راه ترقی
شب علوم انسانی در باره پسااستعمارگرایی
شنبه 8 دی 1397 - 10:41:26 AM
ایرنا
راه ترقی- در این نشست از مستند «در جستجوی وطن شرقی (درباره زندگی ادوارد سعید)» دردانشکده علوم اجتماعی تهران رونمایی و درباره آن بحث و گفت‌وگو شد.

**مطالعات دیگران
سخنران اول نشست سید مجید امامی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق بود که بحث خود را با عنوان «مطالعات دیگران» مطرح کرد.
وی در ابتدا گفت: وقتی که اساساً داستان سوژه مدرن شروع و قرار شد با اتکال به نفس و بازنگری انتقادی در خود، انسان مدرن و سوژه مدرن تعین پیدا کند. داستان «دیگری» از آن زمان آغاز شد و دکارت در قالب کوژیتو معروف خود، آن را بیان کرد.

امامی ، مطالعه دیگران یا دیگری را بسیار مهم دانست و بیان کرد: همان چیزی است که گفتمان غرب نسبت به دیگر گفتمان ها عامل انحصار و تمایز شده است. همان چیزی که لیوتار، فراروایت می گوید و در سوژه مدرن رخ داد. فراروایت ترکیبی از برساختن یک فاعل شناسا و یک دیگری است که قابل تصرف و استیلا هم می شود.

وی ادامه داد: با این نگاه، انسان غربی منزلتی بس رفیع پیدا کرد و از آن منظر به تعریف خود و دیگری پرداخت. مطالعه دیگران در اینجا به معنای شناخت عمیق از سوژه غربی و علوم اجتماعی و انسانی‌ است که از آن بر می آید.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: «دیگری» برای غرب مهم است زیرا راه دیگری برای شناخت سوژه مدرن و شناسا دیده نمی شود و این ایده اولیه استعمار هم هست. «دیگری» همه امیال و تابوهای خود را فرافکنی می کند.

وی افزود: در نگاه غربی ها شرق از یک سو بسیار عجیب و بکر است و از سوی دیگر معجونی از تنبلی، عدم عقلانیت، عدم فعل و فاعلیت است و پسااستعمارگرایان بر این نگاه نقد وارد می کنند و سعی می کنند تابوهای غربی را بشکنند.

امامی عنوان کرد: خانم اسپیواک معتقد است، غرب شرق را باید یک لوح سفید دید که روی آن خیلی راحت می توانست هر چه می خواهد از تاریخ و از خود بنویسد. یعنی اگر شرق نباشد، غرب غرب نمی شود، و این شرح چیستی و علت مطالعات دیگران توسط غربی هاست.
وی افزود: هم نقد پسااستعماری و هم نقد فمینیستی دو سطح از مطالعات دیگری است و برخی از مطالعات هم به دلیل عدم تبیین آنها امروز با این عنوان از آن یاد نمی کنیم. خیلی از متفکران اسلامی مثل سید جمال و...، در حوزه مطالعات دیگران قرار می گیرند.

** شرق شناسی و شرق شناسی وارونه
سخنران دوم این نشست محمدرضا کلاهی عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی بود، وی در ابتدای سخنان خود گفت: توصیفی که از مطالعات پسااستعماری می شود این است که دغدغه اصلی آنها نقد بررسی شرق و غرب از چشم غربی است و به دنبال پر کردن جای خالی نگاه شرقی در آثار غربی ها هستند.

«می خواهیم از چشم شرقی به غرب و شرق نگاه کنیم و ببینیم پسا استعمارگرایی باعث چه نگاه به خود ما و غرب شده است. »
وی درباره اینکه آیا ما در ایران دچار اختلال در خود هستیم عنوان کرد: از منظر شرق شناسی ادوارد سعید و شرق شناسی وارونه جلال العظم می خواهم به این ماجرا نگاه کنم. از 150 سال پیش به این سو (ورود ایران به دوران مدرن) نگاه ما به خود دچار اختلالاتی شده و خود را بر اساس فقدان تحلیل می کنیم و می گوییم ما هنوز مدرن نشدیم، مجلس، دانشگاه و... مدرن نداریم.

کلاهی ادامه داد: تحلیل بر اساس فقدان ، نشان دهنده فقدان تحلیل است؛ اینکه چیزهای اینجا قابل نقد هستند یک حرف است اما اینکه ما هیچ چیزی نداریم فاقد معناست و این همان چیزی است که اختلال در خود به حساب می آید.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: خود در تقابل با دیگری ها تعریف می شود؛ خود به معنای ایرانی، مسلمان، خاورمیانه‌ای و...، و دیگری مهم یک ایماژی است به اسم غرب که به معنای کلیتی قدرتمند، کامل، فناناپذیر و...، و در برابر آن هر چه در اینجاست مجموعه نقصان ها و فقدان هاست. در اینجا یک تصویر از ما و یک تصویر از غرب ساخته می شود که از زمینه زدوده شده، خود بیگانه، غیر تاریخی و...، است.

وی افزود: ادوارد سعید در این موضوع بحث می کند که ایماژ شرق در غرب چگونه ایجاد شده است و چگونه به عنوان جای جالب و عجیبی برای کامل شدن غرب است؛ یعنی ابژه ای در تکامل غرب و این تا جایی ادامه می یابد که شرق به درد غرب بخورد. یک تصویر دیگر، نگاه وارونه به این تصویر است که در آن غرب یک کلیت فاسد و از اصالت بشری به دور افتاده و شرق منبع اصالت است. این نگاه می گوید شرق هم به علت تاثیر گرفتن از کلیت فاسد غرب از این اصالت دور افتاده که باید به آن برگردیم. این چیزی است که جلال العظم ، شرق شناسی وارونه می نامد.

این استاد دانشگاه درباره شرق شناسی عنوان کرد: در نگاه های شرق شناسانه مبتنی بر تحلیل های زبان شناسانه، زبان را جایگزین فرهنگ و اندیشه می کنند و با این فرض که زبان غربی قدرتمندتر است نتیجه می گیرند که غرب ذاتاً از شرق برتر است.

در ادامه کلاهی گفت: ادوارد سعید شرق شناسی را به عنوان تمایز بین دو واحدی که از ذاتی و ماهوی از هم جدا هستند و در بین این دو واحد، شرق فرودست تر است نقد می کند. در شرق شناسی وارونه این هسته حفظ شده با این تفاوت که در اینجا غرب فرودست است و شرق باید غرب را نجات دهد. این نگاه در دو شکل ملی گرایی سکولار و احیای اسلام یا اسلامیسم تجلی پیدا می کند. این دو خط در جامعه ما بسیار قوی و همچنان در دام تمایز ذاتی بین غرب و شرق هستند.

وی افزود: اینها تصاویر متصلب، بی زمان شده، عاری از مناسبات قدرت و...، هستند که تاریخ از دل آنها کنار گذاشته شده است و یک نوع نگاه از خودبیگانه است که با زمینه های اجتماعی و فرهنگی خود پیوند برقرار نمی کند.

** ایرانشناسی به مثابه شرق شناسی
سخنران سوم این نشست، فکوهی استاد انسان شناسی دانشگاه تهران بود .وی در ابتدای سخنرانی خود با عنوان «ایرانشناسی به مثابه شرق شناسی» گفت: وضعیتی که در حال حاضر با آن طرف هستیم براساس همان چیزی است که ادوارد سعید در شرق شناسی خود به آن اشاره می کند؛ ما یک نوع رابطه ای بین ایرانشناسی شرق شناسانه و ایران گرایی باستانی می بینیم.

وی درباره اندیشه اجتماعی افزود: تبارشناسی آن به زمانی می رسد که انسان اجتماعی داریم و ریشه آن در بین النهرین است. اندیشه اجتماعی چیز جدیدی نیست و کتاب های افلاطون هم در این زمینه هنوز هم به روز و به نوعی جامعه شناسی کاربردی است.

وی ادامه داد: اندیشه اجتماعی از یک جایی به علم اجتماعی تبدیل می شود و آن زمانی است که اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 با مناسبات قدرت پیوند پیدا می خورد. از همان زمان دولت ها می خواهند علم اجتماعی را درست خود بگیرند.

فکوهی درباره دسته بندی مطالعات اجتماعی از نگاه غربی ها اظهار کرد: یک مطالعه اجتماعی در خود داشتیم که جامعه شناسی نام گرفت، یک مطالعه اجتماعی بر دیگری وحشی و ابتدایی داشتیم که مردم شناسی نام گرفت و در آن استعمار وارد کردن دیگران غیر غربی به تمدن بود. یک شرق شناسی هم داشتیم که در چهار حوزه بین النهرین (عرب شناسی از شمال آفریقا تا خاورمیانه)، ایران، هند و چین فعال بود.
وی افزود: علوم اجتماعی در برابر اراده ای که از بالا می آمد مقاومت هایی کرد. بیشترین این مقاومت ها از آن جامعه شناسی بود. جامعه شناسی قدرت ساخته به دنبال این بود که چگونه باید مردم را استثمار کرد اما جامعه شناسی خود را از این ورطه بیرون کشید و امروزه جامعه شناسی انتقادی رواج زیادی دارد. مردم شناسی هم این کار را کرد و به انسان شناسی تبدیل شد؛ از آتنولوژی به آنتروپولوژی.

آتنو به دیگری دورست و یا در ایران به عشایر در مقابل انسان شهری می گفتند. از همان ابتدا به خاطر اراده قدرت در ایران که معطوف به باستان گرایی بود، مردم شناسی به جای انسان شناسی در دانشگاه ها ایجاد شد. در بعد از انقلاب به انسان شناسی تبدیل شد اما در دوره احمدی نژاد نام آن دوباره مردم شناسی شد.

این استاد دانشگاه درباره شرق شناسی اظهار کرد: در اینجا به دو علم تاریخ و فلسفه پرداخته می شود و این دیدگاه وجود دارد که شرق دچار رکود است و باید به دست همسایه های غربی نگاه کند تا پیشرفت نماید. ما اگر بخواهیم از دام شرق شناسی‌ که سعید (ادوارد) مطرح کرده بیرون بیاییم باید این ساختارها را در مطالعات ایرانشناسی و مردم شناسی کنار بگذاریم و به سمت انسان شناسی حرکت کنیم.

وی ادامه داد: ایرانشناسی امروز یک برنامه استعماری است و فقط به تاریخ و زبان رسمی محدود می شود؛ زبان فقط زبان فارسی و تاریخ هم فقط تاریخ مرکزی. انگار نه انگار که 50 درصد مردم ایران به زبانی غیر از فارسی صحبت می کنند.

فکوهی افزود: باید به خودمان بیاییم و به موقعیت قبلی یعنی انسان شناسی برگردیم و از گرایش های توتالیتاریستی‌ که در 100 سال گذشته وجود داشته، فاصله بگیریم.

در ادامه این برنامه مستند «در جستجوی وطن شرقی (درباره زندگی ادوارد سعید)» اکران شد و بعد حضار با کارگردان این اثر به بحث و تبادل نظر پرداختند.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/53026/شب-علوم-انسانی-در-باره-پسااستعمارگرایی
بستن   چاپ