راه ترقی
مقاله ظریف در نشریه آتلانتیک؛ ایران را به شکلی غیرمنصفانه بدنام کرده اند
سه شنبه 18 مهر 1396 - 3:17:59 PM
آریا
راه نو- محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در مقاله‌ای در نشریه آتلانتیک نوشت: دخالت خارجی‌ها یک خاورمیانه متشتت به بار آورده است.
با توجه به احتمال عدم تایید توافق هسته‌ای از جانب دولت آمریکا، ظریف تاکید کرد، ایران را به شکلی غیرمنصفانه بدنام کرده اند.
وی درباره جنگ سوریه نوشت، میلیون‌ها آواره سوری خانه هایشان را بخاطر یک نفر، یک فرقه یا یک دولت ترک نکرده اند، آن‌ها از جنگ و ترور فرار کرده اند.
وی در بخش دیگری از مقاله خود با واهی توصیف کردن ادعا‌های مطرح شده درباره آنچه که «رفتار تجاوزکارانه» ایران می‌نامند، افزود، ایران به مسیر خود که همان گفتگو، احترام و درک متقابل است ادامه می‌دهد.

متن کامل مقاله

به گزارش خبرگزاری آریا، متن مقاله وزیر امور خارجه کشورمان به شرح زیر است:
دخالت خارجی منطقه خاورمیانه را به آشوب کشیده است
جواد ظریف
ایرانیان در منطقه ای بی ثبات و دارای مشكلات زیاد زندگی می كنند. نمی توانیم جغرافیا را تغییر دهیم، ولی منطقه ما همیشه چنین پرآشوب نبوده است. بدون این كه بخواهیم خیلی در تاریخ به عقب برگردیم- اگرچه بعنوان ملتی باستانی معیار خاطرات ما هزاره هاست، ونه دهه ها یا حتی قرن ها- با قطعیت می شود گفت كه منطقه ما از زمانی دستخوش نا امنی و بی ثباتی گردید كه نیروهای خارجی، و در واقع قدرت های كاملا "بیگانه" وارد شدند و شروع به مداخله كردند.
اكتشاف نفت، دارویی كه غرب به زودی به آن اعتیاد یافت، صرفا به تقویت حضور و نمود قدرت های استعماری در منطقه منجر شد، و متعاقبا رقابت های دوره جنگ سرد- كه هر دو عامل در تصمیم دولت های آمریكا و انگلیس برای سرنگونی دولت قانونی و مشروع ایران در سال ١٩٥٣ موثر بود- زمینه های مداخله هرچه بیشتر ابرقدرت ها و قدرت های خارجی را فراهم ساخت.
امروز، آنچه این مداخلات به همراه آورده است، یك خاورمیانه از هم گسیخته است. متحدان دیرپای غرب، بیش از آنكه به آمال و مسائل ملت های خودشان توجه كنند، ثروت خود را هزینه خرید اسلحه و تسلیح خود می كنند، و ثروت های حاصل از منابع طبیعی خود را به غرب می فرستند. آنها بیش از میلیاردها دلار از این ثروت را نیر هزینه ترویج وهابیت- یك ایدئولوژی قرون وسطایی تتفر و انزوا- از شرق دور تا آمریكا می نمایند. آنها حامی بازیگران غیردولتی سازمان یافته ای هستند كه پیگیر انتقام جویی مخرب از طریق ترور و جنگ های داخلی هستند، و از جمله در مورد افغانستان، دو كشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی تا جایی پیش رفتند كه طالبان را رسما بعنوان دولت افغانستان به رسمیت شناختند- و به این ترتیب دو كشور از فقط سه كشوری در جهان بودند كه این شناسایی را انجام دادند. با این حال، دولت آمریكا چشم بر این ایدئولوژی و تامین مالی آن بست كه به ایجاد القاعده - و شعبه های جدیدتر آن شامل داعش، جبهه النصره، احرار الشام، جیش الاسلام، بوكوحرام، الشباب و نظایر آن- و همچنین بدترین حمله تروریستی در خاك آمریكا بعد از پرل هاربر گردید. امروز هدف از حضور نظامی آمریكا در منطقه، دیگر صرفا مقابله با تهدیدات نسبت به منافع آمریكا نیست، بلكه مقابله با تهدیدات تروریستی است كه تحت حمایت همان متحدانی گسترش یافته‌اند و اكنون شهرهای اروپایی و آمریكا در معرض آن هستند.
این متحدان غرب- كه در طول تاریخ كوتاه خود بر ضدیت با كشور من اصرار کرده‌اند- به ایران بعد از انقلاب اسلامی حمله کردند؛ انقلابی كه ما را ازیك دیكتاتوری كم و بیش مشابه آنها رهایی داد و به ما اجازه داد تا راه مستقل و مسالمت آمیز غیروابسته به شرق و غرب را در تاریخ پیدا كنیم. در حالیكه ما داوطلبانه نقش ژاندارم منطقه را كنار گذاشته بودیم، این متحدین غرب به تامین مالی و تسلیحاتی و حمایت از صدام حسین در حمله به ایران پرداختند. جنگ هشت ساله صدام بر علیه ایران هیچ نتیجه ای جز مرگ و خرابی نداشت، از جمله اولین استفاده میدانی از تسلیحات شیمیایی بعد از جنگ جهانی اول- توسط صدام برعلیه سربازان و شهروندان ایرانی- كه با سكوت كركننده جامعه جهانی همراه بود. ما ایرانی ها، به جرم این که جرات داشتیم و رهایی مان را از استبداد داخلی و سلطه خارجی اعلام كردیم، مورد تنبیه قرار گرفتیم و حتی از تسلیحات اولیه دفاعی محروم شدیم؛ حتی زمانی كه شهر های ما در میان هلهله و شادی همسایگان عربمان موشكباران می شد. یكی ازاین همسایه ها كویت بود كه یكی از حامیان اصلی صدام در جنگ با ایران محسوب می شد و به وی در فروش نفتش كمك می كرد. با این حال مدت كوتاهی بعد از جنگ، كویت خودش قربانی جاه طلبی های صدام قرار گرفت و به آن حمله شد. با این وجود، ما تصمیم به حمایت از حاكمیت كویت در جهت حفظ صلح و ثبات منطقه ای گرفتیم، آن هم زمانی كه صدام پیشنهاد شراكت در غنایمش را به ما داده بود و حتی جنگنده هایش را در ظاهر برای حفاظت و در واقع برای تطمیع ما به همراهی با خودش به ایران فرستاده بود. رهبری ایران بطور قاطع و علی رغم دشمنی پیدا و پنهان برخی دولت های خلیج فارس از زمان انقلاب، این پیشنهاد وسوسه انگیز را رد كرد. ما ترجیح دادیم همسایگانمان در خلیج فارس كشورهایی پایدار، برقرار و مستقل بمانند تا این كه رضایتی كوتاه مدت از مشاهده این كه آنها به سزای اعمالشان رسیده اند، به دست آوریم.
امروز برخی از این دولت ها- به ویژه عربستان سعودی و امارات عربی متحده و در اثر لابی پرهزینه آنها، ایالات متحده آمریكا- ادعا می كنند كه ایران در امور اعراب دخالت می مند و نا امنی را در منطقه می گستراند. طرفه آنكه، این همین كشورها هستند كه جنگ را به كشور عرب همسایه شان یمن تحمیل كردند، به بحرین تجاوز كردند، كشور خویشاوندشان قطر را تحریم كردند، گروههای تروریستی در سوریه را حمایت مالی و تسلیح كردند و از یك كودتای نظامی در مصر بر علیه یك دولت منتخب مردم حمایت كردند و همه این ها در حالی است كه آزادی های اساسی بدیهی را از مردم بی قرار خودشان دریغ می كنند. در مقابل، ایران كه از همه همسایگان خود بعنوان یك كشور مستقل قوی تر و قدیمی تر است، در سه قرن گذشته به هیچ كشور دیگری حمله نكرده است. ایران در امور داخلی همسایگانش دخالت نكرده و نخواهد كرد.
با این وجود، "امور عربی" به ایران ربط دارد. و از گفتن این ابایی نداریم كه بگوییم "مسایل غیر عربی" هم به آنها مربوط است. چطور می شود به هم مربوط نباشند؟ وقتی مرزها، آب ها و منابع مشترك داریم و وقتی از فضای هوایی یكدیگر پرواز می كنیم- نمی توانیم به این موضوع كه همسایگان ما چگونه این بخش از جهان را كه خانه ما در آن است متاثر می سازند، منافعی نداشته باشیم.
ولی منافع ما در امور منطقه مان بدخواهانه نیست. برعكس، این منافع در جهت ثبات است. ما هیچ علاقه ای به سرنگونی هیج یك از رژیم های كشورهایی كه اطرافمان هستند، نداریم. خواسته ما- در اصول و در عمل- این است كه همه ملت های منطقه از امنیت، صلح و ثبات برخوردار باشند. متاسفانه، برخی از همسایگان ما كه رهبران کار ناآزموده آنها خود را با توهم تغییر حكومت در ایران تسلی می دهند، چنین خواسته ای ندارند و از گروهک‌های تروریستی حمایت می كنند كه به دنبال براندازی یا ایجاد وحشت برای جریحه دار كردن عزم ملت هستند. این همسایگان تمام این كارها را در همان زمانی انجام می دهند كه ادعا می كنند نفوذ ایران در حال گسترش است- به ویژه از زمان نهایی شدت توافق هسته ای در سال ٢٠١٥.
نفوذ ایران در منطقه با هدف تحمیل هزینه بر دیگران از سوی ما گسترش نیافته است، بلكه نتیجه اقدامات، اشتباهات و انتخاب های غلط خود آنها و متحدان غربی شان است. بعد از سقوط طالبان در افغانستان و صدام حسین در عراق، این موضوع طبیعی بود كه ایران كه میزبان آوارگان این دو كشور بود و به چهره های سیاسی این دو كشور پناه داده بود، "نفوذ" بیشتری بر دوستان تازه به قدرت رسیده نسبت به كسانی داشته باشد كه طالبان و صدام حسین را تامین مالی و از جنایات آنها علیه ملتشان پشتیبانی كرده بودند. این ایران نبود كه عربستان سعودی را به مدت یك دهه از گشایش سفارت در بغداد بعد از سقوط صدام بازداشت و یا این ایران نبود كه آنها را بر جنگ با یمن یا تحریم قطر سوق داد.
قطر، كشوری كه با ما در برخی مسایل اختلاف نظرهای جدی دارد، همسایه ای است كه ما نمی خواهیم بی ثبات شود. همینطور نمی خواهیم استقلال این كشور همسایه بر اثر قلدری برادر بزرگتر سعودی زیر سوال رود. از آنجایی كه نمی توانستیم اجازه بدهیم این كشور تحت محاصره و انزوا قرار بگیرد، مسیرهای هوایی و بندرهای مورد نیاز را در اختیار قطر قرار دادیم. در مورد مشابه ما سریعا حمایت خودمان را از دولت منتخب دموكراتیك تركیه در مواجهه با تلاش برای كودتا اعلام كردیم، در حالیكه با آنها هم در برخی مسایل اختلاف نظر داشتیم. در لبنان — جایی كه تشکیل دولت مركزی بعلت مخالفت‌های عربستان سعودی که دشمنی و اختلافات فرقه‌ای در شامات را به دولت مستقر ترجیح می دهد دو سال به طول انجامید — از نفوذ خود برای ثبات و آرامش استفاده کردیم.
در سوریه — در زمانی که گروه‌های تروریستی وابسته به القاعده یا داعش با سوءاستفاده از پوشش نا آرامی‌های بهار عربی به دنبال برقراری یک حکومت تروریستی آدم کش که مشخصه آن سربریدن‌های وحشیانه است بودند — ما به كمك مردم سوریه رفتیم. برخی از این گروه‌های تروریستی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به لحاظ مالی و تسلیحاتی توسط برخی از همسایگان ما مورد حمایت قرار گرفته‌اند و حتی در برخی موارد از سوی آمریكا حمایت شده‌اند. میلیون‌ها سوری خانه خود را ترك كرده و آواره شده‌اند. آنها از دست یك شخص، گروه و یا دولت فرار نكرده‌اند، بلكه آنها بخاطر فرار از جنگ و ترور آواره شده‌اند. هیچ كشوری به اندازه ایران در جنگ با داعش و ممانعت از تشكیل خلافت ضد اسلامی از دمشق تا بغداد فعالیت نكرده است.
ایران رسیدن به توافق جهت حل بحران ساختگی هسته‌ای را جزو اولویت هایش قرار داد، دقیقا بخاطر اینكه مانع ایجاد بی ثباتی بیشتر در منطقه و حل یک نقطه بحرانی شود. ما امیدوار بودیم و توقع هم این است كه چنین رویه‌ای به نفع تمامی همسایگان است. همزمان بحران‌های دیگر كه منطقه را دربرگرفته فراموش نکرده‌ایم و برای حل این بحران‌ها طرح‌های متعدد برای آتش بس و انجام مذاكرات برای پایان نبرد و درگیری مطرح ساخته‌ایم.
گوش شنوایی در میان آمریکایی ها و کشورهای عربی برای پیشنهادهای ما نبوده است. ولی کسی نمی‌تواند ایران را نادیده بگیرد، همانگونه که ما نه می خواهیم و نه می توانیم كشورهای مهم و عمده منطقه مثل عربستان سعودی را در ایجاد ثبات منطقه‌ای نادیده بگیریم؛ چرا که بی‌ثباتی در یک کشور بر ثبات همه تاثیر خواهد گذاشت.
پس از توافق هسته‌ای همسایگان ما می توانستند معاملات تجاری و سرمایه‌گذاری بیشتری با ما داشته باشند. آنها می توانستند پیشنهاد همیشگی و مستمر ما برای ترتیبات امنیت منطقه را بررسی کنند. ولی کاملا به عکس عمل کردند. خصومت‌ها علیه ایران و ایرانیان را دوچندان کردند و هر کاری که توانستند انجام دادند — از لابی‌های متعدد تا افراط در خوش رقصی برای رییس جمهور آمریکا و امتناع از تعامل با ایران – تا این توهم را ایجاد کنند که ایران ریشه اصلی بی ثباتی است و باید قبل از آنکه تمامی جهان را تهدید كند با آن مقابله شود و به عبارت مصطلح امروز در واشنگتن به عقب رانده شود.
با توجه به این فضا و با درنظرگرفتن تجربه جنگ هشت ساله‌ای كه همسایه ما علیه كشور و مردم ما به راه انداخت و تقریبا تمامی منطقه و جهان از متجاوز حمایت كرد، ما کوشیده‌ایم كه توان دفاعی خود را تقویت نماییم. به دلیل خصومتی که منطقه و غرب علیه ما از آغاز انقلاب نشان داده و به دلیل امتناع غرب از فروش حداقل سلاح دفاعی، ما توانمندی بومی دفاعی ایجاد کرده ایم تا در آینده صدام دیگری به فكر تجاوز به ایران نیفتد. این توانمندی شامل موشک ‌ها نیز می‌شود که می ‌بایست آزمایش شوند تا اطمینان حاصل کنیم که بر اساس طراحی انجام شده عمل می کنند که در حال حاضر با دقت 7 متری هدف را مورد اصابت قرار می‌دهند. (چنین دقتی برای موشک‌های طراحی شده برای سلاح هسته‌ای کاملا غیرضروری است چرا که آنها حتی در صورتی‌که با فاصله ده‌ها و حتی صد کیلومتر از هدف اصابت کنند هنوز تخریب و کشتار در یک محوطه گسترده ایجاد می کنند. ولی دقت برای حمله با سلاح متعارف به یک مقر تروریستی و یا هدف نظامی بدون وارد کردن خسارت جانبی به غیرنظامیان ضروری است.) ما عمدا توانمندی نظامی خود را وارد بحث برجام نكردیم، چرا كه ایران هرگز اجازه نخواهد داد که حق خود برای دفاع از شهروندانش خدشه دار شود و یا در اختیار طرف دیگری قرار گیرد. این مسئله قرار نیست موضوع هرگونه مذاکره دیگر و یا چانه‌زنی قرار گیرد. البته هیچ كشور و یا طرفی نباید از توانمندی موشكی و اصولا قدرت نظامی ما هراس داشته باشد، مگرآنکه خیال حمله به سرزمین ما و یا اقدام تروریستی علیه ما را در سرپرورانده باشد.
عربستان سعودی سالانه 63 میلیارد دلار هزینه بودجه نظامی خود می كند و در جهان بعد از آمریكا، چین و روسیه رتبه چهارم را دارد. امارات متحده عربی با یك و نیم میلیون نفر جمعیت رتبه 14 در جهان را دارد و بالغ بر 22 میلیارد دلار سالانه صرف بودجه نظامی خود می كند. ایران حتی در میان 20 کشوری که بیشترین هزینه تسلیحاتی دارند نیست و با هزینه 12 میلیارد دلار در سال رتبه 33 در جهان را دارد. هدف ما این نیست كه بزرگترین نیروی مسلح یا بیشترین تسیحات را داشته باشیم و یا تریلیون‌ها دلار صرف خریدهای نظامی کنیم؛ بلكه هدف این است كه توانمندی دفاعی داشته باشیم كه چنانچه كشوری هوس كرد كشور ما را مورد حمله قرار دهد، بتوانیم از خود دفاع كنیم و در برابر هرگونه حمله بازدارندگی داشته باشیم. بزرگترین سرمایه ما برای ثبات، امنیت و استقلال کشور مردم ما هستند، که بر خلاف شهروندان برخی از متحدان آمریكا در منطقه هر چهار سال یكبار، خود دولت شان را تعیین می كنند.
ما در آبراه خلیج فارس – که قرن‌ها پیش توسط غربی‌ها بدلیل آن که ایران طولانی‌ترین ساحل را در آن داشت بدین نام شناخته شد — گشت می‌دهیم، چرا که هیچکس نمی‌تواند حق ایران برای دفاع از مرز و بوم خود در مقابل حمله یا توطئه را منکر شود. (ظاهرا به همین دلیل نیروی دریایی آمریكا در خلیج مكزیك و سواحل اقیانوس اطلس و آرام نیز گشت زنی خود را متوقف نکرده اند.) اگر قرار باشد کسی به اقدامات تحریک آمیز در خلیج فارس
اعتراض کند، آن طرف یقینا ایران است. ناوهای جنگی آمریكا كه هر یك تقریبا وسعت یك شهر بزرگ را دارند در آب‌های خلیج فارس – که در برخی نقاط فقط 10 کیلومتر عرض دارد — برای قایق‌های ایران ایجاد مزاحمت می كنند. هیچكس نباید انتظار داشته باشد ایران حق مسلم خود یعنی نظارت بر این آبراه مهم كه شاهرگ اصلی اقتصادی و منافع امنیت ملی ایران است را نادیده بگیرد.
ایران هراسی كه توسط برخی همسایگان ما دامن زده می شود و در دوران حکومت نااهلان عرصه سیاست به یک بیماری هیستریک تبدیل شده، امروز به سیاست آمریکا جهت می‌دهد. این جهت گیری در ارتباط با توافق هسته‌ای صادق است و نمونه بارز آن خصومت آشکار علیه ایران در سخنرانی رییس جمهور ترامپ در مجمع عمومی ملل متحد است. ولی مدارک «رفتار بد» ایران وجود خارجی ندارد. «سلطه و تجاوز» ایران یک توهم است که توسط کسانی منتشر می‌شود که دلارهای خود را صرف خریداری تسلیحات و شرکت‌های روابط عمومی آمریکایی می‌كنند و به آمریکا قول می دهند که بجای منافع مردم شان از منافع آمریکا دفاع کنند و در نهایت به هیچ‌یک کمکی نمی‌کنند.
اجرای موفقیت‌امیز توافق هسته‌ای –لااقل توسط ایران— نشان دهنده حسن نیت و صلح‌خواهی ایران بوده است. با قصد هژمونی و برتری جویی، هیچگاه توافق حاصل نمی‌شد. برجام فی الواقع الگویی مناسب برای حل و فصل اختلافات از مسیر دیپلماسی است و از چنین الگویی می توان برای حل اختلافات منطقه بطور مسالمت آمیز استفاده كرد. بجای تمرکز بر کاستی‌های آن – که هر معامله و بده بستانی از دید هر یک از طرف‌ها دارای نواقص و کاستی‌هایی است – مناسب است کشورها به منافع آن بنگرند، چرا که این توافق منافع فراوانی برای همگان و منجمله همسایگان ما دارد.
رهبران جدید عربستان سعودی و امارات متحده عربی — با بی‌صبری ناشی از بی‌تجربگی و غرور ناشی از نازپروردگی و برخورداری از ناز و نعمت – جهت‌گیری توسعه‌طلبانه‌ای در منطقه از خود نشان داده‌اند. نگرانی از رسوایی و شکست، باعث امتناع آنها از بازگشت از اشتباهات بوده است. ولی اصرار ورزیدن به سیاست‌های غلط لزوما اوضاع را بهتر نخواهد كرد. مطمئنا آمریكا از ویتنام و اتحاد جماهیر شوروی وقت از افغانستان درس‌های خوبی گرفته‌اند. تنش‌های موجود در منطقه می بایست برای همسایگان ما موجب عبرت شود. یافتن راه صحیح دشوار نیست و تنها نیازمند چشم و فکر باز، احترام به عقاید و مواضع دیگران و آمادگی برای تعامل و جستجوی راه‌حل‌های مورد پذیرش متقابل است. ما ایرانیان برای رسیدن به چنین کاری همراه با شش قدرت بزرگ زمانی که مذاکرات را در سال 2013 شروع کردیم متعهد شدیم. حتی اگر یک یا چند عضو توافق بدون دلیل تصمیم بر نقض و خروج از آن بگیرند یا از اجرای کامل آن سرباز زنند، روشی که انتخاب شد روش درستی بود. هر گونه ناکامی احتمالی در نهایت به دلیل ایراد ذاتی توافق نخواهد بود، بلکه نشان از سوءنیت داشته و به بی اعتباری جهانی طرفی که نقض عهد کرده خواهد انجامید.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/10969/مقاله-ظریف-در-نشریه-آتلانتیک؛-ایران-را-به-شکلی-غیرمنصفانه-بدنام-کرده-اند
بستن   چاپ