راه ترقی
فرهنگ‌سازی سینمای دفاع مقدس؛ رسالت رسول ملاقلی‌پور
شنبه 7 مهر 1397 - 1:53:26 PM
ایرنا
راه ترقی- زنده یاد ملاقلی‌پور از آن دست هنرمندانی بود که برای حضور در عرصه هنر هفتم، نخستین گام را از عکاسی برداشت. او پیش از قرار گرفتن پشت دوربین آثار سینمایی در مقام کارگردان، به عنوان یک ثبت‌کننده حماسه رزمندگان در جبهه‎های جنگ تحمیلی به عنوان عکاس جنگ حضور داشت و در ادامه مانند بسیاری از سینماگران نسل جنگ که کار سینمای دفاع مقدس را سرلوحه خود قرار داده بودند به مستندسازی از حوادث جنگ تحمیلی روی آورد.
ملاقلی‌پور نخستین بار با تولید «نینوا»، اولین تجربه خود را در قامت کارگردان آثار سینمایی در میان هنرمندان سینماگر کشورمان برداشت. «نینوا» در حقیقت به نوعی بازتاب‌دهنده همان شور و جسارت رسول ملاقلی‌پور در دوران جوانی بود که به عنوان عکاس و مستندساز در جبهه‌های حماسه‌ساز جنگ تحمیلی حضور داشت.
قهرمان «نینوا» رزمنده نوجوانی است به نام «ابوالفضل» که مامور می‌شود تا مجروحی را به پشت جبهه برساند؛ اما شیوه نگاه، رفتار، منش و جسارت این قهرمان نوجوان در حقیقت بازتاب‌دهنده تجربیاتی است که خود ملاقلی‌پور در روزهای حضور در حماسه آتش و خون آنها را از نزدیک تجربه کرده بود و به همین سبب فیلم «نینوا» بیشتر از آنکه یک اثر سینمایی به حساب آید، نگاه تجربی یک فیلم‌ساز از بازتاب رفتار و حوادثی است که خود در دوران هشت سال دفاع مقدس آنها را از سر گذرانده بود و حال در قاب دوربین به پیشگاه مخاطب عرضه می‌کرد.

** نخستین گام برای اثبات

اما کارگردانی دومین فیلم سینمایی ملاقلی‌پور، یعنی فیلم «بلمی به سوی ساحل»، برداشتن نخستین گام محکم و راستین در جهت اثبات او به عنوان یکی از کارگردانان بزرگ سینمای دفاع مقدس بود. «بلمی به سوی ساحل» یکی از متفاوت‌ترین گونه‌های آثار سینمای دفاع مقدس است که در خلال روزهای جنگ تحمیلی و در سال 1364 تولید و اکران ‌شد.
«بلمی به سوی ساحل» روایتی متفاوت از حضور رزمندگان در جبهه خرمشهر در مسیر فتح خونین‌شهر دارد. ملاقلی‌پور در این اثر سینمایی نشان داد که هر چند شاید کارگردانی جوان باشد اما تجربه و پختگی او در شناخت قاب‌ها و شیوه هدایت دوربین در کنار رفتار قهرمان‌ها و حوادث داستان، اثری جذاب را از ملاقلی‌پور در پیشاروی مخاطبان قرار می‌داد.

** «پرواز در شب»؛ رد پای فیلم‌سازی مولف
سوم این اثر ملاقلی‌پور که نخستین جوایز جشنواره فیلم فجر را برای او به ارمغان داشت اثری با عنوان «پرواز در شب» (1365) بود. این اثر سینمایی روایت‌کننده داستان یک گردان نیروهای ایران در محاصره ارتش دشمن است که ارتباط آنها با قرارگاه مرکزی قطع می‌شود. چهار نفر از رزمندگان گردان انتخاب می‌شوند تا برای درخواست کمک، خود را به قرارگاه برسانند. از آن میان سه تن شهید می‌شوند و یکی خود را به قرارگاه می‌رساند. فرمانده گردان نیز برای تهیه آب آشامیدنی خط سربازان زخمی محاصره دشمن را می‌شکند، اما کشته می‌شود. قوای کمکی سر می‌رسد و پس از مقابله با دشمن بقیه افراد گردان را نجات می‌دهد.
روایت ملاقلی‌پور در «پرواز در شب»، روایتی استعاری از صرف فعل «شهادت» است. روایتی متفاوت از آنچه تا پیش از آن در فیلم‌های سینمای دفاع مقدس به چشم می‌خورد. در حقیقت قهرمانان شهید در اثر «پرواز در شب»، کاملا انسانی و نه قهرمان‌هایی غیر قابل باور بودند که در آثار پیشین سینمای دفاع مقدس بیشتر به چشم می‌خورد؛ قهرمان‌هایی که اشتباه می‌کنند، قهرمان‌هایی که گاه ترس به روح و روان رسوخ پیدا می‌کند اما شجاعانه با آرمان‌های بزرگی چون حفاظت از خاک میهن شربت شهادت را می‌نوشند.

** «افق» و تثبیت ملاقلی‌پور به عنوان کارگردانی کاربلد
چهارم اثر سینمایی ملاقلی‌پور پور نیز اثری در حوزه سینمای دفاع مقدس بود و از قضا نخستین اثری بود که به شکل مستقیم به روایت گروهی از رزمندگان می‌پرداخت که تا به امروز نیز در شکل و خیل تولیدات آثار سینمایی شاید به تعداد انگشتان دو دست نیز در برابر قهرمانی‌ها و رشادت‌هایی که آنها به انجام رسانده‌اند اثری ساخته نشده است یعنی غواصان بسیجی و سپاهی!
«افق» (1367) نشان‌دهنده پختگی ملاقلی‌پور در سینمای دفاع مقدس بود. نگاهی که نشان می‌داد که این بار او به عنوان یک راوی، بدون هیچ‌گونه داوری در شکل رفتار قهرمانانش، دست به خلق اثری می‌زند که مهمترین قضاوت‌کنندگان آثار او را - مخاطبان - به تحسین وا داشت. «افق» نشان داد که ملاقلی‌پور در مسیری قرار گرفته است که بی شک می‌تواند در جرگه فیلم‌سازان جریان‌ساز و فرهنگ‌ساز حوزه سینمای دفاع مقدس حرف‌های فراوانی داشته باشد.

** فصل نخست فاصله از سینمای دفاع مقدس
نخستین تجربه ملاقلی‌پور در تولید آثار سینمای اجتماعی، بعد از چهار تجربه نخستین او، در تولید آثار سینمایی فیلم‌های پنجم، ششم و هفتم با عنوان «مجنون» (1369)، «خسوف» (1371) و «پناهنده» (1372) از فضای دفاع مقدس فاصله می‌گیرد. در حقیقت ملاقلی‌پور در خلال سال‌های 1369 تا 1372 که این سه فیلم ساخته می‌شوند دست به سفر معنوی در درون خود می‌زند.
او از جنگ و فضای آن فاصله می‌گیرد تا به تکرار نیفتد! او از جنگ و فضای آن فاصله می‌گیرد تا حال انسان‌های سال‌های پس از جنگ را در جامعه‌ای ببیند که برای مردمانش فیلم می‌سازد! او از جنگ و فضای آن فاصله می‌گیرد تا نشان دهد که به عنوان یک کارگردان و چشم مردم در قالب خالق یک اثر هنری، بازتاب‌دهنده دغدغه‌های متفاوت آنها نیز هست.

** «نجات یافتگان»؛ روایت جنگ از زاویه ای دیگر
اما هشتمین تجربه ملاقلی‌پور در حوزه کارگردانی بار دیگر نگاه بر سینمای دفاع مقدس داشت. او با ساخت «نجات یافتگان» (1374) سراغ قصه و داستانی می‌رود که نگاه عاشقانه ملاقلی‌پور را به بخشی از پیش‌قراولان جبهه‌های حق علیه باطل به تصویر می‌کشد که کمتر از آنها در آثار دفاع مقدس یاد می‌شود.
ملاقلی‌پور این بار سراغ پرستاران و امدادگران هلال احمر می‌رود تا در روایت «نجات یافتگان» تلاش آنها را برای بازگرداندن مجروحان به زندگی و تجربه حیات مجدد و کمک به آنها برای حضور در جبهه‌های حق علیه باطل به تصویر کشد. ملاقلی‌پور در «نجات یافتگان» نشان داد که می‌تواند به عنوان فیلم‌سازی متفاوت، جنگ را از زاویه‌های مختلفی ببیند که کمتر کارگردانان دفاع مقدس سراغ آنها رفته‌اند.

** «سفر به چزابه»؛ ستاره درخشان آسمان سینمای دفاع مقدس
نهمین تجربه ملاقلی‌پور در سینمای بلند داستانی تجربه‌ای بود که مهر تاییدی بر قدرت دیدگاه، تفکر و هنر او در سینمای بعد از انقلاب، به ویژه در سینمای دفاع مقدس زد. «سفر به چزابه» (1374) در مضمون و داستان‌پردازی، در روایت بازی بازیگران و در کارگردانی، چنان تجربه درخشانی بود که تا به امروز نیز یکی از درخشان‌ترین ستاره‌های آسمان سینمایی دفاع مقدس ایران به شمار می‌رود.
«سفر به چزابه» روایت‌کننده داستان «وحید» (با بازی مسعود کرامتی) است که در حال ساختن یک فیلم جنگی است، او از «علی» (با بازی فرهاد اصلانی) دوست آهنگسازش دعوت کرده تا با دیدن قسمت‌هایی از فیلم که آماده شده آهنگی بسازد؛ اما «علی» نمی‌تواند با فیلم ارتباط درستی پیدا کند. «علی» به قصد آشنایی با فیلم به همراه «وحید» به محل فیلم‌برداری می رود؛ اما ناگهان هر دو با رفتن به یکی از خاکریزهای ساخته شده، خود را در قلب سنگرهای واقعی جبهه، در منطقه چزابه می‌یابند. «وحید» از این حضور خشنود است اما «علی» از بودن در این منطقه با خطرهای زیادش راضی نیست و طاقت دیدن صحنه‌های واقعی جنگ و کشته شدن جوانان را ندارد. «وحید» با دیدن «بهروز»، «صمد»، فرمانده «حسن کاوه»، «مراد چلچراغ»، «مرتضی» و بقیه هم‌رزمانش به کمک آنها می‌رود، اما بالاخره آنها به دوران حال و به محل فیل‌مبرداری فیلم «وحید» برمی‌گردند.
«سفر به چزابه» نشان داد که ملاقلی‌پور در شناخت فضای بعد از جنگ استادی به تمام معناست! دغدغه‌هایی که در «سفر به چزابه» از دیدگاه قهرمان‌های ذهنی ملاقلی‌پور در روایت فیلم مطرح می‌شود، بازتاب‌دهنده تفکر، نیازها و مطالبات مردم است که در دهه 1370 آرمان‌های خود را در روزهای پس از جنگ مشاهده می‌کنند.

** تابوشکنی به شیوه ملاقلی‌پور در «هیوا»
همین تجربه بود که ملاقلی‌پور را در دهمین ساخته سینمایی‌اش «هیوا» (1377) به عنوان کارگردانی نشان داد که این بار علاوه بر جریان‌سازی، بار بزرگی از امانت را در بدنه سینمای دفاع مقدس به دوش می‌کشد. او قرار بود که همسو با نامش - رسول-، پیام‌آور آزادی‌ها، سرافرازی‌ها، رشادت‌ها و همچنین یادگارهای حماسه ساز دفاع مقدس باشد و همه اینها را به شیواترین شکل و جذاب ترین رسم آنها در «هیوا» جلوی دوربین برد.
«هیوا اکبری» (با بازی گلچهره سجادیه) پس از گذشت 15 سال از مفقود شدن همسرش «حمید» (با بازی عبدالرضا زهره کرمانی) در بحبوحه جنگ، تصمیم می‌گیرد تا از مناطق جنگی و خانه‌ای که در آن با همسرش زندگی می‌کرده، بازدید کند. «امیر کرمی» (با بازی آتیلا پسیانی)، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزء همراهان «حمید» در جنگ بوده می‌خواهد با «هیوا» ازدواج کند، ولی «هیوا» به رغم نشانه‌هایی از شهادت «حمید» همچنان در پی شوهرش است. او در خانه قدیمی‌اش به تعدادی نامه متعلق به 15 سال پیش دسترسی پیدا می‌کند که خاطرات سال‌های گذشته او را با «حمید» زنده می‌کند. «رحیم صابری» (با بازی جمشید هاشم پور)، مسئول کمیته تفحص و مفقودین، «هیوا» را مطمئن می‌سازد که شوهرش شهید شده است ولی به خواهش «هیوا» همراه با او و نیز «کرمی» در منطقه جنگی خود را به تونلی می‌رساند که سال‌ها پیش «حمید» در آنجا به شهادت رسیده بود. صحنه‌های نبرد در داخل تونل در جلوی چشمان «هیوا» جان می‌گیرد و او شوهرش را که در حال مرگ است می‌بیند.
مساله ازدواج بانوانی که همسرشان شهید شده بود از آن دست تابوهایی بود که رد جامعه به یکی از مسائل حل ناشده دهه 1370 اشاره داشت و ملاقلی‌پور با «هیوا» نشان داد که چشم بسیار ریزبینی در دیدن چنین آسیب‌هایی در جامعه بعد از جنگ ایران داشت.

** «کمکم کن»؛ نخستین شکست ملاقلی‌پور
زنده یاد ملاقلی‌پور در دومین تجربه خود برای استراحت ذهنی و فاصله گرفتن از فضای سینمای دفاع مقدس برای مبتلا نشدن به آسیب تکرار در این شکل سینمایی بار دیگر با ساخت «کمکم کن» سراغ سینمای اجتماعی رفت. شاید اگر بخواهیم در خیل تولید آثار سینمایی ملاقلی‌پور به اثری اشاره کنیم که در حد شأن و شایستگی کارنامه هنری و تجربه و درایت او در امر تولید فیلم‌سازی نبود، می توانیم «کمکم کن» را نام ببریم.
«کمکم کن» در حقیقت شاید به نوعی انتقاد ملاقلی‌پور به خود او نیز باشد! انتقادی که این بار در مسیر فعالیت او در گونه سینمای اجتماعی می‌پرداخت. ملاقلی‌پور با «کمکم کن» به مخاطبان و از همه مهم‌تر به خود ثابت کرد که در خیل فراز و فرود بدنه سینمای دفاع مقدس به سینمای اجتماعی نیازمند تمرکز و درایت بیشتری است تا بتواند آنچنان که در آثار سینمای دفاع مقدس خود مخاطبان را از زیبایی و جذابیت سیراب می‌کند در سینمای اجتماعی نیز چنین توفیقی را داشته باشد.

** اعتراض به تقدیرِ سرنوشت در «نسل سوخته»
به همین جهت بعد از «کمکم کن»، ملاقلی‌پور فیلم «نسل سوخته» خلق کرد. فیلمی که بار دیگر در بدنه سینمای اجتماعی و به دور از نگاه سینمای دفاع مقدس بود. «نسل سوخته» در قالب یک اثر سینمایی بازتاب‌دهنده سه داستان مختلف از نسلی بود که در حقیقت به نسل خود ملاقلی‌پور اشاره داشت. نسلی که بهترین سال‌های زندگی‌شان را در خلال یورش بی‌رحمانه و هجمه دشمن در قالب هشت سال دفاع مقدس و به پای آرمان‌هایشان و در این میان، کمتر توانستند به خود، زندگی شخصی‌ و خانوادگی‌شان بپردازند. «نسل سوخته» در حقیقت به نوعی اعتراض ملاقلی‌پور به قضا، قدر و تقدیری بود که بر ایران اسلامی بعد از انقلاب شکوهمند آن وارد شده بود.

** مبارزه در سنگری دیگر در «قارچ سمی»
اما اوج طلایه‌داری سینمای دفاع مقدس ملاقلی‌پور را می‌توانیم در آثار سینمایی سیزدهم و چهاردهم ملاقلی‌پور یعنی فیلم‌های «قارچ سمی» (1380) و «مزرعه پدری» (1382) مشاهده کنیم.
ملاقلی‌پور در «قارچ سمی» سراغ نسلی از راویان دفاع مقدس رفت که با وجود فاصله گرفتن از آن سال‌ها این بار دغدغه‌های متفاوت اما همسو با آرمان‌های دفاع مقدس یعنی ایثار، پایداری، وفاداری، استقامت و درک فرهنگ جریان‌ساز شهادت را مزه مزه می‌کنند. «قارچ رسمی» در روایت ملاقلی‌پور بازتاب‌دهنده نسلی از افراد اجتماع است که این بار بعد از دوران جنگ تحمیلی، نبرد در نهضت و سنگری دیگر به نام «سازندگی» را بر دوش می‌کشند. قهرمانانی که در این میان باید با دشمنان مختلفی به ستیز برخیزد و یاری‌گر آنها در این مبارزه تجربیات، داشته ها و آموزه‌هایی است که از جبهه‌های حق علیه باطل با خود به یادگار آوردند.

** «مزرعه پدری»؛ امضای ملاقلی‌پور
در نهایت «مزرعه پدری» آخرین تجربه زنده یاد ملاقلی‌پور در شکل کارگردانی آثار سینمایی دفاع مقدس بود. «مزرعه پدری» شاید به نوعی وصیت‌نامه هنرمند کارگردانی باشد که تمام عمر فعالیت خود در عرصه سینما را در حوزه سینمای دفاع مقدس و بازتاب آرمان‌های آن برای مخاطبان قرار داده بود.
آثاری که برای مخاطبانی خلق شده بود که یا از نسل دوران جنگ تحمیلی بودند و با خاطرات آن روزگار زیسته بودند و یا به نسلی تعلق داشتند که قرابتی با روزهای حماسه ساز دفاع مقدس نداشتند. بر همین مبنا قهرمان «مزرعه پدری» خود نویسنده کتابی با همین عنوان - مزرعه پدری - است و چه درخشان نامی بر این فیلم انتخاب شده است؛ «مزرعه پدری»!
«مزرعه پدری» در حقیقت بازتاب‌دهنده خاک سرزمین و هویت ایران است که امروز در دستان نسلی قرار گرفته که پدران آنها برای حفظ آن خاک و رساندن به فرزندان و آیندگان، ارزشمندترین دارایی‌شان یعنی جانشان را، صادقانه و بی هیچ چشمداشتی در مسیر مبارزه و حق‌طلبی در جبهه‌های حماسه‌ساز هشت سال دفاع مقدس هدیه کردند و اینک بزرگترین رسالت فرزندان آنها، حفظ و حراست از آرمان‌هایی است که پدرانشان چشمه‌های آن آرمان‌ها و ایثارگری‌ها را با خون خود امضا کرده‌اند.
در نهایت کارنامه سینمایی رسول ملاقلی‌پور با ساخت اثر تحسین شده «میم مثل مادر» در گونه سینمای اجتماعی بسته شد! «میم مثل مادر» نشان داد که ملاقلی‌پور در سینمای اجتماعی نیز برخلاف تجربه «کمکم کن» این بار به همان درایت، قدرت و اصالت در شکل یک کارگردان مولف بدل شده است. به همین جهت «میم مثل مادر» یکی از خاطره انگیزترین فیلم‌های سینمای ایران در گونه سینمای اجتماعی به شمار می‌رود.
متاسفانه همان تقدیری که ملاقلی‌پور پیشتر در «قارچ سمی» بر آن شوریده بود، در حالی که زمزمه ساخت اثر دیگری در حوزه سینمایی دفاع مقدس را این بار در خاک عراق با خود یدک می‌کشید به کام مرگ برد و سینمای ایران، هنرمندان، هنردوستان و مخاطبان این هنر جریان‌ساز و جذاب را در حسرت و دریغ از دست دادن «رسول» سینمای ایران، زنده یاد رسول ملاقلی‌پور قرار داد... روحش شاد یادش گرامی...

http://www.RaheNou.ir/fa/News/39057/فرهنگ‌سازی-سینمای-دفاع-مقدس؛-رسالت-رسول-ملاقلی‌پور
بستن   چاپ