت تصمیمگیری و بالاتر از همه شجاعت پذیرش
مسوولیت نتایج تصمیماتش را داشته باشد. در هر حال فعلا امید ما عقلانیت
اقطابست.
http://www.RaheNou.ir/fa/News/10869/برای-حصر-باید-در-سایه-به-دنبال-پاسخ-بود
|