بزرگنمايي:

راه نو- در واقع بايد بدانيد که کارآفرينان موفق هميشه افرادي از جنس ما بوده اند؛ کساني که بارها در زندگي شکست خورده و زمين خورده اند اما شکست خوردن شان به منزله نابودي آنها نبوده است. آنها هميشه از شکست هاي شان درس گرفته اند و در واقع به آنها به چشم شکست نگاه نکرده اند. حتما اين جمله را از فردي که 1500 بار براي کاري تلاش کرده و به نتيجه نرسيده بود شنيده ايد که: «من 1500 بار شکست نخوردم بلکه 1500 راه اشتباه را کشف کردم که به من کمک مي کنند که ديگر آنها را تکرار نکنم.» اين افراد هدف خود را مشخص مي کنند و بقيه مسائل را وسيله اي براي رسيدن به آن هدف بر مي شمارند.

در بررسي هاي مختلفي که از کارآفرينان موفق مشخص شده است، اين افراد عموما ترسي از شکست ندارند؛ آنها پذيرش ريسک را نه به عنوان جزيي از کار بلکه به عنوان يک تفريح و هيجان زندگي پذيرفته اند. هر چند که شايد فکر کنيم که همه افرادي که کاري را آغاز مي کنند، ريسک آن را هم پذيرفته اند اما در واقع اين طور نيست.





بسياري از افراد پس از آن که کاري را آغاز مي کنند در مواجهه با مشکلات نمي دانند چگونه عمل کنند و يا بي برنامه پيش مي روند تا کار به شکست برسد يا اينکه کار را براي جلوگيري از ضرر بيشتر رها مي کنند اما تحقيقات نشان داده که کارآفرينان برتر هميشه براي مشکلات پيش رو برنامه دارند و در مواجهه با مشکلات نه راه گذشته خود را مي روند و نه کار را رها مي کنند بلکه با پيدا کردن راه حل، سعي مي کنند آن مشکل را دور بزنند.

باربارا کورکوران، سرمايه دار، کارآفرين و شخصيت تلويزيون آمريکايي، در مصاحبه اي که اخيرا با Entrepreneur داشته است به ويژگي هاي اين افراد اشاره مي کند و مي گويد: «اين افراد ويژگي هايي دارند که درون آنها منحصر به فرد است و مي توان گفت اين افراد «ژن» کارآفريني را در خود دارند. اين ژن مي تواند آنها را ميان ساير افراد جامعه متمايز کند. اگرچه اين افراد به صورت ذاتي چنين ويژگي هايي را دارند اما اين بدان معنا نيست که ساير افراد نمي توانند اين ويژگي ها را در خود پرورش دهند.»

اينکه بدانيم آيا ما اين ويژگي هايي را که بارابارا از آنها سخن مي گويد در خود داريم يا خير شايد براي مان جالب باشد. شايد به طور بالقوه ما يک کارآفرين باشيم که در گوشه اي از يک اداره دولتي استعدادهاي مان به هرز مي رود يا آن که کسي باشيم که همه تلاش و سرمايه مان را براي کارآفريني به کار گرفته ايم در حالي که هيچ استعدادي براي آن نداريم. البته آن طور که باربارا مي گويد قطعا فردي که به صورت ذاتي اين ويژگي ها را ندارد، مي تواند آن را در خود پرورش دهد اما پيش از آن او بايد با اين ويژگي ها آشنا شود و بداند که براي ادامه مسير بايد چه کارهايي انجام دهد.

به عنوان موسس گروه کورکوران (يک گروه مشاوره اي املاک ايالتي در آمريکا) و همچنين يکي از سرمايه داران برنامه «شارک تان: شبکه تلويزيوني ABC آمريکا (يک برنامه تلويزيون واقع نما است که از ماه اوت 2009 از کانال اي بي سي آمريکا پخش مي شود. در اين برنامه افراد عادي که مي خواهند تجارت خود را شروع کنند، ايده خود را در مقابل 5 سرمايه دار موفق که به شارک معروف هستند معرفي مي کنند. سرمايه داران (شارک ها) با سوالات گوناگون ايده آنها را بررسي مي کنند و در انتها يا ايده را براي سرمايه گذاري مناسب تشخيص داده و معامله مي کنند يا آن را رد مي کنند.

گاهي، بين شارک ها رقابت شديد براي ربودن ايده ايجاد مي شود و سعي مي کنند با پيشنهاد بهتر در اجراي ايده و عرضه آن به بازار از ساير شارک ها پيشي بگيرند.)، باربارا کورکوران، درک بکر و ملموسي از ويژگي ها و نيازهاي مهارتي اين افراد دارد که مي تواند ديدگاه ها و روياهاي شما را در مورد کارآفريني به واقعيت هاي ملموس و سود آفرين تبديل کند.

وي اخيرا براي کمک به کارآفرينان تازه کار و نوپا به منظور درک بهتر استعدادهاي بالقوه و ضعف هاي شان با ايجاد گروه همکاري با دانشجويان دانشکده اقتصاد کلمبيا و شرکت مشاوره اي گرين لايت پارتنرز اقدام به ايجاد سامانه «تست آي کيو کارآفريني» کرده است. در واقع اين سامانه به افراد کمک مي کند که بدانند آيا ويژگي هاي يک کارآفرين موفق را در خود دارند يا خير و با شناسايي استعدادهاي خود، درک درستي از زمينه کاري که مي توانند در آن موفق شوند را بيابند.

آن طور که باربارا مي گويد: «من با ايجاد اين سامانه قصد داشتم زمان و انرژي مردم را حفظ کنم و آنها را از تجارت ناموفق نجات دهم؛ تجارتي که مي تواند وقت، انرژي و سرمايه آنها را هدر دهد و شايد انگيزه افراد را براي شروع کاري دوباره از بين ببرد.»




وي در مورد فلسفه پشت اين کار مي گويد: «من به همه کارآفريني هايي که در طول ساليان براي آنها وقت گذاشته و سرمايه گذاري کرده ام مي نگرم؛ برخي از آنها به موفقيت ختم شده اند و تعداد کمي ايده اي خارق العاده شدند و عمده آنها با شکست مواجه شدند. بعد از اين همه تجربه حالا من به کارشناسي بدل شده ام که مي توانم تشخيص دهم چه کسي پيروز مي شود و چه کسي شکست مي خورد. بنابراين تصميم گرفتم کارآفرينان خودم را مورد آزمون قرار دهم تا ببينم برنده ها چه کساني هستند و چه کساني زودتر شکست مي خورند و با اين کار علاوه بر آن که تجربه خود را در چنين تشخيصي بالا مي برم مي توانم به کارآفرينان نوپا که نيازمند چنين تجربياتي هستند کمک کنم تا بتوانند در مسير خود موفق باشند و راه درست را بروند.»

1. آنها خودشان را به خوبي مي شناسند

آن طور که اين کارآفرين شناخته شده معتقد است، کارآفرينان موفق با ويژگي هايي که آنها را يکتا مي کند، بسيار هماهنگ هستند و آنها همه انرژي خود را متمرکز مي کنند تا آن ويژگي را توسعه دهند. تمرکز فکري آنها بر کاري است که بهتر از بقيه کارها انجام مي دهند. آنها از ويژگي هاي مهارتي خود آگاه هستند. کورکوران ادامه مي دهد: «من در مورد خودم فهميدم که مي توانم در تجارت موفق باشم و از افراد ارزيابي درستي انجام دهم و بنابراين توانستم همه وجودم را با تمرکز بر اين دو ويژگي، يکپارچه کنم و با همراهي ساير ويژگي هايم همه تمرکز و انرژي ام را بر روي مهارت هايم که تجارت و ارزيابي افراد است بگذارم.»

2. آنها درک مي کنند که کارآفريني يعني سماجت

به عقيده کورکوران، کارآفرينان موفق افراد کارداني هستند؛ آنها قابليت دور زدن موانعي را دارند که جلوي راه شان سبز مي شوند و هميشه اين افراد روحيه رقابتي دارند. او مي گويد: «کارآفرينان موفق فکر بازي دارند. براي تغيير کنجکاو هستند و به هر چه که دل شان بگويد توجه مي کنند و البته فردي که نتواند بفروشد، هميشه در تجارت بازنده است. پس کارآفرين موفق بايد قدرت ارتباط با افراد و اقناع آنها را در مرحله اول داشته باشد.»

3. آنها از ترديد هراس ندارند

کارآفرينان موفق به عقيده کورکوران، علاقه خود را به چيزي، زماني که کهنه شد، از دست نمي دهند و به محض روبرو شدن با مشکل، کار را رها نمي کنند. در واقع آنها از اين که مورد ريسک واقع شوند نمي هراسند. آن طور که باربارا مي گويد: «کسي که تجارتي را آغاز مي کند به نظر مي آيد که بايد آدم ريسک پذيري باشد و در مواجهه با ريسک خيلي راحت عمل کند؛ اما در واقع همه اين طور نيستند و افراد کمي هستند که در برخورد با ريسک، خونسرد و مدبرانه عمل مي کنند.

افراد کارآفرين و کاردان به راحتي شغل خود را رها مي کنند و در واقع شغل براي آنها وسيله است و نه هدف. آنها به راحتي اين سوال را از خود مي پرسند که «آيا اين شغل من را به هدفم مي رساند؟» و «آيا اين شغل بهترين شغل براي من است؟» و جواب ساده به اين دو سوال انگيزه تغيير شغل آنها است. اما اين سوال براي آنها پذيرش ريسک نيست، بلکه آغاز يک راه است و در واقع اين سوال اشتياق يک کارآفرين تازه کار براي رسيدن به ريسک است.




4. آنها مي دانند که تجارت با انصاف هيچ نسبتي ندارد

به عقيده اين کارآفرين برتر، يکي از نشانه هاي اصلي کارآفرينان موفق، نحوه مواجهه آنها با عقب نشيني و شکست است. حتي اگر اين افراد يک تجربه بد شکست را تجربه کنند، روحيه آنها هميشه به سمت جلو گام بر مي دارد. کورکوران مي گويد: «يک ژن در کارآفرينان برتر من گم شده است. اين افراد هيچ وقت کسي را بابت هيچ اشتباهي سرزنش نمي کنند. آنها در 150 درصد مواقع مسئوليت همه اشتباهات را گردن مي گيرند.» باربارا با اشاره به اين نکته به کارآفرينان هشدار مي دهد که بايد به خود بياموزند که کمتر خود را براي اشتباهات به ويژه اشتباهات ديگران سرزنش کنند و براي خود متاسف شوند.

5. آنها در هر فرصتي مي پرند

خب حالا بايد ببينيم مهم ترين نصيحت باربارا براي کارآفريناني که قصد دارند کار خود را شروع کنند و در مورد آن ترديد دارند چيست؟ کورکوران مي گويد: «برو و همين الان تصميمت را اجرايي کن! قبل از آن که 3 بچه داشته باشي و اجاره خانه و بدهي داشته باشي؛ همين امروز کارت را شروع کن. زندگي به راه خود ادامه مي دهد و زماني که تو در حال ارزيابي کاري هستي، يکي با ايده تو در حال درآمد است. و نصيحت ديگر اين که: اگر ايده اي داري که فکر مي کني ايده عالي و کارآمدي است، آن را بر روي کاغذ بنويس. هر چيزي که عالي است بايد نوشته شود و به محض آن که آن را نوشتي بايد به فکر اجرايش باشي، آن را به لبه ميزت بچسبان و شروع کن به نوشتن مراحل اجرايي آن.»