راه ترقی
ورزشگاه آزادی این بار از نگاه یک خبرنگار زن
یکشنبه 20 آبان 1397 - 3:09:09 PM
ایرنا
راه ترقی- فینال لیگ قهرمانان فوتبال آسیا دیروز شنبه 19 آبان برگزار شد. اما اتفاق مهم دیگری که در مسابقه رخ داد حضور تعداد زیادی از تماشاگران زن و همچنین زنان خبرنگار بود. خبرنگارانی که برای اولین بار توانستند «آی دی کارت» مسابقات را بگیرند و در جایگاهشان به تماشای بازی بنشینند. این گزارش، روایت خبرنگار ایرنا از ورزشگاه آزادی متفاوت با تمام این سال هاست.
1- بعدازظهر جمعه ساعت 4:30 بود که سراغ ایمیلم رفتم و با پیام AFC مواجه شدم. حدس زدم که درخواستم برای گرفتن آی دی کارت فینال لیگ قهرمانان آسیا پذیرفته نشده است. اتفاقی که برای بیشتر خبرنگاران رخ داده بود. اما ایمیل را که باز کردم، دیدم پیام حاوی تایید است. سریع با چند نفر از همکارانم که زن بودند و آن ها هم مثل من در سایت ثبت نام کرده بودند تماس گرفتم تا بدانم برای بقیه مراحل باید به کجا بروم. برنامه مشخص شد. باید به ورزشگاه آزادی می رفتم و تنها یک ساعت هم فرصت داشتم چون «آی دی کارت» ها را تا ساعت 6 عصر تحویل خبرنگاران می دادند. برای همین به سرعت راهی ورزشگاه شدم. با اینکه هنوز نیم ساعت به پایان زمان تحویل کارت ها باقی مانده بود مسئولان حراست مقابل ورزشگاه فوتبال گفتند دیگر به کسی کارت داده نمی شود و شما هم بدون کارت نمی توانید به نشست خبری بروید. با یکی از همکاران عکاسم تماس گرفتم و او توانست بعد از چند دقیقه آی دی کارتم را به دستم برساند. هنوز باورم نمی شد که کارت معتبر ورود به چنین مسابقه ای را گرفته ام ولی چون باید به نشست خبری می رفتم، هیجانم را برای ساعت های بعد گذاشتم. وارد نشست خبری برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم پرسپولیس شدم و دیدم غیر از من یک خبرنگار زن دیگر هم در آنجا حضور دارد. همراه با هم بعد از نشست خبری، 15 دقیقه هم به تماشای تمرین نماینده ایران نشستیم. یعنی برای اولین بار روی صندلی جایگاه خبرنگاران ورزشگاه آزادی نشستم.
2- شلوغی این چند ساعت که گذشت تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. بخش مهمی از این مسابقه با مدیریت کنفدراسیون فوتبال آسیا برگزار می شد و به همین دلیل هم رویکردهای داخلی مثل عدم اجازه به خبرنگاران زن برای ورود به ورزشگاه دیگر موضوعیت نداشت. همه خبرنگاران و عکاسان، چه زن و چه مرد در سایت AFC ثبت نام کرده بودند و نتایج اعلام شده بود. این اتفاقات در شرایطی رخ می داد که در تمام 10 روز گذشته نسبت به ورود گزینشی مقاومت کرده بودم. ماجرا این بود که حدود 10 روز پیش از روز مسابقه، کانون هواداران فوتبال ایران، فدراسیون فوتبال و همچنین باشگاه پرسپولیس در حال جمع آوری اسامی برای تهیه یک لیست بود. لیستی که اسامی آن می توانستند وارد ورزشگاه شوند. این لیست متشکل از دخترانی بود که در این سال ها به طرق مختلف برای ورود به ورزشگاه تلاش کرده بودند. از دخترانی با ریش و لباس های مردانه تا آن هایی که برخی اوقات پشت در مانده بودند و حتی برخی خبرنگاران. در صورتی که اسم و کد ملی این افراد در آن فهرست ثبت می شد، شانس حضور در آزادی را داشتند. اما با توجه به اینکه من خبرنگار بودم نمی خواستم از این طریق وارد شوم و از ابتدا با خودم قرار گذاشته بودم تنها در صورتی که آی دی کارت معتبر بگیرم به ورزشگاه بروم.
3- روز موعود فرا رسید؛ 19 آبان. همراه با همکار عکاسم که او هم برای نخستین بار قرار بود دور مستطیل سبز آزادی دوربین به دست شود ساعت 14:40 راهی ورزشگاه شدیم. به لطف عکاس دیگری که همراهمان بود و به خاطر مرد بودنش همه را می شناخت، از چهار گیت ابتدایی بدون دردسر وارد شدیم. اما از تونل پشت زمین راهمان جدا شد چون ورودی عکاس و خبرنگار متفاوت بود. به همان دری رسیدم که قبلش باید وسیله هایمان تفتیش می شد اما ماموران حاضر در آنجا اجازه ورود نمی دادند. برایشان توضیح می دادم که خبرنگار هستم و آی دی کارت دارم اما مدام می گفتند ما مسئول نیستیم و فقط به ما گفته اند کسی را راه ندهیم. بعد از گذشت حدود 15 دقیقه گفتند قرار است یک عده تماشاگر زن ایرانی داخل بروند، همزمان با آن ها تو را هم به داخل می فرستیم. تصمیم گرفته بودم آرام باشم و برای همین هم صبر کردم. چند دقیقه که گذشت حدود 200 زن تماشاگر با سر و صدای زیاد و هیجانی که در چشم‌هایشان دیده می شد به سمت در آمدند. بیش از نیم ساعت مقابل همان در ماندیم و در تمام این مدت مسئولان حراست و یگان ویژه در حال تدارک ورود این زنان بودند تا بالاخره در را برایشان باز کردند. انگار که خیالم از آن ها راحت شده باشد از یک لباس شخصی که به نظر می رسید رئیس تر از بقیه است پرسیدم من از کدام در بروم؟ گفت چرا با همین زن ها نرفتی؟ برایش توضیح دادم که خبرنگارم و کارت دارم و باید به جایگاه خودم بروم. خیلی متوجه حرفم نمی شد و تکرار می کرد اگر می خواهی بازی را ببینی از همین در برو که در غیر این صورت همین را هم از دست می دهی. بعد از گذشت حدود یک ساعت مسئول دیگری به من گفت به در اصلی استادیوم بروم. اگرچه آن ها هم راه نمی دادند و مدام نام یک سرهنگ را می بردند و می گفتند او باید اجازه دهد. با اینکه هفت نفر از همکارانم پیش از من رفته بودند، نمی خواستند من را راه بدهند و می گفتند دیر رسیده ام. آنقدر به رسیدن به آن سکوها ایمان داشتم که برخلاف همیشه نه عصبانی می شدم و نه بغض می کردم. فقط دنبال راه بودم. تا اینکه بالاخره خودم سرهنگ مورد نظر را پیدا کردم و با اصرار فراوان آنقدر خسته اش کردم که گفت: در را برای این خانم باز کنید.
4- تمام شده بود. قدم به قدم به زمین نزدیک تر می شدم. پله ها را بالا رفتم و وقتی زمین چمن را دیدم نمی دانستم اصلا باید خوشحال باشم یا ناراحت. خوشحال از اینکه برای اولین بار به شکل حرفه ای و در قاموس یک خبرنگار در جایگاه خودم در ورزشگاه آزادی نشسته ام یا ناراحت از اینکه چرا برای یک ورود ساده باید ساعت ها عذاب را تحمل کنم. خوشحال باشم برای دخترانی که در سکوی سمت راست من بی امان می خندیدند و تشویق می کردند یا ناراحت باشم برای دختران دیگری که خیلی هایشان را می شناسم، تلاش هایشان را دیده ام و می دانم نخواستند با لیست گزینشی ها وارد شوند. برانکو در نشست خبری پایان بازی در پاسخ به پرسش من درباره نخستین حضور زنان ایرانی در یک بازی باشگاهی به میزبانی ورزشگاه آزادی گفت: در چهار سالی که ایران هستم با زنان علاقه مند به فوتبال زیادی مواجه شده ام و خوشحالم که امشب این فرصت به آن ها داده شد. مهم این بود که هیچ مشکل و حادثه ای به وجود نیامد. مطمئن هستم مسئولان هم راهی برای ادامه این حضور پیدا خواهند کرد.
5- هزاران بار گفتیم و نوشتیم که ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه در قانون کشور ما وجود ندارد. حتی مراجع هم در این مساله اشتراک نظر ندارند و روحانیون زیادی هستند که این موضوع را بدون اشکال می دانند. در چنین شرایطی که ایران از همه سو در فشار است و هیچ چیزی به اندازه شادی های همگانی با بستر ورزش نمی تواند مردم را خوشحال کند، حذف کردن نیمی از جامعه قطعا راهکار عاقلانه ای نیست. اگرچه گفته می شود این ورود تحت فشار فیفا رخ داده است اما تجربه خوبی بود. نخست اینکه ساختارهایی که مسئولان هر بار از آن می گفتند دیگر وجود دارد و نمی شود بهانه ای برایش تراشید. مثل سرویس بهداشتی مخصوص زنان که برای نخستین بار در ورزشگاه آزادی ساخته شد. همچنین نیروهای امنیتی هم با نحوه ورود و خروج زنان و مردان آشنا شدند و به نحوی این کار را تمرین کردند. پس فرصت مهیاست. حتی می شود با همین تعداد هم ادامه داد و کم کم زنان را افزایش دهیم اما مشخص است که دیگر نمی توان آن درها را به روی زنان علاقه مند بسته نگه داشت. ورود به ورزشگاه حقی است که برای زن و مرد به طور یکسان وجود دارد و نمی شود این حق را برای همیشه از زنان سلب کرد.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/45164/ورزشگاه-آزادی-این-بار-از-نگاه-یک-خبرنگار-زن
بستن   چاپ