راه ترقی
ترامپ در برجام «دبه» می کند/ آمریکا می خواهد بلایی که سر لیبی آورد، سر ایران نیز بیاورد
چهارشنبه 19 مهر 1396 - 2:59:13 PM
آریا
راه نو- رابرت دبلیو مری، در پایگاه آمریکایی «امریکن کانسرویتیو » نوشت:
خبر این است، که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا قصد دارد این هفته عدم پایبندی ایران به توافق هسته ای یا همان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را اعلام کند. این توافقی است که امضاء کننده آن فقط آمریکا نیست بلکه فرانسه، انگلیس، روسیه، چین، آلمان و اتحادیه اروپا نیز آن را امضاء کرده اند. "خودداری از تأیید" واژه جالبی است. این اصطلاح معنای واقعی کاری را که ترامپ می خواهد انجام دهد پنهان نگه می دارد. واژه درست در این مورد پیمان شکنی یا همان "دبه" درآوردن است.
عهد شکنی واژه ای در جوامع با نزاکت بار منفی فراوان دارد. پیمان شکن به فرد، سازمان یا کشوری گفته می شود که اهمیت چندانی به تعهداتی که بر عهده گرفته و وعده هایی که داده، قایل نیست. وقتی گفته می شود که یک فرد درباره یک موافقتنامه دبه درآورده است به این معنی است که او فردی درستکار نبوده و برای خود اعتبار و ارزشی قایل نیست و و درکی از شرافت ندارد.
بر اساس مصوبه کنگره آمریکا، موسوم به قانون بررسی توافق ایران، رئیس جمهور این کشور موظف است هر نود روز یک بار برای کنگره تأیید کند که ایران به تعهدات خود در قبال برجام عمل کرده است. با امضاء برجام، در ازای تعلیق همه فعالیت های مرتبط با ساخت جنگ افزار هسته ای از سوی ایران، تحریم هایی که در واکنش به برنامه هسته این کشور برقرار شده بودند به حالت تعلیق درآمدند. ترامپ از همان ابتدای کارزار انتخاباتی خود در سال ٢٠١٦ اعلام کرد که از این توافق بیزار است اما نمی خواهد به طور رسمی و آشکارا اعلام کند که ایران به تعهدات خود پایبند نبوده است.
اما ایران به تعهدات خود در قبال توافق هسته ای پایبند بوده است. همه دیگر طرف های مذاکره کننده و همچنین آژانس بین المللی انرژی اتمی با انتشار هشت گزارش جداگانه اعلام کرده است که ایران این توافق را که در سال ٢٠١٥ به دست آمد، محترم شمرده است. بر اساس گزارش رسانه های خبری، ترامپ در بار دوم تائید پایبندی ایران، از سوی اداره کنندگان سه نهاد مهم مرتبط با سیاست خارجی آمریکا یعنی رکس تیلرسون وزیر امور خارجه، مک ماستر، مشاور امنیت ملی و جیمز ماتیس وزیر دفاع تحت فشار قرار گرفت و با اکراه پایبندی ایران را تأیید کرد. از قرار وی این بار نمی خواهد در روز پانزدهم اکتبر به توصیه های این مقامات گوش کند.
حال باید دید وقتی کشوری یک موافقتنامه معتبر و مهم را محترم نمی شمارد به ویژه توافقی که فقط با یک کشور امضاء نکرده بلکه شش کشور و اتحادیه ای از چنیدن کشور آن را امضاء کرده اند و همه جهانیان ناظر امور هستند، چه پی آمدهایی را باید انتظار داشت. باید دید که ملت های دیگر با کشوری که با بی پروایی کامل تعهداتی را که بر اساس مذاکراتی همراه با حسن نیست بر عهده گرفته نادید می انگارد، چه تصور و برداشتی خواهند داشت.
در مورد آنچه که ترامپ قصد انجام آن را دارد یک نمونه دیگر سراغ داریم: لیبی. ماجرای لیبی برای آمریکا شرمساری به ارمغان آورد چون این کشور توافقی را که معمر قذافی رهبر لیبی که زمانی یکی از خشن ترین و دردسر سازترین رهبران ضد غرب در خاور نزدیک بود، زیر پا گذاشت.
ماجرای لیبی به اواخر دهه ١٩٩٠ باز می گردد یعنی زمانی که قذافی به علت انزوای سیاسی و تحریم های اقتصادی که علیه این کشور برقرار شده بود در تنگنا قرار گرفته بود و به همین علت برای عادی سازی روابط خود با غرب، به گفتگو رو آورد. پس از سال ها مذاکره، قذافی به این نتیجه رسید که برای عادی سازی روابط کشورش با غرب باید دو امتیاز بزرگ بدهد. نخست اینکه خود را در قبال ماجرای سرنگونی هواپیمای پان آمریکن، پرواز شمار ١٠٣ بر فراز لاکربی در اسکاتلند در سال ١٩٨٨، تطهیر کند. این کار ایجاب می کرد که وی عواملی را که در این ماجرا دخیل بوده و تحت حمایت لیبی قرار داشته اند، به مراجع غربی تحویل دهد و افزون بر این به خانواده های قربانیان این حادثه غرامت پرداخت کند. این کار انجام گرفت و تحریم های برقرار شده از سوی سازمان ملل متحد علیه لیبی، لغو شدند.
دومین امتیازی که لیبی می باید به غرب می داد این بود که اگر می خواهد از تحریم های توان فرسایی که آمریکا علیه این کشور برقرار کرده است رهایی یابد و مورد پذیرش جامعه بین المللی قرار گیرد باید از تلاش های خود در زمنیه ساخت جنگ افزارهای کشتار جمعی از جمله سلاح های هسته ای دست بردارد. همان گونه که فیلینت لورت، از مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در آن زمان در اوایل سال ٢٠٠٤ در مقاله ای عنوان کرد؛ لیبی به دستیابی به توافق تمایل داشت چون دولت آمریکا سال های متمادی گفتگوهای دیپلماتیک معتبری با این کشور انجام داده بود و به همین علت قذافی متقاعد شده بود که اگر می خواهد به اهداف راهبردی خود در داخل کشور جامه عمل بپوشاند باید به این خواسته ها تن¬در دهد. قذافی از برنامه ساخت جنگ افزار دست برداشت و فعالیت های تروریستی خود علیه غرب و آمریکا را متوقف کرد و در واقع خود را از برخورد تمدن ها که پس از حملات یازده سپتامبر به راه افتاده بود کنار کشید. دولت آمریکا نیز در مقابل تحریم های برقرار شده علیه لیبی را لغو کرد و قول داد تا لیبی را تا زمانی که رفتار شایسته ای از خود نشان می دهد به حال خود واگذارد.
سپس، زمانی که قذافی در کشور خود با آغاز جنبش های موسوم به بهار عربی آماج حمله قرار گرفت موجی که چندین کشور دیگر عرب را نیز در منطقه خاورمیانه در بر گرفته بود، دولت آمریکا بی درنگ به تلاش هایی پیوست که هدف آن سرنگونی قذافی بود و سرانجام نیز وی در میان موج اعتراضات به قتل رسید، نتیجه ای که هر عقل سلیمی به سادگی آن را پیش بینی می کرد.
نکته جالب توجه در این ماجر این بود که هیچ یک از مقامات آمریکا کمترین توجهی به توافقی که این کشور با یک دولت خارجی منعقد کرده و سپس آن را زیر پا گذاشته بود، نشان ندادند. در واقع دیوید سنجر، گزارشگر نیویورک تایمز در مقاله ای در مارس ٢٠١١ از توافقی که آمریکا با لیبی به آن دست یافته بود تعریف و تمجید کرد و نوشت این توافق زمینه را برای آمریکا جهت نابود کردن رژیم قذافی هموار کرد. وی از رابرت جوزف از مقامات ارشد آن زمان آمریکا که نقش چشمگیری در شکل گیری توافق بین طرابلس و واشنگتن داشت این گونه نقل قول کرد: هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که بدون توافق به دست آمده، برنامه جنگ افزارهای کشتار جمعی قذافی تا کجا می توانست پیش برود. به زبان دیگر توافقی که قذافی با آمریکا به آن دست یافته بود قابل تمجید بود چون به واشنگتن کمک کرد تا برخلاف مفاد توافقنامه، قذافی را سرنگون کند. چنین برخوردی نشان دهند نوع بسیار خاصی از فلسفه دیپلماتیک محسوب می شود.
پل پیلار از مفسران صاحب نام آن زمان که سابقه خدمت در دستگاه جاسوسی آمریکا را داشت و اکنون در دانشگاه جرج تاون تدریس می کند، در مخالفت با شادمانی کردن درباره توافقی که به علت عدم پایبندی آمریکا به آن، موجبات سرنگونی قذافی را فراهم آورد نوشت چنین برخوردی با توافقی که با قذافی به عمل آمده بود بی تردید پیامدهای خاص خود را خواهد داشت. وی در بازگو کردن دیدگاه خود به سخنان یک مقام رسمی کره شمالی اشاره کرده که قدرت های غربی را به کلاه برداری بزرگی متهم کرده و گفته بود: "بحران لیبی به جامعه بین المللی درس عبرت بزرگی آموخت". این مقام کره شمالی در اظهار نظر خود تأکید کرده بود که کره شمالی هرگز اشتباهی را که قذافی مرتکب شد تکرار نخواهد کرد و از هیچ یک از جنگ افزارهای خود دست برنخواهد داشت.
در واقع همان گونه که پیلار نوشته بود، جنگ عراق و سیاستی که آمریکا در قبال کره شمالی اتخاذ کرد این درس را به حکومت ها آموخت که اگر به فکر ساختن جنگ افزار هسته ای هستید با تمام توان در این مسیر گام بردار تا دست کم یک بمب هسته ای هم که شده به طور پنهانی تولید کنند تا پیش از این که آمریکا یا دیگران بخواهند از شر آن ها خلاص شوند یک هربه بازدارنده در اختیار داشته باشند. پیلار با اشاره به یک کشور دیگر در گوشه دیگری از جهان یعنی ایران نوشت ایرانی ها نیز که در زیرکی دست کمی از کره شمالی ها ندارند، این درس را آموخته اند. برای این که کسی که چنین درسی را فراگرفته است آن را به دست فراموشی بسپارد، باید سال ها وقت و انرژی صرف کرد .
به همین علت است که برای دستیابی به برجام تا این اندازه تلاش توان فرسای دیپلماتیک صرف شد و ایران پذیرفت که برای یک دوره موقت فعالیت های خود در زمینه جنگ افزارهای غیر متعارف را به حالت تعلیق درآورد. زمامداران ایران باید متقاعد شوند که اگر آن ها به توافق هسته ای پایبند هستند طرف های دیگر نیز باید به آن متعهد باقی بمانند.
به باور هر کارشناس بی طرفی در این زمینه، ایران به تعهدات خود عمل کرده است اما اکنون رئیس جمهوری آمریکا تهدید می کند که از توافق خارج خواهد شد. وی به یک ترفند زیرکانه متوسل شده است. در صورت عدم تأیید پایبندی ایران به توافق هسته ای توسط ترامپ، گنگره می باید ظرف ٦٠ روز درباره برقراری مجدد تحریم های به حالت تعلیق درآمده علیه ایران، تصمیم گیری کند. با چنین ترفندی، وی مسئولیت نهایی درباره سرنوشت توافق هسته ای را به قانونگذاران واگذار می کند. اگر کنگره تحریم ها را از سربگیرد، توافق هسته ای از سوی آمریکا نقض خواهد شد و دو کشور رویاروی یکدیگر قرار خواهند گرفت و این احتمال وجود دارد که دو طرف تا مرحله خصومت های واقعی پیش بروند. اگر چنین وضعیتی پیش نیاید در آن صورت کاری را که ترامپ انجام داده است چیزی جز توهین نامعقول دیپلماتیک نخواهد بود.
اما نباید فراموش کرد که آمریکا در تاریخ معاصر خود به سرنگونی زمامداران مبادرت یا به چنین تلاش هایی کمک کرده و تلاش می کند. در چنین فهرستی می توان به صربستان، عراق، افغانستان، مصر، لیبی، سوریه، یمن و اکراین اشاره کرد. این فهرست نشان دهند دخالت های گسترده دولت آمریکا در امور کشورهای دیگر جهان است. و چنین پیشینه ای، در بین ملل دیگر هیچ گونه اطمنیانی به سیاست خارجی آمریکا باقی نمی گذارد به ویژه در زمانی که ترامپ خود را برای پیمان شکنی در قبال توافق هسته ای ایران آماده می کند.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/10976/ترامپ-در-برجام-«دبه»-می-کند--آمریکا-می-خواهد-بلایی-که-سر-لیبی-آورد،-سر-ایران-نیز-بیاورد
بستن   چاپ