چاپ

راه نو- محمدرضا باهنر با روزنامه اعتماد مصاحبه ای انجام داده است که بخشی از این مصاحبه را در ادامه می خوانید:

اینكه چهره‌های معقول‌ جریان اصولگرایی، مثل ناطق‌نوری، یا پیش‌تر مرحوم آیت‌الله هاشمی، خود روحانی، یا حتی لاریجانی، به مرور از جریان اصولگرایی فاصله گرفته‌اند به اشكالی در جریان اصولگرایی برمی‌گردد كه نمی‌تواند خود را به روز كند و به سمت تندروی حركت می‌كند یا اشكال از این افراد است؟
نه، اینها فاصله نمی‌گیرند. اینها می‌گویند بخشی از جریان اصولگرایی، تندرو شده است و آن تندروی را برنمی‌تابند. اصولگرایان نباید میدان را دست تندروها بدهند.

خوب چه اتفاقی در میان اصولگراها افتاده كه میدان دست تندروها افتاده است؟
آقای احمدی‌نژاد آمد موج مردمی ایجاد كرد. یك سری طرفدار داشت. بعد كه مقداری مشكلات دیگر پیدا شد، یك سری دوستان و عزیزان طرفدار آقای احمدی‌نژاد با مشی سیاسی جدید آمدند و كارهای حزبی كردند. مثلا جبهه پایداری. من اصلا آنها را محكوم نمی‌كردم. می‌گفتم اینها جدید آمدند و مقداری آرمان‌گرا هستند. با واقعیات جامعه خیلی ارتباط نداشتند، دنبال آرمان‌هاشان هستند. البته الان متوجه شدند. آن موقع می‌گفتند ما مامور به وظیفه هستیم. ما آقای فلانی را می‌گذاریم و كاندیدا می‌كنیم، ولو اینكه رای نیاورد. ما می‌گفتیم این ادبیات به درد یك حزب نمی‌خورد. حزب باید كسی را كاندیدا بگذارد كه فكر می‌كند رای می‌آورد. شما ٣٠٠ نفر آدم خیلی خیلی خوب را هم كاندیدا كن برای مجلس. اگر قرار نباشد اینها رای آورند، این چه كاری است؟ اصلا در چنین انتخاباتی شركت نكن. كسی كه در انتخابات شركت می‌كند، یعنی می‌خواهد ببرد. این نوع تندروی‌ها وجود داشت. الان فرق مثلا من با آقای ناطق‌نوری شاید در این باشد كه من فكر می‌كنم هنوز می‌توانیم بعضی از تندروهای اصولگراها را با كار كردن متعادل كنیم. اما ایشان و برخی چهره‌های دیگر می‌گویند نه، نمی‌شود. این می‌شود كه مقداری اختلاف می‌افتد. والا من معتقد هستم الان هم مواضع جناب آقای ناطق‌نوری، با مواضع آقای خاتمی در سال ٧٦، آن جاهایی كه با هم رفیق بودند، هنوز مواضع‌شان رفاقت با هم است و آنجایی كه رقابت داشتند هنوز هم رقیب هم هستند. اصلا اینطور نیست كسی فكر كند آقای ناطق اصلاح‌طلب شده یا آقای روحانی اصلاح‌طلب شده است. یا مرحوم آقای هاشمی اصلاح‌طلب شده. اصلا چنین چیزی نیست. بعضی می‌گویند دعوت كنیم آقای ناطق به عالم سیاست، بازگردد. من بارها و بارها در رسانه‌های عمومی گفتم از آقای ناطق خواهش می‌كنیم برگردد به عالم سیاست. بعضی می‌گویند اگر بیاید، فكر نمی‌كنید به نفع اصلاح‌طلبان باشد؟ من می‌گویم نه. خاستگاه آقای ناطق و فلزش، اصولگرایی است. ممكن است از بعضی رفتارهای ما و امثال ما دلخور باشد، اما آقای ناطق، اصلاح‌طلب نیست به معنای عرفی آن. بعضی فكر می‌كنند نه، مثلا آقای ناطق، آقای روحانی، آقای لاریجانی و آقای هاشمی، مواضع‌شان با آقای خاتمی یكی شده است.

در محافل خصوصی‌تر هم تلاش كردید كه آقای ناطق برگردند؟
بله، خیلی. من بارها هم در جلسات خصوصی و هم در پیام رسانه‌ای، بارها و بارها از ایشان خواسته‌ام. همین الان هم می‌گویم كه خواهش می‌كنم آقای ناطق‌نوری به میدان سیاست برگردند. البته ایشان حرفی می‌زند كه من احساس تكلیف نمی‌كنم. ما هم تلاش می‌كنیم كه ایشان را به احساس تكلیف برسانیم.

احساس تكلیف یعنی اینكه بخواهید ایشان را كاندید كنید؟ یا اینكه بیایند و زعامت جریان اصولگرایی را در دست بگیرند؟
نه نه، اتفاقا ایشان زمینه كاندیداتوری‌اش در خیلی از جاها فراهم بوده است. همان سال ٨٤، سال ٩٢. سال ٩٢، خیلی از انگشت‌هایی كه بعدا رفت سمت آقای روحانی، قبلش به سمت آقای ناطق بود. نه، آقای ناطق اصلا این توقع را ندارد كه مثلا می‌آیم به این شرط كه رییس‌جمهور شوم. ایشان می‌گوید من الان احساس تكلیف نمی‌كنم كه در میدان سیاست فعال باشم. ما تلاش می‌كنیم كه ایشان را به این احساس برسانیم.

خوب فكر می‌كنید روند مثبت باشد و موفق شده‌اید ایشان را به احساس تكلیف برسانید؟
بله. خوشبختانه نزدیك شدیم و ان‌شاءالله خبرهای خوبی می‌شنوید.