احمدينژاد در انتخابات 96 به دنبال چيست؟/ چه کسي فدا خواهد شد؟
انديشه
بزرگنمايي:
راه نو- بي بي سي فارسي از رسانه هاي اپوزيسيون در تحليل انتخاباتي خود به موضوع
ورود آقاي احمدي نژاد به انتخابات رياست جمهوري سال 96 پرداخته و مي نويسد:
از
همان فرداي شکست اصولگرايان در انتخابات 1392 نام محمود احمدينژاد به
عنوان کسي که بتواند در دور بعد مقابل (آقاي)حسن روحاني بايستد مطرح شد.
اصولگرايان از همه طيفها با هرچه در توان داشتند٬ پا به ميدان گذاشتند اما
مجموع آراي بهترين گزينههايشان با چهار چهره مطرح به پنجاه درصد هم
نرسيد. همين نکته عاملي شد که هم خودش و هم بسياري از اصولگرايان حتي آناني
که از او فاصله گرفته بودند٬ او را يکي از گزينههاي اصلي اين جناح در
انتخابات بعدي بدانند. اما هرچه از پايان دوره رياست جمهوري او ميگذشت
اختلافات احزاب و چهرههاي اصولگرا که زماني از حاميان سرسخت او بودند٬
بيشتر نمايان ميشد. بيشتر اين اختلافات از همان زمان رياست جمهورياش
نشات ميگرفت که کمکم آشکار ميشد. از ابتداي سال 95 بود که فعاليتهاي
انتخاباتي او مانند سفرهاي استاني آغاز شد؛ با اين حال خود و اطرافيانش
منکر جنبه تبليغاتي آن ميشدند. اما اين فعاليتها آنقدر آشکارا با هدف
انتخابات صورت ميگرفت که ماهها مانده به انتخابات با تذکر آيتالله علي
خامنهاي [رهبر معظم انقلاب] موقتا پايان يافت. ... توصيه يا حکم آيتالله
خامنهاي کافي بود که آقاي احمدينژاد در آن مقطع بپذيرد که در انتخابات
شرکت نکند. او گفت حتي از هيچ نامزدي هم حمايت نخواهد کرد. اما خوب
ميدانست پذيرفتن عدم حضور در انتخابات و يا کنار کشيدن از فعاليت
انتخاباتي براي ديگران٬ به معني پايان حيات سياسياش خواهد بود. چندي نگذشت
که جسته و گريخته به سفرهايش به شهرهاي ايران ادامه داد و عکسهايش در تخت
جمشيد و کنار مقبره کورش در پاسارگاد در رسانههاي اجتماعي دست به دست
ميشد.
چند ماهي به انتخابات مانده حميد بقايي٬ معاون اجرايي او در دور
دوم رياستجمهورياش براي نامزدي در انتخابات اعلام آمادگي کرد. از ابتدا
دو نفر او را همراهي کردند؛ محمود احمدينژاد و نزديکترين يارش يعني
اسفنديار رحيم مشايي.
بسياري از سرسختترين حاميان احمدينژاد در
سالهاي 84 و 88 وقتي ميديدند که رحيم مشايي و معاون سابقش٬ حميد بقايي او
را از مسيري که آنها براي احمدينژاد و اصولگرايان در نظر داشتند منحرف
ميکنند٬ دستهدسته به صف منتقدان و مخالفان او پيوستند. از نگاه آنان اين
دو نفر سران “حلقه انحرافي” بودند. حال رئيسجمهور دو دوره جمهوري اسلامي
همه سرمايه سياسياش را براي کسي خرج ميکند که به گفته بسياري از
کارشناسان سرنوشتش رد صلاحيت است. با اين حال او گفته اين بار مانند بار
پيش که رحيم مشايي رد صلاحيت شد٬ کوتاه نخواهد آمد و گفته است: “دليلي براي
رد صلاحيت او(بقايي) وجود ندارد٬ اما اگر رد صلاحيت شود راهکارهايي براي
اين موضوع دارم که فعلا آن را بيان نميکنم.”
او نه به عنوان صرفا حامي
حميد بقايي٬ بلکه به سان انتخابات رياست جمهوري آمريکا (کارزار انتخاباتي
نامزد و معاونش) دوشادوش او سفر تبليغاتي ميرود٬ نشست خبري برگزار
ميکند٬ سخنراني ميکند و وعده انتخاباتي ميدهد٬ با اين تفاوت که گويي
قرار است نامزد اصلي خودش باشد و بقايي در سايه او حرکت کند.
چه کسي
‘فدا’ ميشود؟ يک نفر بايد فدا شود”؛ اين جمله حميد بقايي در مراسم روز
درختکاري بود که تيم احمدينژاد- مشايي- بقايي برگزار کردند. اين جمله
واکنشهاي زيادي در پي داشت و بودند کساني که آن را اينگونه تفسير کردند
که آنها به دنبال پيروزي با هر ابزاري هستند حتي اگر کسي در اين ميان فدا
شود. اما به نظر ميرسد اين تيم سه نفره نهايتا خود را فدا خواهد کرد٬ بدون
آنکه چيزي که ميخواهد را به دست آورد.
هيچ چهره سرشناس و حزب سياسي
شناختهاي از آنها حمايت نکرده٬ وعدههايشان عموما در راستاي همان
سياستهاي دولتهاي احمدينژاد است که اتفاقا بازتابي منفي برايشان دارد و
تبليغاتشان بر پايه تهييج احساسات مليگرايانه بنا گذاشته شده است.
فعاليتهاي اين تيم و گفتههايشان در هفتههاي اخير در نخستين نگاه برگرفته
از الگوي پوتين-مدودف است. يعني اگر بقايي رئيسجمهور شد٬ عملا قدرت در
دستان احمدينژاد باشد. البته اين در صورتي است که بقايي بتواند از فيلتر
شوراي نگهبان بگذرد و سپس بر نامزدهاي اصولگرايان و اصلاحطلبان فايق آيد.
تئوري
ديگر ميتواند اين باشد: احمدينژاد تا آخرين روزهاي مهلت ثبتنام به نام
بقايي براي خود و تيمش تبليغ کند و در آخرين فرصت خود نيز ثبتنام کند که
در آن صورت علاوه بر آنکه توصيه رهبر ايران را نپذيرفته٬ خود را معرض آزمون
شوراي نگهبان قرار داده که پيشتر ثابت کرده صرفا داشتن سابقه رياست جمهوري
در کارنامه سياسي تضميني براي تاييد صلاحيت نيست. احمدينژاد در هر شکل که
وارد کارزار انتخابات شود٬ اميدش به آرايي است که در در سالهاي 1384 و
1388 به دست آورد٬ با اين تفاوت که به جز يکي دو نفر از از اطرافيانش در
دولتهاي نهم و دهم٬ از چهرههاي مشهور و مطرح اصولگرا که دو دوره او را به
رياست جمهوري رساندند کسي در کنار و تيم کوچکش نمانده و بسياري از آنان
سرگرم فعاليت انتخاباتي براي خود و يا يکي از گزينههاي اصولگرايان هستند.
همان طور که انتخابات 84 سرنوشت سياسي احمدينژاد را براي هميشه تغيير
دارد٬ انتخابات 96 هم چرخش ديگري در مسير زندگي سياسي او خواهد بود٬ البته
اين بار ديگر شايد بر وفق مرادش نباشد.
-
يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱:۰۷:۱۹ PM
-
۶۶۱ بازديد
-
آريا
-
بي بي سي
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/8827/