راه ترقی
شب طوفانی عرفات؛ خلوتی در ازدحام میلیونی
دوشنبه 29 مرداد 1397 - 9:54:52 AM
ایرنا
راه ترقی- خداوند ابتدا آدم را به این نقطه فراخواند؛ جبرئیل او را با خود به عرفات آورد؛ برای توبه ؛ اما جبرئیل آنجا به آدم چیزهایی آموخت و آدم گریه کرد؛ گریه که نه، زار زد.
جبرئیل، ابراهیم را هم به اینجا آورد ، در میان کوه های عرفات ، به او نیز چیزهایی آموخت، طوری که ابراهیم در جواب گفت`عرفت`؛ شناختم، شناختم.
و محمد (ص) آخرین پیامبر و فرستاده خداوند برای آدمیان نیز بر اساس روایات اسلامی، آخرین سوره قرآن را در همین صحرای عرفات دریافت کرد و در چنین روزی (عرفه) سخنانی در اجتماع بزرگی از حجاج بیان کرد:
`ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی می شود. به شما توصیه می کنم هر کس امانتی نزد اوست به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانت های الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند. هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمان دیگری حلال نیست، مگر این که به طیب خاطر به دست آورده باشد.`

*در مسیر عرفات
یکشنبه هشتم ذی الحجه 1439 قمری؛ اتوبوس ها آماده اند؛ یکی یکی سوار می شویم؛ یک حوله به دور شانه و یک حوله به دور کمر و دیگر هیچ.
از مدت ها قبل کار هماهنگی ها از سوی ستاد حج انجام شده ؛ چندین جلسه در محل هتل ویولت شهر مکه با شرکت مدیران ستاد برگزار شده، برای چنین روزی.
با تاریکی هوا راه افتاده ایم، از پنجره های اتوبوس، جز کوه های سیاه و سخت مکه که از مقابل چشم عبور می کند، چیز دیگری دیده نمی شود؛ یک اتوبان باز و انبوه اتوبوس های حامل زائر و همه رو به سوی عرفات.
از مقابل چشم پلیس و نیروهای امنیتی هم عبور می کنیم، تا چادرها نمایان شود، آنجا آن بیابان سیاه که نهم ذی الحجه (دوشنبه) سفید سفید خواهد شد و قرار است شب را اینجا بیتوته کنیم.
چادرها و خیمه ها برپا شده اند، بیش از 4 هزار تخته چادر مجهز به کولر؛ چادرهای گروهی 50 نفره ، 75 نفره ، 175 نفره ، 250 نفره و بالاتر از آن 350 نفره، محل استراحت زائرانی است که تا دو سه روز دیگر با `رمی جمرات` حمله به شیطان، حاجی خواهند شد.
گروه هایی به عنوان راهنمایان در داخل اتوبوس ها و گروه هایی به عنوان امدادگر در پایگاه های خود در عرفات و منا مستقر شده اند؛ حدود 10 تا 11 هزار نفر هستند برای کمک به زائران.
راه طولانی می نماید؛ اما تدابیر پلیس مکه، مسیر را بر روی مهمانان خدا باز کرده است؛ با این همه تعجیلی نیست؛ مگر قرار است کجا برویم؟ ، هرچه تلاش کنی و زور بزنی، تا غروب نهم را باید درعرفات بمانی، در یک چادر در یک وادی بی آب ، با کمترین امکانات و راه هنوز باقی است و این همه، تازه بیش از 21 کیلومتر نیست.
عرفات در انتظار است؛ همه دلهره دارند، نه! نوعی تشویش؛ همه آنها که داخل اتوبوس شده اند؛ برای آشنایی می روند، به دنبال آشنایی می روند ، می روند تا بشناسند؛ در جایی که معنای نامش عرفات است.
می روند تا بشناسند؛ جهان را ، خود را و بالاتر از آن خدا را ؛ فرصتی برای فکر کردن، در خلوت طبیعت خشن مکه ، خلوتی در ازدحام میلیونی آدم ها ؛ جایی که فقط آدم است؛ نه ماشین ، نه تجملات و نه تزئینات.
همه از میقات شروع کرده اند، به طواف رفته و سعی صفا و مروه کرده اند و اکنون مرحله دوم از تمتع است؛ فرصتی برای چشیدن لذت در اوج سختی راه ، نه آنکه تمتع در ذاتش لذت را به ذهن متبادر می کند؟

*شب سیاه و سفید
عرفات شلوغ است؛ خداوند دعوت کرده است؛ او فراخوانده است؛ عرفات مملو از آدم، آدم هایی با رنگ ها و پوست ها و نژادهای مختلف و تنها وجه اشتراک همه پوششی است که بر تن دارند، یک حوله دور کمر و حوله دیگری بر روی شانه و همه اش سفید سفید.
یکی برای حل مشکلات دنیایش اینجاست و دیگری آخرت ؛ یکی در پی ثروت است و دیگری در جستجوی جایی در بهشت؛ بعضی برای تجربه آمده اند، بعضی برای معامله و برخی برای انجام یک تکلیف و بقیه اش را خدا می داند.
عرفات در شب هشتم ذی الحجه یک شب خاطره انگیز است؛ تازه از اتوبوس ها پیاده شده اند؛ کرور کرور آدم ؛ حدود 3 میلیون ؛ در دامنه کوه عرفات، مشرف بر وادی عرفه به جانب صحرای مشعر و منا پراکنده اند و جبل الرحمه یکی از پر رونق ترین شب هایش را سپری می کند. مردان و زنان سفید پوش مسلمان تا راس این کوه نه چندان بلند رفته اند؛ همانجا که مشهور است اولین بار آدم و حوای رانده شده در عرفات و اتفاقا در همین جبل الرحمه هبوط کرده اند؛ برخی می گویند آدم اینجا توبه کرده است و اما یکشنبه شب هشتم ذی الحجه همزمان با ورود زائران از کشورهای مختلف، این قله کوتاه پوشیده از زائران خانه خدا بود که در گوشه گوشه و در لابلای صخره ها و این سو و آن سویش نشسته بودند، کتاب دعایی در دست و دستانی رو به آسمان.
همه صحرای عرفات سفید به نظر می رسید؛ از چادرهای برپا شده تا پوشش موسوم به احرام برتن آدم ها، همه اش سفید؛ اول آن را به نشانه کفن گرفتم، به نشانه آماده شدن برای مرگ، برای باور مرگ ، برای سفر ، برای کوچ؛ بعد به نشانه یگانگی، یک رنگی، یک دستی و سر انجام آن را به نشانه صلح یافتم؛ پاکی، انسانیت و زندگی مسالمت آمیز با همه ؛ با سیاه، سفید، زرد ؛ باز هم می توان تصور کرد؛ چشم ها را ببند و تصور کن ؛ زندگی زیباست.

*عرفات کجاست؟
برخی را اعتقاد بر این است که این مکان اولین محلی است که آدم و حوای رانده شده از بهشت، پس از هبوط ، خود را در این نقطه یافته اند؛ به گناه خود اعتراف و توبه کرده اند.
گروهی دیگر را اعتقاد بر این است که خلوتگاه انسان است؛ جایی برای تفکر ، برای اندیشیدن ، در باره خلقت، درباره طبیعت، درباره جهان و مهمتر در باره خودت ؛ کیستی و از کجا آمده ای و قرار است به کجا بروی.
در میانه کوه های سیاه و سرخ و قهوه ای عرفات، جایی که کمتر اثری از شرایط زندگی شهری و مدرن دارد؛ زیر چادرهای گروهی بنا شده بر روی سنگلاخ ها ؛ ترکیب انسان با طبیعت دیدنی است؛ جایی برای خوب فکر کردن و از تنهایی لذت بردن و با خود بودن و با خدا تنها بودن.
جای خود را در کنار جاده ای آسفالته یافتیم که به چادرهای زائران ایرانی می رسد؛ کولرها روشن ، چراغ ها روشن و چادر فرش شده ؛ جایی برای یک خواب بی دغدغه ، اگر خوابی بگیرد. یکباره طوفان و رعد و برق؛ آنقدر شدید که چند پست برق را از کار می اندازد.
بسیاری از چادرها در همان اولین ساعات شب در خاموشی فرو می روند؛ زنان و مردان در بیرون چادرها بیتوته می کنند. چند ساعتی طول می کشد؛ سرانجام برق دوباره به چادرها بر می گردد؛ کولرها روشن می شود و مردان و زنان به نماز مستحبی مشغول می شوند و هنگامی که کهشکان راه شیری از فراز سرمان عبور می کند، اکثرا به خواب می روند تا برای روز عرفه آماده شوند و البته خیلی ها هم نخوابیدند.
باید یک شب اینجا مقیم شویم. فردا دعای عرفه را بخوانیم و بعد به سمت مشعر (محلی که `مزدلفه` می نامندش)، برویم و یک شب هم آنجا بیتوته کنیم.
روز نهم ذی الحجه، دعای عرفه داریم؛ دعایی که معروف ترین آن متعلق به سید الشهدا (ع) است. دعایی که همزمان با صدها هزار حاجی در عرفات، صدها هزار نفر در کربلای معلا نیز آن را زمزمه می کنند. برخی ها را باور بر این است که در روزعرفه، هنگام قرائت دعای عرفه، خداوند سرش را بر می گرداند و اول به زائران امام حسین(ع) نظر می اندازد و بعد به مهیمانان خودش؛ صحت این باور را نمی دانم، اما اگر هم درست باشد؛ چندان عجیب نیست، برای انسانی که در معامله با حضرت حق، همه هستی اش را یک جا در راه او تقدیم کرد.
غروب فردا این مکان را ترک می کنیم و به مشعر (مزدلفه) می رویم؛ آنجا هم توقف داریم؛ نماز می خوانیم و دعا و اگر سنگ برای زدن شیطان از مکه جمع نکرده ایم، در مشعر کیسه هایمان را پر از ریگ و سنگ ریزه می کنیم؛ عرفات جایی است برای شناخت خدا و مشعر جایی که شناخت قلبی می شود؛ دلی می شود و داستان همچنان ادامه دارد.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/28814/شب-طوفانی-عرفات؛-خلوتی-در-ازدحام-میلیونی
بستن   چاپ